هرچیز جهان شما جنون آساست.
شاملو، باغ آینه
به عکس نگاه کنید، به انسانی که به ” گناه” آزاداندیشی و آزادیخواهی، به ” جرم” نویسنده و شاعر بودن حتی روی تخت بیمارستان در قُل و زنجیراسلامی ست. این یک نمونه از میان صدها نمونه ایست که تردیدی برجای نمیگذارد که حکومت اسلامی بی شرم ترین حکومتی ست که تاریخ میهنمان به خود دیده است، حکومتی که حیوانیت در معنای سبعیت و توحش ویژگی برجسته و چشمگیر بنیانگذار، رهبران و پایوراناش بوده است.
۱
شرم از انسانی ترین حس هاست، فضیلتی ست. شرم از مرزهای میان انسانیت و حیوانیت انسان است. بیگانه با شرم یا بیماری ست که رنج روان نژندی و روان پریشی و علائمی به مانند نارسیسسم و خود بزرگ پنداری بدخیم بر دوش میکشد، و یا موجودی ست که هنوز تا آستانه انسان شدن راه دارد. شرم را یار ویاورعقل و “رفیق خردمندان” دانستهاند، و آغازی برای تغییر خود و جامعه. شرم شاقولی ست برای ارزیابی و قضاوت گفتار و کردارخویش. بیگانه با شرم هرگز به قضاوت و سنجش کردار خود نمینشیند، و به راه تصحیح و ترمیم زیانها و آسیب هایی که به دیگران روا داشته، نمیرود. فرافکنی خطاهای خویش و گریز از واقعیت ملکه فکرش میشود. بیگانه با خویشتن خویش و دیگران، و خوداگاهی ست. پایبند هیچ نظام اخلاقی – اجتماعیای که با انسانیت همگن و هم سنخ باشد، نیست، و برای اینکه شرم به وجودش راه ندهد دست به سرزنش و شماتت دیگران و هر کارغیرانسانی میزند. شرم که میتواند پیش درآمد و سبب سازِ نقد و بررسیای واقع بینانه و درس آموز باشد را بی شرم با ویژگی خودشیفتگی و رذالت به وقاحت و بی شرمی بدل میکند، بی شرمیای که انکار واقعیت است، ویژگیای که صاحباش نه به فکر تصحیح خویش است و نه به فکر یاری رساندن به دیگر نسلها، تا آنها به عنوان تجربهای انتقالی بیاموزند که به بی شرمی و قبایح نزدیک نشوند.
۲
دراین قلم، که زبانِ دیگرِی ست برای بیان و نشان دادنِ حس و عاطفه و تخیل و شعور آدمی، و نوعی زبانِ رابطه، و ماندگار همچون زبان، چه رازی نهفته ست که حکومت اسلامی، قَدر قدرتی که میپندارد از آسمان و زمین حمایت میشود ازآن وحشت دارد، و در برابرِ شکوه قلم نویسنده و شاعری آزادیخواه این گونه حقیر مینماید. حاکمیت الله بر روی زمین چرا از قلمی که ادعا میشود الله به آن قسم خورده وحشت دارد، و نویسنده و شاعر و روزنامه نگار را زندانی و شکنجه میکند، تکه تکه میکند، خفه میکند.؟
و پاسخ البته روشن است، حکومت اسلامی مینازد به اینکه خدایش به قلم سوگند خورده و پس حرمت قلم میداند، اما زندگی نشان داده است، قلمی که حکومت اسلامی به آن میبالد قلمی ضد آزادی و انسان است. و به تجربه دیدهایم که این قلم، یعنی قلم استبداد سیاسی – دینی خشن ترین و چرکین ترین، و شمشیر زهرآلود است.
حکومت اسلامی نشان داده است که حکومتی قلم شکن است، ودر این حکومت قلمی که باید شکسته شود، نویسندهای که حتی روی تخت بیمارستان میباید به زنجیر کشیده شود، قلم و نویسندهای ست که از آزادی بیان و اندیشه میگوید ومی نویسد و مخالف هر نوع سانسوراست، قلمی ست علیه استبداد و خودکامگی. و همان قلمی ست که جنایتکاری همچون آیت الله خمینی بی شرمانه نعره زد: ” بشکنید این قلمها را”، و رهروان راهاش بسیاری از قلمها را شکستند و صاحبان این قلمها را به قتل رساندند. از نگاه خمینیسم قلمی که از آزادی بیان واندیشه بگوید: ” قلمی مسموم و گمراه کننده است و بزرگترین بلاها و خطرها براى جوامع انسانى” و” سلاحی مرگبار در مسیر انحراف وسقوط وفریب مردم بکار رفته ظلمتها را در همه جا نشاندهاند وانحطاط فرهنگ وتمدنها را رقم زدهاند. ”
مواضع سخیف، بی شرمانه و آزادی ستیز بنیانگذار حکومت اسلامی و همفکراناش در این بیش از ۴ دهه، در برابراهل قلمی که درراه تحقق آزادی اندیشه و بیان و قلم در میهنمان تلاش کردهاند جز محرومیت و محدودیت اجتماعی، زندان، شکنجه، ترور و کشتاربرای اهل قلم آزادیخواه پیامد دیگری نداشته است.
۳
به عکس نگاه کنید، این عکس بکتاش آبتین است، روی تخت بیمارستان در قُل و زنجیر اما در حال کتاب خواندن. چه شرحی بر این عکس ” بدون شرح” میتوان نوشت؟
بکتاش، نویسنده و شاعر آزاداندیش و آزادیخواه، به گناه دفاع از آزادی اندیشه و بیان و قلم همراه با تعدادی از یاران اهل قلماش در زندان و شکنجه گاه حکومت اسلامی دربند است. چنین عکس تکان دهندهای در حکومت اسلامی تازگی ندارد، عباس امیرانتظام و هاشم خواستار را هم با قُل و زنجیر بر تخت بیمارستان دیدیم، و اینها تازه چهرههای شناخته شدهاند. بر تخت بیمارستانها، نه فقط با قُل و زنجیر، با گلوله و دشنه به سراغ آزادیخواهان اسیر و بیمار و بستری شده رفتند و جانشان را گرفتند.
عکس بکتاش برتخت بیمارستان آمیزۀ زشتی و زیبائی ست، سوئی تعفن متصاعد ازذهن و دهانِ آلودۀ خمینی (و خمینیسم) که توبه کرد از اینکه چرا زودتر برای اعدام اهل قلم دارها بر پا نکرد، و” بشکنید این قلمها ” را نعره زد، و سویی دیگر نویسنده و شاعری در قُل وزنجیر پرغرور و ستایش برانگیز کتاب میخواند تا پیام داده باشد، چگونه نویسنده و شاعری آزادیخواه، قل و زنجیرمستبدان و متحجران بی شرم را به هیچ میگیرد و تحقیر میکند.
برگرفته از:
گویا نیوز
بنیاد میراث پاسارگاد