بخش اول
طرح مسئله :
موزه ها ساختمان هایی هستند برای نمایش و جمع آوری آثار و در اساس نمایشگاهی از آثار کلکسیونی هستند. این تعریف ابتدایی موزه ست. اما آیا موزه در همین تعریف خلاصه میشود؟ قطعا خیر. عموما موزه ها همراه با آرشیو ساخته میشوند و آرشیو ها عموما بار پژوهشی دارند. موزه های بزرگ جهان مانند لوور و متروپلیتن کلکسیون دار میراث جهانی تمدن انسانی بوده و خدمت بزرگی به پژوهشگران بسیاری از سرتاسر جهان میکنند.
تلاش برای ساخت موزه و فرهنگ موزه داری در ایران به دوران ناصرالدین شاه برمیگردد. اولین موزه در ایران موزه ای خصوصی در کاخ ناصرالدینشاه بود، که بیشتر در جهت حفظ اشیای قیمتی سلطنتی و یا هدایای سران کشورهای دیگر بود. درواقع سلسله قاجار درک و شناختی از آثار باستانی ایران نداشت. در دوره مشروطه در پی غارت آثار ایرانی توسط اروپاییان و سفرهایی که ایرانیان به فرنگ داشتند، روشنفکران ملی متوجه اهمیت آثار تاریخی و نیاز به جمع آوری و حفظ آثار ملی ایران شدند.
در سال 1312 ساختن بنای اولین موزه ملی ایران آغار شد،محمد علی فروغی نقش بزرگی در تاسیس موزه ملی ایران داشت.
در عهـــــد شهنشـــــاه جوانبخـــــت رضاشـــــاه
كـــز وي شـــده ايـــن كشـــور ديرينـــه گلســـتان
نخـــل فـــتن از پـــاي درافتـــاد چـــو برخاســـت
ايـــن شـــاه جوانبخـــت بـــه پيـــرايش بســـتان
چــون امــن شــد ايــران بــه ره علــم كمــر بســت
دانشـــــگه و دانشـــــكده بگشـــــود و دبســـــتان
وآنگــــاه بفرمــــود كــــه دســــتور معــــارف
ريــــزد ز پــــي مــــوزه چنــــين نــــادره بنيــــان
ملک الشعرا بهار
موزه ایران باستان نیز پتانسیل این را داشت که به یک موزه مادر برای مطالعات ایران شناسی تبدیل شود ،با آرشیوی کامل و سرشار از آثار متنوع در دوره های مختلف تاریخی برای مطالعه پژوهشگران. بدون اغراق میتوان گفت که موزه ایران باستان به عنوان مرجعی برای مطالعه تمدنی تاثیر گذار در تاریخ بشری، میتوانست در مقیاس جهانی ارزنده باشد. در حال حاضراما ،موزه های ایران از به دردهای بسیاری مبتلا هستند. آثار عموما پراکنده اند ،فهرستی وجود ندارد ،مرجعی که آرشیو ها را برای مطالعه پژوهشگران آماده کند وجود ندارد ،شرایط نگه داری اشیا بسیار نگران کننده است و هرازگاهی خبرهایی دردناک از آشوب در موزه ها به گوش میرسد.
موزه های بسیاری در کشور های پیشرفته وجود دارند و روز به روز در سایر کشور ها هم موزه های تازه تر ساخته میشوند. حدودا سالیانه نیم میلیارد نفر از موزه ها بازدید میکنند . تجربه بازدید از موزه ،قبل از بازدید شروع میشود. بازدید کننده با تبلیغات،شهرت و منش پرسنل موزه روبه رو میشود. چیدمان و آرایش موزه ها بسیار اهمیت دارد و در این باره پژوهش های بسیاری انجام شده است. گرچه نمیتوان از گردشگر توقع رفتار ماشینی را داشت وبازدیدکننده انتخاب میکند که چه چیزی را ببیند و بخواند،به صورت ناخودآگاه موزه ها منتقل کننده احساسات و عواطف هستند.شما نمیتوانید به گردشگر القا کنید که نسبت به یک بنای تاریخی چه حسی داشته باشد ،اما با آرایش درست موزه ،میتوان احساسات گردشگر نسبت به فرهنگ و تاریخ را مدیریت کرد. مثلا اکثر بازدید کنندگان موزه ایران باستان ،برای همیشه ایران باستان را با تجربه بازدید از این موزه تصور خواهند کرد و حسی از آشنایی با شنیدن این نام برای ایشان تلقی خواهد شد. بازدید از موزه فعالیتی گروهی است. اکثر بازدیدکنندگان در قالب گروه دوستی یا خانوادگی به موزه می آیند و موزه هایی که موفق شوند تجربه بازدید گروهی بهتری را ایجاد کنند ،در جذب بازدید کننده موفق تر خواهند بود.فعالیت هایی مانند خرید ،تعامل دوطرفه و یک تجربه شاد میتواند ازکلکسیون نمایش داده شده مهم تر باشد. موزه ها خاطراتی برای بازدید کننده برجای میگذارند که برای همیشه با موضوع موزه همراه خوهد بود. (Falk and Dierking, 2013)
