باید میان آن سنت قربانی کودکان که مربوط به سنتهای سامیان و جشن تیرگان ایشان بوده است و با جشن سکاییۀ ایرانی توأم و یکی شده است، تفاوت قائل شد. جشن سکائیهٔ/تیرگان ایرانی قربانی کودک نداشته و آن جشن شراب و شادی بوده است. در اینجا از آن – که در برخی نوشته های تاریخی بدین سنت سامی ظالمانۀ آن ارجاع میشود- رفع ابهام میشود.
نامهای سه جشن بزرگ ایران باستان در تلمود:
در تلمود بابلی نام سه جشن ایرانی به ترتیب موتردی (مَهو-تَردی= جشن بزرگ آغاز سال)، تور-یَسکی (جشن پیروزی بر سکاها، جشن سکائیه، تیرگان) و مُهَرِنکی (میهرنه-کی= مهرگان کوچک) آمده است. ولی در تلمود اورشلیم نام مُهَرِن (مهرگان، مهرگان بزرگ، مهرگان خاصه) نیز که پنج روز بعد از مهرگان کوچک (مهرگان عامه) بزرگ برگزار میشده است، قید شده است. از آنجا که نوروز نیز به همان ترتیب عامه و خاصه داشته است، لذا سر نام و جای مُهَرِن و ارتباط آن با مهرگان یا نوروز بحث کرده اند. ولی چنانکه از منابع زرتشتی بر می آید در عهد پیش از اسلام نوروز با جشن زگموگ (آغاز سال نو بابلی) که به خدایان مَردوک و تموز (جمشید) اختصاص داشته، مطابق میشده و کمتر از جشن مهرگان بومی و بیشتر بین المللی به شمار می رفته است، لذا چنانکه از خود نام مُهَرِنه (میهرنه، منسوب به ایزد مهر، جنگاور بزرگ) بر می آید، منظور از آن مهرگان خاصه (مهرگان بزرگ) بوده است.
مطابقت شدن جشن تیرگان با جشن سکائیه:
در اصل تور-یَسکی (جشن سکاییه) بوده که که با اندکی تغییر صوت تبدیل به تیر-یَسکی (جشن تیرگان) شده است. تموز سامیان (ایزد نوباوه و جوان رستنیها) در چلّهٔ فصل تابستان از شدت گرمای خورشید هلاک میگردید. سومریان و بابلیان مرگ این ایزد را در چهارمین ماه پس از اعتدال بهاری (نوروز، بازگشت تموز) جشن میگرفتند. به عبارتی تیرگان و نوروز در رابطه با ایزدان جوان رستنی ها آداد/ تموز با هم مرتبط بوده اند که تیرگان ایرانی به مفهوم جشن سکاییه، با تیرگان سامی که حاوی سنت ظرف شکنی و قربانی کودک بوده، مطابق شده است. در هر دو سنت ایرانی و سامی آیین تیراندازی برقرار بوده است. بی جهت نیست که آرش کمانگیر هم در روایات ملی، قربانی پرتاب تیر معروف خود میگردد. به ویژه در آدیابنه در شمال بین النهرین در جشن بگیامود (ایزد جوان مرگ) برای خدای شاخدار آداد ملک (ایزد قربانی شکستن و رعد، معادل دیو مقابل تیر/تیشتر ایرانی) قربانی کودکان رسم بوده است. حتی رسم قربانی کودک برای یهوه و تموز (آدونیس، جنبۀ خدایگانی عیسی مسیح)، این ایزد نوباوه و جوان سامیان اتفاق می افتاده است که اثر آن را در انجلیها در قربانی کودکان همزاد عیسی مسیح توسط هیرود کبیر می بینیم.
بنا به هرودوت، آمستریس (همای اساطیری) ملکهٔ نیرومند و متنفذ و ستمگر عهد خشایارشا (بهمن اساطیری) هم به تأثر و الهام از این سنت رعایای سامی هخامنشیان دو بار نوباوگانی از اشراف پارسی را برای خدای جوان جهان زیرین (تموز، جمشید) زنده به گور نمود. هخامنشیان سیاست تعامل دینی را در سرزمینهای خویش اجرا کرده و پیرو سر سخت دین خاصی نبوده اند.
لقب هُمایهٔ آمستریس (ملکهٔ نیرومند) هم در لغت سنسکریت به معنی قربانی کننده است که اسطورهٔ به آب سپردن فرزندش داراب (منظور داریوش دوم) نیز گواه این خصلت وی است:
होम homa m. sacrifice
ولی جشن تیرگان ایرانی در اصل همان جشن سکائیه است که در آن آریارمنه (گستهم نوذری، پهلوان تیرانداز هخامنشی) پسر خواهر کیاخسار (کیخسرو) در شبیخونی که در کنار دریاچهٔ ارومیه به جشن میهمانی و سرمستی ترتیب داده شده برای سکاهای پادشاهی می زند، مادیای اسکیتی کشورگشا (افراسیاب تورانی) را دستگیر و مقتول و سکاهای پادشاهی شمال دریای سیاه را در آنجا کشتار کرده و متواری می سازد. این پیروزی بزرگ باعث رونق و گسترش حکومت مادها و پارسها بعد از آن شد. در روایات ملی، نام و نشان اخلاف آریارمن (گستهم نوذری)، آرشام (آرش نیرومند کمانگیر، در ترکیب اضافهٔ بنوت یعنی تیر انداز نیرومند پسر کمانگیر= گستهم) و خشایارشا (خشیه- اَرشَ، پادشاه درستکار یا تیرانداز) نیز که او یا سپاهیان او در آتن از تپه آرِس (ائیریوخشوثَ) به ارگ آتن (خوانونت) تیر آتشین انداختند، همخوانی دارد:
در توضیح بیشتر این مطلب که توس و گستهم نوذری سپهسالاران کیخسرو کیانی مطابق کوروش (نیای کوروش) و آریارمن هخامنشی، سرداران و خواهر زادگان کیاخسار مادی (کیخسرو کیانی) در خبر کوروشنامهٔ گزنفون هستند، گفتنی است، منوچهر نوذری اساطیری که تیر اندازی آرش کمانگیر به عهد وی منسوب است با چیش پیش دوم هخامنشی پدر ایشان مطابقت دارد.
