:متن شعر
مستِ ترانه در جام، پیچَد نوای بابک
در تار و پود شعرم زنده ندای بابک
گرچه فتادهام دور فرسنگها ز میهن
هرگز نبردم از یاد رسمِ وفای بابک
در بستر خیالم میبینمش خروشان
مفتونِ مهر و خشم و حال و هوای بابک
مردی که ساز بگذاشت تا خو کند به شمشیر
غیرت همین و بس بود در ماجرای بابک
آذر به باد پیوست در نغمههای تنبور*
میراثِ شب فرو ریخت ز آوازهای بابک
آذرگُشسپ رخشید، تبریز سرفرازید*
وقتی خلیفه لرزید، از نعرههای بابک
از اردبیل تا ری، از توس تا مداین*
در هر قدم بر این خاک حَک ردِّ پای بابک
رویید سد هزاران ستارخان و باقر
روزی که خون فرور ریخت از دست و پای بابک*
از جامگانِ سُرخش جان قطره قطره بارید*
اما نگشته خاموش هرگز صدای بابک
طاقِ طلا سرشتند ، گلدستهها و گنبد
نامردمان ستودند دشمن بجای بابک
اکنون تو بیمزاری , ای قهرمان ادوار
ای وای مام میهن، ای وای و وایِ بابک
در سینهام نوشتم نامت به خطِّ زرّین
بهتر ز دل کجا هست، گوری برای بابک؟
از دین خّرم او، سبز است سرو زرتشت*
آتش بیار ساقی! محض رضای بابک!
امروز روز پیکار، هنگام نو شدنهاست
از جای خود بپاخیز، ایران! به پای بابک
بیست شش خرداد
شانزده جون ۲۰۲۱
پانوشت: اشاره به آتشکده آذرگشسپ در آذربایجان(آذربادگان)، تنبور،سازی که بابک خرمدین مینواخت و آواز میخواند، اردبیل، زادگاه بابک، تبریز و مناطق آذربایجان که وی دوران نوجوانی را در آنجاها گذراند، مداین زادگاه پدر بابک، شهرهایی که بابک در دوران بیست سال مبارزه علیه خلیفه عباسی برای استقلال ایران در آنها جنگید، مرگ بابک که توسط معتصم خلیفه عباسی با بریدن دستها و پاهای وی انجام شد، عنوان سرخجامهگان که پیروان بابک را مینامیدند، ستارخان و باقرخان قهرمان ملی ایران اهل آذربایجان و در دوره مشروطه، نامعلوم بودن مزار بابک، باورهای زرتشتی بابک و سرو هفت هزارسالهء «ابرکوه».
(شماره ۱۰۰به نادرستی «صد»نوشته میشود. شکل درست این عدد در زبان پارسی «سد» است.)
بنیاد میراث پاسارگاد
بنیاد میراث پاسارگاد