همزمان با روز کوروش بزرگ مطلبی در یکی از سایت های دولتی درباره کوروش و آرامگاه او منتشر شده است با استناد به گفته های شخصی به نام «فرهاد زارعی کردشولی» که در این مطلب او را «کارشناس ارشد باستانشناسی پاسارگاد» معرفی کرده اند. این شخص در کنار کلی تعریف و تمجید از علاقه و احترام مردم به کوروش، مطالب بی اساس و ضد و نقیضی را سر هم کرده و یا ناچار بوده در کل به این نتیجه برسد که::
- براساس مستندات، اوج تقدس و احترام به آرامگاه کوروش و پاسارگاد به دوره اسلامی مربوط است و درباره چرایی نسبت دادن این آرامگاه به مادر حضرت سلیمان، باید گفت ایرانیان تازه مسلمانشده این آثار را به حضرت سلیمان تحویل دادند. این روایت به استناد آن است که در قرآن از حضرت سلیمان اسم برده شده است.
- پس از مرگ اسکندر یکی از سرداران اسکندر وقتی به آرامگاه میرسد، مغهای نگهبان را میکشد، دَرِ آرامگاه را میشکند و تاج را برمیدارد و به طمع یافتن اشیاء نفیس، آن دو تابوت را متلاشی میکند. از آن زمان تا امروز از جسد کوروش و ملکه کاساندان اطلاعاتی در دست نیست. این ماجرا به ۲۳۰۰ سال پیش مربوط میشود. شاید به واسطه این بیاحترامی، جسد کوروش در جای دیگری دفن شده و یا جسد به مرور زمان از بین رفته باشد.
واقعا این کارشناسان بیسواد حکومت فکر می کنند اگر بگویند جسد کوروش در آنجا نیست و یا از بین رفته است مردم رهایش می کنند؟ یعنی آنها نمی دانند که کوروش امام و امامزاده نیست که جسدش را (واقعی یا دروغی) در ضریح بپوشانند و با فرش و چلخراغ و عطر و گلاب و های و هوی مردمان را با آن بفریبند؟
آنها کی می خواهند بفهمند آن انبوه مردمانی که هر ساله در روز کوروش و یا نوروز دور او جمع می شوند او را چون خورشیدی می بینند که به ویژه در این دوران تاریکی که رهبران شما برایشان ساخته اند، به آنها انرژی مبارزه با بدی ها و زشتی ها را می دهد. مردمانی که خوب می دانند این اعمال کوروش و سخنان اوست که در منشور یگانه اش همیشه زنده می ماند؛ نه جسم خاکی او.
ابهامهایی درباره آرامگاه کوروش
بنیاد میراث پاسارگاد