در اوستا پیروزی گستهم نوذری (آریارمن هخامنشی) برادر توس نوذری (کوروش برادر آریارمن) بر تورانیان لشکر افراسیاب (سکاییان پادشاهی) در کنار دریاچه ارومیه با فدیه آوردن بر الهۀ آبها آناهیتا صورت گرفته است. به قول شاهنامه و تاریخ هرودوت این هجوم با شبیخون و غافلگیری سکاهای پادشاهی (تورانیان) در میهمانی و سرمستی انجام گرفته است:
بدان نامداران افراسیاب/ رسیدیم ناگه به هنگام خواب
ازیشان سواری طلایه نبود/ کسی را ز اندیشه مایه نبود
چو بیدار گشتند زیشان سران/ کشیدیم شمشیر و گرز گران
چو شب روز شد جز قراخان نماند/ ز مردان ایشان فراوان نماند
همه دشت زیشان سُرون و سرست/ زمین بستر و خاکشان چادر است
از قراخان (کاراخان، یعنی خان بزرگ) در اساس خود همان مادیای اسکیتی (افراسیاب= پر آسیب) منظور است که بنا به مندرجات اوستا و شاهنامه ابتدا از مهلکه میگریزد و کمی دور میشود ولی به دست کسان سپیتمه هوم حاکم در اطراف دریاچهٔ ارومیه، در غار هنگ (معبد ورجوی یا غار هامپهول) در محل شبیخون دستگیر و به فرمان کیخسرو اعدام میگردد. به قول موسی خورنی، نیوکار مادس (مادیای ستمگر) را در حالی که میخی به پیشانیش کوفته بودند، بر دیوار برجی میخکوب کرده در معرض انظار رهگذران و همه کسانی که به آنجا می آمدند، قرار دادند.
اسطورهٔ حماسی خشایارشا از اولاد آریارمن (گستهم نوذری) هم وارد سنت جشن تیرگان-سکاییه شده است:
مطابق ایرانیکا از شخصی که در کتاب مُجمل التواریخ به عنوان “راست [تیر] انداز” و “سخت کمان وراز” یاد شده همان گستهم نوذری منظور است. نام اوستایی گستهم یعنی ویستئورو را میشود به معانی گستریده پهلوانی و دور تیرانداز گرفت.
نام کوه رویان که در منابع یونانی و رومی به نام چوآتراس (پاراچوآتراس، محل تیراندازی) در روایات حماسی محل تیراندازی آرش کمانگیر یاد شده باعث شده که محل در گیری ایرانیان و تورانیان در این ناحیه گمان گردد و بی شک روایت تیر اندازی با تیرهای آتشین سپاهیان خشیارشا از آریوپاگوس (تپه آرِس، یاد آور ائیریوخشوثَ اوستا) به ارگ آتن مآخذ اصلی دیگر اسطورۀ آرش کمانگیر است. نام ائیریوخشوثَ اوستایی (محل روان کردن تیر آتشین آریائیان) از ترجمه به ایرانی آریوپاگوس (محل ذوب و پختن آریائیها یا تپهٔ آریائیها) پدید آمده و منظور از تپهٔ خوانونت اوستا (دارای شکوه و درخشندگی) هم در اصل ارگ آتن بوده است.
نام ایزد کتابت ارامنه یعنی تیر به معنی دانا و حکیم است و از نام ایزد تیر/تیشتر ایرانی (درخشندگی تیز گذر) دارای تیر آتشین و نورانی جداست:
धीर adj. dhira intelligent
بر این اساس نام ایزد ارمنی کتابت و خرد یعنی تیر عنوان قاصد اهورامزدا ربطی با نام تیشتر ندارد و با ایزد بابلی خرد و کتابت نابو (کاتب دانا) و امشاسپند وهومن (دارای اندیشهٔ نیک) پیوسته است که در ارتباط با اهورا مزدا است.
منابع عمده: بیست مقالهٔ تقی زاده، یشتهای ١ و ٢ استاد پور داود، تاریخ ماد دیاکونوف. ترجمۀ کریم کشاورز، فرهنگ لغتهای سنسکریت نائینی و آنلاین. تاریخ ایران باستان، حسن پیرنیا. شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ن-پیگولوسکایا، ترجمۀ عنایت الله رضا. فرهنگ اساطیر شرق باستان، گوندلین لیک، ترجمۀ رقیه بهزادی.
بنیاد میراث پاسارگاد