موزه ها نقش به سزایی در آموزش و بازاریابی فرهنگی دارند.نقشی که سالهاست موزه های ایران ،از به عهده گرفتن آن ناتوان هستند. موزه ها مراکزی برای آشنایی با علوم ،فناوری ها ،زبان ها ،مردم شناسی و … هستند . در دهه های اخیر ، در مقیاس جهانی توجه زیادی به موزه ها به عنوان نمایشخانه و تجربه زنده میشود. رسانه های الکترونیکی و فضای مجازی امکان این را فراهم کرده که بازدید فیزیکی ، اهمیت پیشین را نداشته باشد. در چنین شرایطی ، این فضای تجربیست که به کمک موزه داری آمده و ارتباط دو طرفه بین بازدید کننده و موزه تاثیر زیادی درجذب گردشگر دارد. در این فضا موزه زنده ،با کمک از تکنولوژی متولد میشود. (Andrea Witcomb, 2003) کشورما با با داشتن فرهنگ غنی و تنوع فرهنگی بالا ،پتانسیل زیادی برای موزه های زنده دارد. مثلا در حال حاضر موزه های مردم شناسی محدود به تعدادی مجسمه مومی شده اند ،اما یک موزه زنده مردم شناسی میتواند فضایی باشد که در آن گردشگر موسیقی محلی بشوند ،رقص محلی ببیند و با لباس ها و آداب و رسوم ملی و منطقه ای درگیر شود. به علاوه ایرانیان از گذشته ،صنایع و علوم و هنرهای ویژه ای داشتته اند ،مثلا بافندگی یا عرق گیری. موزه زنده میتواند گردشگر را با این هنرها درگیرکند.
در حال حاضر اما ، این توصیفات برای موزه های ایران به رویای دوردستی میمانند.موزه هایی که در بهترین حالت از نظر کمی و نه کیفی رشد کرده اند ، رها شده اند ،نه فهرست و نمایه ای دارند و نه بازدیدکننده ای. در بدترین حالت اما ،تبدیل شده اند به ابزاری برای دزدی تاریخی و مالی از ملتی کهن. این پرژه تلاشی ست برای ساماندهی و ایجاد پایگاه داده ازوضعیت موزه های ایران و پیشنهاداتی برای بهره گیری از توانمندی های موزه ها در یک دولت ملی. برای تصویر سازی از شرایط فعلی موزه ها ،علاوه بر اخبار سال های گذشته که به همت میراث پاسارگاد گردآوری شده اند از مقالات منتشرشده توسط پژوهشگران داخلی ایرانی و سایت های خبری نیز بهره گرفتیم. لازم به ذکر است که پژوهش های ایرانی ذکر شده در این گزارش صرفا ارجاع داده شده اند و مرام سیاسی و مسئولیت محتوای آنها تمام و کمال بر عهده نویسندگان آنهاست. در مرحله بعد گزارشی از پایگاه داده ای که از موزه های کشور ایجاد شده و راهکارهایی برای بهره مندی بیشتر از موزه ها در ایران فردا ارائه خواهد شد.
چالش های موجود در موزه داری کشور را میتوان از دو جنبه گردشگری و حفاظت از میراث بررسی کرد.در این نوشته به علل و اسباب و عوامل این مشکلات نمی پردازیم ، نخست این که در گستره این پروژه نمیگنجد و دوم این که سرچشمه بیشتر مشکلات امروزی واضح است و نیاز به بررسی بیشتر ندارد. سو مدیریتی که زمینه را برای سو استفاده باز میکند و سو استفاده درد جانکاهیست که در مقباس وسیع گریبانگیر این مرز و بوم شده . هدف پروژه گردشگری پیش رو اما، روشن سازی شرایط فعلی و پیشنهاد راهکارست.
در طی این پروژه ما موفق شدیم فهرستی از 266 موزه خصوصی و دولتی کشور و نهاد های مسئول آنها تهیه کنیم. به جز حداقل 50 موزه که مجموعه دار آثار باستانشناسی هستند. بیش از صد موزه از گونه ای از آثار تاریخی شامل سکه ،سلاح ، گوهر و زیورآلات ،اسناد ،نسخ خطی ،فرش و بافته ها نگهداری میکنند. این درحالی ست که 58 موزه مردم شناسی داریم. این موزه های مردم شناسی کمبود های اساسی بسیاری دارند که در آینده به آن می پردازیم. در بسیاری از موزه ها انواع آثار تاریخی ،یادمانی ،باستانی ،اسناد ،بافته ها و آثار هنری و یادمانی همزمان و در یک گنجینه نگه داری میشنوند. البته این رویکرد به خودی خود مشکل ساز نیست ،اما در ترکیب با نبود کارشناسی ومحیطی دور از پژوهش ،پتانسیل تبدیل موزه به فضایی تخصصی و ارزشمند را از میان میبرد. جهت درک بهتر این موضوع به نمودار یک مراجعه فرمایید.
