هنوز چند ساعت از درگذشت عباس معروفی نگذشته که اظهارنظرهایی غیرمنصفانه در ارتباط با او گفته یا نوشته می شود؛ از جمله این که عباس معروفی چون گفته «من سیاسی نیستم» پس درد ایران و درد مبارزین و درد آزادی و غیره ندارد. نوشته زیر خطاب به دولت آبادی یکی از کارهای او می باشد که نشاندهنده پوچ بودن این اظهارنظرها می باشد
این روزها محمود دولت آبادی خبر زندانی شدن سه عضو کانون نویسندگان ایران (رضا خندان، بکتاش آبتین، کیوان باژن) را ندیده، خبر اشرار نامیده شدن مردم معترض را نشنیده، در خون غلتیدن صدها جوان و نوجوان معترض بیپناه را نفهمیده، اما چون معتقد بوده که ایران به ظریف و سلیمانی نیاز دارد، به خبر کشته شدن المهندس و یارانش در بغداد واکنش نشان داده و تسلیت گفته است.
من اگر در ایران بودم از هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران میخواستم عضویت این نویسنده را تعلیق کنند تا او بار دیگر به «شورای نویسندگان» وابسته به حزب توده باز گردد؛ بار دیگر به انشعابیون بپیوندد. به این دلیل که او منشور کانون نویسندگان را بارها زیر پا گذاشته و در مراسم افطاری رییس شورای امنیت ملی لقمه زده است.
ما نویسندگان ایران سربلندی و استقلال و آزادی ایران را میخواهیم. ما عضو کانون نویسندگان ایران هستیم، نه عضو کانون نویسندگان اسلام.
شاعر بزرگ ما، مهدی اخوان ثالت گفت: «ما با حکومت نیستیم، بر حکومتیم.» روزی که در همین برلین، بزرگ علوی را توی قبر میگذاشتم، با توجه به سوابقش گفتم: «اینجا، پایان همهی ماست. و ما نویسندگان موظفیم کنار ملت بایستیم، نه حکومت.»
ما مدافع حکومت نیستیم، به ویژه این حکومت که در لوای مبارزه با امپریالیسم، به ورشکست کردن یک کشور افتخار میکند، و حکومت مستضعفان را با گسترش امپراتوری اسلامی اشتباه گرفته؛ حتا اگر یک بار عواقب کثیف گروگانگیری و ماجراجوییهاش را بنگرد در خواهد یافت که خرج کردن ثروت مردم و شخم زدن منابع ملی برای هزینه ساختن گسترش ایدئولوژی، جز تحقیر جوانان و نابودی کشور و ورشکستی ایران چیزی عایدش نشده. اینها ما و کشور ما و ثروت ما را گروگان گرفتهاند تا به مقاصد مهم خودشان نائل آیند و امپراتوری اسلامیشان را گسترش دهند. هیچ چیزی برایشان مهم نیست، حتا نابودی ایران. و اینهمه را به پای شیطنت خارجیها نوشتن، همه را دشمن خواندن، و خود را مبرا دانستن دروغی ست مصلحتآمیز و اسلامی.
ترور زشت و پلشت است؟ بله ترور زشت و پلشت است. اما ترور بختیار زشت نیست؟ ترور ستار بهشتی و پویا بختیاری پلشت نیست؟ ترور داریوش و پروانه فروهر کثیف نیست؟ ترور محمد مختاری ناپسند نیست؟ فقط ترور ژنرالهای نظامی در حال ماموریت بد است؟
نویسنده وفادار به منشور کانون نویسندگان بودن و معتقد به حقوق بشر ماندن فرق دارد با کسی که هر به چندی بیدلیل پوستر یکی از چهرههای حکومت اسلامی را بالای سرش میگیرد، و دم از آزادی و آزادگی هم میزند. بد نیست اگر گاهی آدم ساکت بماند. سکوت هم یکی از نُتهای موسیقی ست. با این همه، محمود دولتآبادی حق دارد بیندیشد و بنویسد و از هرکسی دفاع کند. پیتر هانتکه هم حق دارد ازجنایتکار جنگ بالکان، اسلوبودان میلوشویچ که به نسلکشی محکوم شد حمایت کند و در خاکسپاریاش حضور یابد، اما هردو این نویسندگان حق ندارند عضو کانون نویسندگان باشند. همین.
عباس معروفی در واکنش به نوشته محمود دولت آبادی نوشت:
بنیاد میراث پاسارگاد