
تاریخ انتشار: September 28, 2022
رودخانه
همیشه چشمانم
را می بستم
تا آنچه در شهر فرو می ریخت
را ببینم
تا پای کوبی را ببینم
در همین چشمان بسته
مست می کردم
مشت به دیوار ها می کوبیدم
زمین را در خشمی کهنه می خسیدم
با همین چشمان بسته
واژه ها را می جویدم
جمله ها را چنگ می کشیدم
با همین چشمان بسته
فریاد می زدم
کسی را صدا می زدم
همه شما را می خواندم
#. #. #
صدای شما آمد
نوای آوازی کهنه
آوایی زنانه
خواب آور
آنگونه که پا می کوبند
در رقص های
مستی
چشمانم را باز کردم
همه چیز
واقعی شد
چشمانم بسته نمی شود
همه چهره ها را می بینم
در بیداری
در بیداری
راه می روم
رودخانه ای
از عشق
رودخانه ای
از جوانی
رودخانه ای
از زن و
زندگی و
آزادی
9.28.2022
بنیاد میراث پاسارگاد