رسم توضيحي : پراکندگی بخش های موزه ای ایران
از بین موزه های لیست شده ، بیش از شصت موزه در تهران، بیش از چهل و سه موزه در آذربایجان، اردبیل و زنجان، بیش از بیست و دو موزه در خراسان ، بیش از دوازده موزه در فارس ،بیش از نه موزه در خراسان ،بیش از شانزده موزه در اصفهان و بیش از سیزده موزه در خوزستان قرار دارند. این لیست شامل تمامی موزه های ایران نمی شود و در حال تکمیل شدن است .
از منظر حفاظت از میراث ، چالش های پیش روی موزه ها را میتوان به چند دسته بزرگ تقسیم کرد. نبود فهرست آثار، نبود موزه مادر و پراکندگی آثار ، شرایط بد نگهداری ،جدا سازی پژوهش از موزه ها و نبود نیروی انسانی ،مسئولیت گریزی ارگان ها ،تعطیلی های پی در پی و جابه جایی پی در پی آثار. از منظر گردشگری ، نبود دیدگاه اقتصادی به موزه ها ، نا متناسب بودن بنای اختصاص یافته برای موزه با موضوع نمایش، ضعف طراحی فضا ، ضعف تعامل بازدید کننده و موزه و بسیاری مسائل و مشکلات دیگر را میتوان برشمرد. در ادامه به طور به این بخش ها میپردازیم.
عدم شفافیت و پراکندگی
دردناک ترین و غمبارترین مشکل موزه های ایران ، نبود فهرست جامع و شفاف است. بسیاری از موزه های ایران هیچ فهرستی از آثار ندارند. بعضی دیگر فهرست دارند اما همه اشیا در آن ثبت نشده است و هیچ موزه ای فهرست جامع و شفاف ندارد. فهرست شفاف فهرستی ست که عموم مردم یا حداقل پژوهشگران بتوانند به آن دسترسی داشته باشند و بهره جویند. البته نبود فهرست شفاف در مجموعه های خصوصی قابل درک است ، اما میراث ملی ایرانیان مجموعه ای خصوصی نیست. نبود فهرست امکان پژوهش را از دانشمندان میگیرد، مسئولیت ها را ازمدیران ،کارمندان و کارگران وقت سلب کرده و از همه مهم تر زمینه را برای دزدی و تخریب فراهم میکند. بدون تردید نبود فهرست شفاف و تصویری از آثار ملی ، چراغ سبزیست برای غارتگران.مجموعه های تاریخی ، باستان شناسی و هنری بیشتر ازمجموعه های مردم شناسی و علمی بر اثر نبود فهرست شفاف در خطر هستند.
نبود فهرست ثبتی یا عدم شفافیت فهرست فقدانیست که تمامی موزه ها به آن دچارند اما با ارزش ترین مجموعه ها بیشتر از دیگران در معرض خطر هستند. پس از انقلاب 57 موزه ملی یکی از باارزش ترین موزه های جهان ،برای سال ها بسته ماند ، بسیاری از آثار این مجموعه فقط با فداکاری کارشناسان حفظ شد ، تا بالاخره ،موزه مجددا شروع به کار کرد( شکوه میرزادگی, 2010). گزارش های بسیاری وجود دارد از آثاری که در موزه ملی شماره ثبتی ندارند و افرادی با عنوان امین الاموال از آنها نگهداری میکنند. در سال 2010 کمیته بین المللی نجات پاسارگاد موفق به کشف یکی از جابه جایی های مشکوکی شد که بر اثر نبود شماره ثبتی پیگیری آن بسیار دشوار است. گنجینه اصلی میراث فرهنگی در طبقه دوم موزه ملی قرار بود به کاخ گلستان انتقال یابد، اما خبرها حاکی از اخراج و جابه جایی امین الاموال ها ،عکاسی های شبانه و رفت و آمدهای مشکوک بود. (کمیته بین المللی نجات پاسارگاد, 2010) درباره تعداد آثار و مخازن موزه ملی هیچ اطلاعات شفافی وجود ندارد. سلطانی فر در سال 94 به 25 مخزن با 200 هزار شی اشاره میکند (پایگاه هنر نیوز, 1394) جبرئیل نوکنده اما از بیش از سه میلیون اثر صحبت میکند که سیصد هزار تای آنها نفیس هستند و فقط شش هزار اثر در معرض نمایش قرار گرفته اند ! او همچنین ادعا کرده که آثار فهرست بندی شده اند و پژوهشگران به آنها دسترسی دارند. در این صورت سوال پیش می آید که این فهرست کجاست ؟ و در کدام سامانه ثبت شده است ؟ (تسنیم, 1397) وی همچنین اعلام کرده که 3500 در موزه در حال نمایش است (پرسون, 1400). عدد سه میلیون در صورت صحت ،بسیار قابل توجه است. برای مقایسه ،با بررسی وبسایت موزه های مربوطه میتوان دریافت که بریتیش میوزیم هشت میلیون شئ ، لوور 380000 شیء ،موزه هنر های متروپلیتن 1.5 میلیون شیء و هرمیتاژ بیش از سه میلیون شی دارد. البته تعداد اشیا موجود در خزانه موزه ها به تنهایی نمیتواند نشانه گر خاصی باشد ، اما این اعداد میتواند شمای کلی از پتانسیل موجود در موزه ملی ایران برای گردشگری ،پژوهش و به عنوان یک ثروت و میراث ملی ایرانیان ارائه دهد. در نظر بگیرید که اشیا موجود در موزه ملی ایران همه مربوط به ایران هستند و از این نظر در مقایسه با تمام مجموعه های ذکر شده ، میتوانند دیدگاه پژوهشی تخصصی تر در رابطه با تمدنی تاثیر گذار در تاریخ بشری ارائه دهند.
