علیرضا کیانی: سردبیر نشریه فریدون – فعال سیاسی

همایش مشروطیت – بنیاد میراث پاسارگاد

علیرضا کیانی: سردبیر نشریه فریدون – فعال سیاسی

 

پرسش: رضاشاه  پهلوی و درواقع اقدامات رضاشاهی در چه نسبتی با مشروطیت ایران قرار می‌گیرند؟

پاسخ من در این جا بر پایه ی دیدگاهی است که زنده یاد دکتر جواد طباطبايی در مباحث خود پرورانده است. بر این اساس و برای پاسخ به این پرسش بایستی این نکته را یادآور شویم که اساسا مشروطه چیست. دکتر جواد طباطبایی در صفحه ۱۷ از بخش دوم از جلد دوم از «تاملی درباره ایران» مشروطیت را تاسیس حکومت قانون و نظام تاسیس آزادی می‌داند. این دو شاخصه اعم از سازوکار دموکراتیک هستند و بلکه سازوکار دموکراتیک و نظام انتخاباتی مدرن، مرحله‌ای پیشرفته از مشروطیت است. از این رو بایستی بر این امر تاکید کرد که مشروطیت معادل دموکراسی نیست بلکه دموکراسی در دل مشروطه جای می‌گیرد. به بیان دیگر مشروطیت یک روند است. روند تاسیس و گسترش آزادی و تاسیس و تثبیت حکومت قانون. مشروطیت یک امر یکباره نیست بلکه یک فرایند است. با مروری ساده بر قدیمی‌ترین مشروطه‌های دنیا همچون انگلستان می‌توان به سادگی دریافت که اعمال محدودیت بر نظام‌های خودکامه و نیز روند گسترش آزادی در آن کشورها، در طی یک فرایند صورت پذیرفته است و به برآیند کنونی منجر شده است. پس خطاست نظام مشروطه‌ی رضاشاهی را با نظام مشروطه بریتانیا و آمریکا مقایسه کنیم و مشروطیت رضاشاهی را بنا به نقص کاملا قابل انتظار در نسبت با بریتانیا و کشورهایی از آن دست، از حیثیت مشروطیت ساقط بدانیم. به بیان دکتر طباطبایی در گفتگو با شماره ۳۶ مجله‌ی مهرنامه، اشکال روشنفکری ایرانی این است که نظام مشروطه صد سال پیش را از انگلستان کنونی قیاس می‌گیرد. ایشان تاکید می‌کنند که نظام‌های آزادی آغاز دارند اما انجام ندارند. به زعم ایشان مشروطیت ایران نیز طبعا به دموکراسی منجر می‌شد ولی به شرط طی مقدماتی و دقیقا هنگامی که بحث از شروط مشروطیت می‌آید نقش رضاشاه و اقدامات رضاشاهی پررنگ می‌شوند. چه آنکه رضاشاه بود که مقدمات یک مشروطیت پایدار را فراهم کرد.

به بیان ساده و خلاصه و راست و درست، پروژه‌های رضاشاهی تداوم‌بخش مشروطیت بودند.  پیش از این در جایی نوشته بودم که مشروطه سر پرشکوهی بود که پایی برای ایستادن نداشت؛ رضاشاه چکمه پوشید و برای این سر پرشکوه پای ایستادن و پیش‌رفتن فراهم کرد. در این راستا نخستین کار مهم رضاشاه این بود که با تاسیس یا بازسازی نهادهای دولتی  به مفهوم دولت ایران معنای لازم را بخشید. کشور را دارای اساس کرد. با روی کارآمدن رضاشاه و اقدامات او، شاه ایران و نخست‌وزیر ایران دیگر شاه و نخست‌وزیر تهران و حومه نبودند بلکه توان اعمال اختیار بر سراسر کشور را پیدا کردند. نکته مهم دیگر در اقدامات رضاشاهی این این بود که امنیت کشور را تامین کرد و ایران را دارای نظام کرد که در مهم‌ترین وجه خود، در تاسیس ارتش ملی مدرن نمود داشت. امنیت و نظام، اساسی‌ترین پایه‌ی یک مشروطه‌ی پایدار است. بدون امنیت نمی‌توان دموکراسی داشت. بدون قدرت نمی‌توان آزادی را فراهم کرد و از آن پاسداری کرد. دموکراتیک‌ترین کشورهای دنیا مانند انگلستان و آمریکا و فرانسه مقتدرترین سازمان‌های امنیتی دنیا و توانمندترین ارتش‌های دنیا را دارند. نکته‌ی بسیار مهم دیگر در پروژه‌های رضاشاهی آن چیزی است که دکتر جواد طباطبایی مکررا اهمیت آن را یادآوری کرده است و آن کوشش برای تبدیل قوانین شرع به نظام‌های حقوقی مدرن و ایجاد نهادهای حکومت قانون بود. شکل‌گیری نظام قضایی جدید در دوره رضاشاهی که با همت والای زنده‌یاد علی‌اکبر داور و حقوقدانان آن دوره صورت گرفت و اراده‌ی رضاشاهی به صورت تمام عیار پشت آن بود، خدمت والایی بود که رضاشاه بزرگ به مشروطیت ایران انجام داد. در حوزه‌ی گسترش آزادی نیز رضاشاه پروژه آزادی زنان را رقم زد که پیشرفتی بازگشت‌ناپذیر را در حوزه آزادی زن در ایران صورت داد. بدون دولت مدرن و مقتدر نمی‌توان آزادی داشت و به همین علت بود که مشروطه‌خواهان ایران نتوانستند طی سال‌های بین ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۰ ایده‌های باشکوه مشروطیت را اجرایی و پیاده کنند و سد سدید ارتجاع مذهبی و بی‌کفایتی حکومتی مانع از تحقق آن ایده‌ها بود.

با توجه به چنین عملکرد درخشانی از سوی رضاشاه پهلوی است که دکتر جوا د طباطبایی هم از اطلاق صفاتی چون «شبه مدرنیسم» به پروژه‌های رضاشاهی انتقاد می‌کند و هم از «خودکامه» و مستبدخواندن رضاشاه. علاقمند هستم در اینجا به صورت مستقیم از دکتر طباطبایی از کانال تلگرامی ایشان – با نام «یادداشت‌ها و جستارها» – نقل قول کنم: «تجدد روند تاریخی طولانی است و در طول تاریخ تحقّق پیدا می‌کند. مهم‌ترین نشانه‌های دوران جدید وجود دستگاه مالی متمرکز، قشون حرفه‌ای، دادگستری با نظام قانون‌های مُدَّون و نظام آموزش و پرورش ملّی است و همۀ این‌ها در عصر پهلوی اول تحقّق پیدا کرده بود». طباطبایی در امه همچنین از اطلاق صفت خودکامه نیز به رضاشاه انتقاد می‌کند و روشنفکرانی که چنین نسبتی به رضاشاه می‌دهند را نسبت به مقوله حقوق نادان می‌داند و تاکید می‌کند کسی که بنیادگذار دادگستری بوده و در زمان او نخستین نظام حقوقی جدید ایران تدوین شد خودکامه نبود چه آنکه ویژگی خودکامگی فقدان یا تعطیل نظام حقوقی است.

از بنیاد محترم میراث پاسارگاد سپاسگزارم که برای پاسخ به این پرسش از من دعوت کردند

پاینده ایران

جاوید شاه

علیرضا کیانی

تیرماه ۲۵۸۳ شاهنشاهی (۱۴۰۳)

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

فروغ کنعانی – پژوهشگر جامعه شناسی

Read Next

بیژن کیان: دبیرکل و سخنگوی اندیشکده آوای آزادی