از مجموعه های در معرض خطر دیگر میتوان به موزه ها و خزانه های موسسه فرهنگی موزه های بنیاد اشاره کرد. این مجموعه شامل هفت موزه و سیزده خزانه میشود. خزانه های پول ،جواهر و آرایه ، هنر ایران واقع در کاخ مرمر و خوردوهای تاریخی از جمله این خزانه هاست. تعداد آثار تحت حفاظت در وبسایت مجموعه بیان شده ست، اما چرا باید این مجموعه ها جدا از مجموعه های تحت حفاظت میراث نگهداری شوند ؟ این خزانه ها در کدام آدرس نگه داری میشوند و چرا اطلاعات مربوطه در دسترس عموم قرار نگرفته است؟ پژوهشگران از چه روشی میتوانند به این خزانه ها دسترسی پیدا کنند و فهرست آثار کجاست و از همه مهم تر این آثار از کجا و چرا به دست این موسسه رسیده ؟ این مجموعه بارها جا به جا شده ، بازگشایی شده ،نام های متعدد از جمله تماشاگه پول ،دفینه و سردار آسمانی به خود گرفته و سرانجام در سال 1399 در ساختمان یک سوپرمارکت سابق دوباره شروع به فعالیت کرده است.
وضعیت موزه های آستان های مقدس نیز چندان بهتر نیست. موزه آستان مقدس رضوی که پیش از انقلاب در یک ساختمان قرار داشت ، پس از انقلاب مدتی تعطیل شده ، سپس تکه تکه شده و حتی در ساختمان های مختلف پخش شده است. کاخ ملک آباد مشهد تبدیل به موزه شده است و امروز آرشیو اسناد و مطبوعات است . چه اسناد و مطبوعاتی؟ جای سوال دارد. موزه قرآن و نفایس در سال 1364 افتتاح شده است که ٍاثار شناخته شده آن شامل ،در آن زمان 81 جلد قرآن ، چند اثر مینیاتوری از فرشچیان ،آثار نفیس لاکی، تابلو ها ،ظروف ،معرق کاری ،منبت کاری ، نقاشی ،سوزن دوزی ،قلم زنی ،1282 عدد از نرم تنان جهان (تاریخ طبیعی÷ !) .آثار اهدایی دفتر رهبر جمهوری اسلامی شامل نسخ خطی ،سکه ها ،یادمان ها ، تابلو ها ،ظروف ،معرق کاری ،منبت کاری ، نقاشی ،سوزن دوزی ،قلم زنی ،خوشنویسی ،فرش های نفیس و قرآن های خطی،قطعاتی از پارچه کعبه و پرچم عشایر خوزستان ، در سال 1393 اضافه شدند. موزه تمبر این مجموعه 23 هزار اسکناس ،825 هزار قطعه تمبر و تعدادی سکه و مدال است.فرش های این مجموعه بسیار باارزش هستند ، قدیمی ترین آنها قدمت صفوی دارد. از سال های 77 تا 89 این مجموعه فرش ها در نمایشگاهی جداگانه دایر بود و سرانجام در سال 90 به ساختمان جدید موزه منتقل شدند.اشیا باستان شناسی بسیاری نیز که بر حسب ادعای رسمی از کاوش های اطراف حرم به دست آمده اند در موزه نگهداری میشوند. بخش های نمایشی موزه شامل نجوم ،تاریخ مشهد ،ظروف ، سلاح ،موجودات دریایی وسرانجام مردم شناسی در حمام علی قلی بیگ است.موزه فرش دارای ساختمانی جداست و کتابخانه نیز. این گنجینه بسیار گسترده ست اما متاسفانه هیچ یک از این فهرست ها به صورت عمومی منتشر نشده ،ثبت ملی نشده وآنلاین دردسترس عموم نیستند.
موزه های کوچک تر بسیاری نیز در کشور وجود دارند که دارای مخازن غیر قابل بازدید هستند. در بسیاری موارد ،فضای کوچک نمایش از جمله دلایل عنوان شده است. از جمله موزه شهریار (موزه شهریار از هزاره پیش از میلاد سخن میگوید,” 1394) . موزه آذربایجان به طور رسمی یک هزار شی غیر ثبتی دارد (موزه آذربایجان تبریز,” 1402). درباره بسیاری از موزه های کشور میدانیم که فهرست گذاری و ثبت وجود دارد ، اما در اختیار عموم قرار نمیگیرد. درحالی که در بسیاری از موزه های جهان ، نمایشگاه های مجازی برای بازدید و بررسی گنجینه ها وجود دارد،در ایران حتی درباره تعداد مخازن نیز شفافیتی در کار نیست.
همانطور که قبلا اشاره کردیم ، آثار باستانشناسی درحداقل 50 موزه کشور نگهداری میشوند و حداقل صد موزه نیز به نوعی پذیرای آثار تاریخی هستند. بسیاری از این موزه ها نه تنها موزه تخصصی باستان شناسی نیستند ،بلکه در فضای نامناسب و بدون هیچ گونه کارشناسی ،مرمت و نگه داری از آثار بسیار حساس نگه داری میکنند. این حجم از پراکندگی ،بی دلیل و صرفا بر اثر ضعف مدیریتی نیست. پراکندگی در این سطح ،امنیت آثار را به خطر می اندازد.برای مثال سال ها از سرستون های باستانی و سنگ سازه های تاریخی در محوطه باغ کاخ چهل ستون درهوای آزاد و بدون هیچ نوع حفاظتی اصفهان نگهداری میشد. این آثار باارزش سنگی سرانجام جابه جا شدند،البته هنوز مشخص نیست که به کجا. آیا آثاری با این ارزش نباید در مخازن موزه ملی جای گرفته یا حتی در معرض بازدید قرار میگرفتند؟ (شاهین سپنتا, 2009).
البته بسیاری از موزه های باستانشناسی کشور از ابتدا در مجاورت سایت های باستان شناسی تاسیس شده اند نظیر موزه ه هفت تپه و عصر آهن. در صورت احداث پارک باستان شناسی در این مناطق ، بازدید کننده میتواند حس نزدیکی و ارتباط عمیق تری با یافته ها داشته باشد. این رویکرد البته رویکردی پیشروست ،اما با مشکلات زیادی نیز همراه است. ظرفیت سایت های باستان شناسی باید در نظر گرفته شود و عامل اولیه در موفقیت این طرح ها البته امنیت و ایمنی ست، چشم اسفندیار موزه ها و آثار باستان شناسی ایران. موزه های اینچنینی در ایران اما ،در مرحله ای دیگر دچار مشکل هستند (خادم زاده et al., 2021). آثار نمایش داده شده در بسیاری دیگر از موزه های باستانشناسی هیچ قرابت جغرافیایی یا فرهنگی با منطقه ندارد و بی دلیل به آن موزه منتقل شده اند. مثلا در موزه نقده نه تنها تمامی آثار کشف شده از تپه حسنلو نگهداری نمیشود ،بلکه بی هیچ دلیل موجهی آثارتاریخی پس از اسلام یافت میشود. این پدیده مدیریتی به خصوص در موزه های کوچک تر دیده مشود ، مثلا موزه شاهین شهر از 850 شی از دوران پیش از تاریخ تا قاجاریه دارد که از مناطق مختلف جمع آوری شده اند.
با جمع آوری تمامی آثار باستان شناسی در یک موزه ،موزه ملی و مادر باستانشناسی ایران ، میتوان مجموعه ای عظیم و بسیار باارزش در اختیار بازدید کنندگان و پزوهشگران قرار داد که به تمامی ایرانیان تعلق داشته باشد. در نهایت ،این گنجینه ارزشمند باید دارای فهرست و کاتالوگ مجازی و قابل دسترسی جامع و شفاف ،حداقل برای پژوهشگران از طریق کتابخانه ملی و کتابخانه های دانشگاهی با همکاری موزه ها و میراث باشد.
این پدیده تنها محدود به آثار باستان شناسی نیست ، اهمیت موزه های مادر در ایران فراموش شده است. اسناد ،عکس ها ،مهر ها ،نسخ خطی همه باید در کتابخانه ملی گردآوری شوند که در حال حاضر در بیش از سی و دو موزه پراکنده هستند. بیش از صد موزه آثار تاریخی شامل سکه ها ، بافته ها ،سرامیک ها و آثار هنری پس از اسلام را نمایش میدهند که باید هر کدام در موزه ای جداگانه یا در بخشی جداگانه جمع آوری شوند. نیاز به وجود گالری های جامع ،کامل و تخصصی برای هنرهای معاصر و هنرهای سنتی ایرانی حس میشود. گالری های تخصصی نگارگری و مینیاتور ،خوشنویسی، فلز کاری و … البته گالری هایی دائمی برای بعضی از هنرمندان ساخته شده است ،اما بسیار پراکنده هستند. برای مثال موزه ملی نگارگری در صورت وجود میتواند پذیرای دائمی گالری یک هنرمند خاص باشد ،اما عکس آن ممکن نیست. بیشتر شهرها موزه دفاع مقدس جداگانه دارند که پر شده ست از سلاح های تاریخی جنگ عراق و نه یادمان های شهیدان و مقاومت ملی ایران. سنگ ها ،آرایه ها و گوهرها در حداقل نه موزه ،خودرو ها در حداقل سه موزه و یادمان ها در فضاهای بیشمار با مالکیت های گوناگون پراکنده اند و هیچ اطلاعاتی از پراکندگی تمامی آثار در دست نیست. این موزه ها میتوانند در دراز مدت تبدیل به فضایی هنرپروز و گنجینه ای با ارزش باشند ،در صورتی که درآثار یک فضای مشخص جمع شوند و کارشناسان همان رشته مسئول نگهداری از آنها باشند. تمام آثار باید فهرست شده و فهرست همراه با مشخصات حداقل در اختیار کتابخانه های ملی و دانشگاهی قرار بگیرد . این فهرست میتواند جنبه اقتصادی نیز پیدا کند ، پژوهشگران بسیاری در سرتاسر جهان میتوانند برای دسترسی به آثار و مجموعه ها اشتراک پرداخت کرده یا عضو کتابخانه های ملی ایران شوند. در حال حاضر اما ،آثار بسیار پراکنده هستند. در فردای ایران،نیاز هست که این رویکرد با هدف حفاظت ، افزایش ارتباط موزه ها و پژوهشگران و بهبود کیفیت موزه ها مورد توجه قرار بگیرد.
۹/۷/۲۰۲۳
ادامه دارد
بخش دوم
موزه های ایران
در این مقاله به تعطیلی موزه ها و مشکلات به وجود آمده ،شرایط نگهداری ،کمبود نیروی متخصص و وضعیت موزه های مردم شناسی میپردازیم و پیشنهادهایی را برای بهبود وضعیت گردشکری موزه ها مطرح میکنیم.
تعطیلی های پی در پی و جا به جایی آثار
بدون استثنا تمامی موزه های کشور پس از انقلاب یا تغییرات غیر شفاف اساسی کردند ، یا کاملا تعطیل شدند. در جنوب کشور و در دوره جنگ هشت ساله ، شور بختانه بسیاری از آثار جا به جا شده مفقود شدند.موزه های فلک الافلاک ،هفت تپه ،موزه شوش و موزه آبادان از جمله این موزه ها هستند ، در آن دوران بسیاری از موزه های برای مدتی رها شدند و مشخص نیست چه تعداد از آثار نجات یافتند یا چه تعداد غارت شدند.
دوره کرونا فرصتی دیگر به دست غارتگران داد تا موزه های کشور بار دیگر تعطیل شوند. از جمله مشهور ترین این موزه که هنوز بازگشایی نشده است ،موزه جواهرات ملی ست. پروژه گردشگری میراث در حال تکمیل کردن لیستی از دوره های تعطیلی موزه هاست . امید است که تهیه چنین لیستی شرایط را برای پیگیری شرایط حفاظتی آثار تاریخی و مسئول سازی نهاد فراهم کند. موزه های کاخ گلستان و سعد آباد از حمله موزه هایی هستند که به دلایل تشریفاتی بارها و بارها تعطیلی های موقت چند روزه را تجربه کرده اند. چهل ستون ، موزه ملک ، کاخ صاحبقرانیه وقصر فیروزه سال هاست که برای بازدید عمومی بسته هستند. بار دیگر یاد آور میشوم که موزه جواهرات ملی نیز بعد از کرونا بسته شد و تنها یک بار در دهه فجر و به صورت محدود بازگشایی شد.
جابه جایی های متعددد غیر شفاف نیز از جمله مشکلاتیست که آثار را تهدید میکند. در شرایطی که فهرستی شفاف برای اشیا وجود ندارد ، جا به جایی های متعدد حتی با نیت خیر خواهانه میتواند امنیت اشیا را به خطر اندازد. دراین خصوص مقاله پژوهشی درخشانی با عنوان وای وطنم در سال 2008 توسط میراث پاسارگاد گردآوری شده است . در این مقاله به بخشی از دزدی هایی که به بهانه های مختلف از موزه های کشور رخ داده است اشاره شده. برای مثال در سال 2008 ، در روز افتتاح نمایشگاه ایران در مکزیک ، پنج کامیون از موزه ملی در حال بار زدن اشیا برای شرکت در نمایشگاهی بودند که در همان زمان در حال برگزاری بود ! (میرزادگی ،شکوه, 2008). آثار بارها و برای نمایش بین موزه های کشور جابه جا میشوند و در شرایطی که فهرست شفاف وجود ندارد ،برای پروژه های نمایشگاهی به کشورهای دیگر ارسال میشوند. این انتقال ها باید به حداقل برسد یا در شرایط امنیتی و با شفافیت انجام گیرد . وجود فهرست شفاف و موزه های مادر امنیت این جابه جایی ها را افزایش میدهد.
نگه داری ،نیروی انسانی و کمبود دیدگاه پژوهشی
شرایط نگهداری اشیا نیز اسف بار است. تهویه ، نور ، مخازن استاندارد فراموش شده است.در موزه های کوچک تربا همه بخش های موزه ها یکسان رفتار میشود، در حالی که شرایط محیطی نگه داری آثار مختلف آلی ، معدنی و …کاملا متفاوت است. البته در شرایط امروز مطرح کردن این مسائل به شوخی میماند .در حالی که موزه هنرهای معاصر اهواز چند سالیست خصوصی سازی شده و به مخروبه تبدیل شده است (71656, 1401)، آثار خطی در موزه ملک قارچ زده اند (گیو( et al., 2021.سی و پنح اثر باستانی سنگی در موزه شوش سال ها در فضای باز رها شده بودند (ایسنا, 2007) . سقف های کپک زده و نبود تهویه در موزه هنر های معاصر و نبود بخش مرمت و سابقه مرمت آثار (58241, 1395)در خبر گذاری ها داخلی گزارش شده و وضعیت نقاشی های موزه پارس به قدری وخیم است که آسیب ها با چشم دیده میشوند. بعضی از آثار موجود در موزه هنرهای معاصر نیز به چنین وضعی دچار هستند (مهر, 1401). در سال 2011 برای اولین و آخرین باز از مخازن موزه ملی رونمایی شد . تصاویر ارائه شده از وضعیت نگه داری مجموعه ای از ارزشمندترین آثار ملی بسیار تاسف بار بود.
در کشور به طور رسمی بیش ازششصد موزه داریم ، همانطور که در هفته های گذشته اعلام شد وضعیت بسیاری از آن ها مشخص نیست. برای افتتاح و گرفتن مجوز موزه نیاز به وجود حداقل یکصد اثر ست، اما بسیاری از این موزه ها رها شده ،تعطیل یا نیمه تعطیل هستند. مشخص نیست که با تعطیلی این مکان ها چه بر سر آثار آن ها می آید ؟درحالی که اطلاعات پراکنده و گزارشاتی اندک از موزه های مطرح کشور به گوش میرسد ، شرایط موزه های کوچک تر حتی از این وخیم تر است.
وضعیت مدیریت و نبود نیروی متخصص از مشکلات دیگر است. البته در سطوح مدیریتی ، این کمبود بخشی از بحران مدیریت در کشور است. اما در سطوح میانی نیز کمبود متخصص داریم. اندک متخصصین دلسوز موزه داری ،باستان شناسی ،مورخین و پژوهشگران بارها و بارها از نبود دسترسی به مخازن ، پراکندگی آثار ، وخامت شرایط نگه داری و ضعف مرمت ،دزدی ها و غارت ها گفته اند و شنیده ایم. متاسفانه هیچ یک از این مشکلات در شرایط فعلی کشور اصلاح پذیر نیستند. نگاه ها بیش از حد امنیتی ست ، در پوشش امنیت اما ، شاهد بیشترین دزدی سیستماتیک از دارایی ملی ایرانیان هستیم. این میراث بی بهاست ، انگشت شمارند ملت هایی که از چنین میراثی برخوردار هستند و افسوس که در نگهداری از آنها ناتوانیم.
از منظر گردشگری
دیدگاه مربوط به حفاظت با دیدگاه گردشگری اندکی تفاوت و گاهی تضاد دارد. البته که حفاظت باید اولویت باشد ،اما اقتصادی سازی میراث میتواند به عنوان موتور محرکه حفاظت عمل کند. در کشوری مانند ایران ، پتانسیل بهره برداری با حداقل آسیب ،بسیار بالاست. در خصوص پتانسیل فعلی گردشگری موزه هیچ نمیتوان گفت ،چرا که هیچ را نمیتوان توصیف و تشریح کرد. آن چه مینویسیم برای آینده است، زمانی که گردشگر امنیت جانی داشته و با مقررات دست و پا گیر و انواع آلودگی ها و نگرانی ها دست به گریبان نباشد.
موزه های مادر میراث ، از جمله میراث طبیعی (بازمانده های انسانی و حیوانی )، میراث باستانی ،تاریخی و هنری توانایی بالایی برای جذب گردشگر دارند اگر به خوبی بازاریابی و برند شده ،چیدمان دلچسپ داشته باشند و از نظر علمی و پژوهشی به شهرت برسند .این موزه ها میتوانند به صورت کلاسیک چیدمان شوند و ارزش آثار به حدی بالاست که نیازی به طراحی و چیدمان مدرن نباشد. موزه های کوچکتر میراث ،بهتر است که با موزه مادر یکی شوند تا توانایی برند سازی افزایش یابد در طی این فرآیند البته نیازی به تغییر مالکیت اشیا نیست . خوشبختانه در صورت حل و فصل شدن مشکلات حفاظت و افزایش تعداد گردشگر خارجی و علاقه مندی پژوهشگران ، بسیاری قدم ها برای جذب گردشگر خود به خود و به صورت طبیعی برداشته میشود.
موزه های دیگر از جمله علوم ، پزشکی، آب ، نور و … در صورت بازاریابی گسترده و با ساختن محیطی جذاب ،مدرن و با حال و هوای ایرانی ظرفیت جذب گسترده گردشگر در مقیاس گسترده به ویژه خانواده ها را دارند. از همین موزه ها میتوان برای آموزش جوانان ایرانی ،به ویژه با همکاری وزارت آموزش و پرورش نیز بهره گرفت. از اهمیت تعامل با بازدید کننده و ساخت موزه های زنده نباید غافل شد. مثلا در موزه های صنایع دستی ، هنرمندان میتوانند به صورت زنده کار کنند و بازدید کنندگان آثار دستی ایشان را خریداری کنند. در خصوص موزه های علوم و فناوری ، میتوان از نحوه کار و ابزار های مورد مصرف دانشمندان ایرانی و پیشینه علم در دوران اسلام و پیش از اسلام ، رونمایی کرد . با استفاده از محتوای الکترونیک میتوان با تولید فیلم های کوتاه به معرفی تاریخ علم در ایران پرداخت.هدف باید ساخت محیطی جذاب با استفاده از رسانه نوین (modern media) باشد. پتانسیل مشابهی در موزه های گیاهان دارویی ،ارتباطات ، آب ، چراغ ،عروسک ،برق ،موسیقی ، علوم پزشکی و .. وجود دارد .برای مثال موزه آب شهر یزد میتواند تبدیل به مکانی برای نشان دادن بهره مندی و حفاظت گذشتگان از محیط زیست با استفاده از انرژی های تجدید پذیر بادی ، معماری ایرانی و صرفه جویی آب با قنات سازی باشد. موزه نفت مسجد سلیمان نیز در این خصوص پتانسیل بالایی دارد. برای بهروه وری بیشتر میتوان در شهرهای مختلف ، به موضوعات مربوط به آن شهر و اقلیم پرداخت.
بسیاری از بناهای تاریخی کشور که مرمت شده اند ،در غالب موزه مردم شناسی فعال هستند. موزه های مردم شناسی همچنین به عنوان بخش هایی از موزه های بزرگتر در کنار بخش های تاریخی و باستانی نیز ساخته شده اند. مردم شناسی که در دوران روشنگری در اروپا معرفی شد، شاخه ای از علوم انسانیست که به شناختن فرهنگ و آداب مردمان روستایی می پردازد.موزه های مردم شناسی با هدف نگه داری از فرهنگ های از دست رفته یا در حال نابودی در جهان شکل گرفته بودند . امروزه از این عنوان کمتر برای موزه ها استفاده میشود و نام میراث روستایی یا محلی بیشتر شنیده میشود. موزه های مردم شناسی در ایران هیچ کمکی به حفظ فرهنگی ایران تاکنون نکرده اند. این موزه ها در ایران خلاصه شده از مجسمه های مومی با لباس های روستایی محلی که عنصر زیبایی شناختی در آنها بسیار کمرنگ است. در بسیاری از این موزه ها نه تنها به چیدمان توجهی نشده بلکه عناصر فرهنگی بسیاری نیز در طراحی مجسمه ها از نظر جامعه شناسی ،نوع پوشش ،نوع معماری محلی و … نادیده گرفته شده ،گویی هدف تنها پر کردن حجمی از فضا بوده است. به تصویر زیر از موزه مردم شناسی آذربایجان شرقی توجه کنید. پوشش هیچ کدام از اشخاص پوشش سنتی روستایی منطقه نیست ،حتی پوشش شهری دوره ی تارخی خاصی هم نیست و راه حل بسیار ساده است ،توجه به عنصر زیبایی شناسی ،انتخاب محل مناسب (حمام سنتی محلی مناسب برای موزه مردم شناسی نیست) ، کارشناسی فرهنگی ، تبدیل این موزه ها به موزه زنده جهت تعامل فرهنگی نظیر تهیه زنده غذای سنتی ،جشنواره های موسیقی ، شعر خوانی ،رقص،آسنایی با مشاهیر محلی و ایجاد محیطی شاداب و جذاب. محیط شاد که برای بازدید کننده جذاب باشد ،هیچ تناقضی با پژوهش و محافظت فرهنگی ندارد. از موزه های موفق مردم شناسی میتوان موزه میراث روستایی گیلان را نام برد.
و در پایان ،موزه کردن بناهای مرمت شده در بسیاری از موارد راهگشا بوده است ،اما امروز تعداد خانه های تاریخی و حمام های موزه شده که مشکلات مالی دارند ،بسیار زیاد است. کاربری های مناسب دیگری برای این خانه ها با بازدهی بیشتر وجود دارند. کشور ما نیز نیازی به هزار موزه ندارد، بلکه داشتن چند موزه با کیفیت برای گردشگری و آموزش و پژوهش کافیست. به جز هتل ،اقامتگاه ،رستوران ، کافه و دفاتر اداری دولتی ، کاربری های دیگر شامل گالری ،محلی برای اجرا های مبتدی (نمایش ها فضای باز در ایران اقبال زیادی دارند ) و کانون های آموزشی فرهنگی از جمله کاربری های مناسب برای خانه های تاریخی هستند. این خانه ها در صورتی که هنر سانسور نشود و رقص و موسیقی مجاز باشند میتوانند کاربری های فرهنگی متعددی داشته باشند. در شرایط فعلی اما شدت سانسور هنری و مشکلات مالی از جمعیت جامعه هنر دوست ایرانی کاسته و چنین سرمایه گذاری هایی توجیه اقتصادی ندارد.
بنیاد میراث پاسارگاد