همایش مشروطیت: بنیادمیراث پاسارگاد
شمس الدین دارابی -مسئول خبر و معاون دبیر اجرایی حزب سکولار دموکرات ایرانیان
پرسش بنیاد میراث پاسارگاد: به نظر شما نقش آفرینان مشروطه چه کسانی بودند؟
نهضت مشروطه موجب شد تا ایران به جهان مدرن وارد شود و بنیان های مشروطیت عبارت از آزادی استقلال و قانون بود. کمی به عقب برگردیم. در اواخر دوران صفوی شیعی شاهد قدرت گرفتن اخوند در دربار هستیم. تسلط این گروه بر دربار بعد از صفویه افول پیدا کرد اما در دوران قاجار شاهد اوج گرفتن اخوندها بودیم به طوری که یک آخوند تاج را بر سر فتحعلی شاه قرار می دهد و هم پیمانی این دو ،یعنی شاه و آخوند موجب عقب ماندن ایران از پیشرفت شدند و کشور حتی استقلال خودش را از دست داد و تبدیل به یک مستعمره شده بود و از ترقیات مادی هم عقب ماند و ایران دچار بحران و قحطی شده و وارد دواران تاریک شده و تبدیل به یک کشور فلاکت زده و عقب مانده میشود.
به گفته بیشتر تاریخ شناسان در شکل گیری مشروطه دو گروه یا دو بازیگر وجود داشتند که گروه اول خواستار ایجاد مشروطه بودند تا ایران را از این شب سیاه گذر داده تا کشور دیگر بیش از سایر ملل عقب نماند و موجبات رشد و ترقی را فراهم کنند تا به قول ناظم الاسلام کرمانی «دوران بیداری ایرانیان» آغاز شود. و گروه دیگر دشمنان مشروطه بودند که سخت در برابر گروه اول مقاومت می کردند که اتفاقا دارای قدرت بیشتری بودند که شیخ و شاه بودند. این مرتجعین، مشروطیت را خطری جدی برای خود دانسته و از عدم آگاهی مردم استفاده نموده و ایجاد مشروطیت را منافی دین و محدود کننده شاه و خودشان می دانستند و تا جایی که توان داشتند در این مسیر یعنی بوجود امدن مشروطه سنگ اندازی می کردند تا جایی که در آخر اعلام کردند مشروطه باید مشروعه باشد.
گروه دیگری که در دربار بودند و خواستان مدرن شدن کشور و اصلاح امور بودند و مظفرالدین شاه را که در بستر بیماری بود وادار به امضای فرمان مشروطیت کردند. این مهم بعد از این اتفاق اقتاد که هزاران نفر جلوی سفارت بریتانیا تجمع کرده بودند. از این میان می توان به وابستگان امین السلطان نخست وزیر برکنار شده و نصرالله مشیرالدوله و فرزندانش حسن و حسین پیرنیا، مرتضی قلی صنیع الدوله، مهدی قلی هدایت، مخبرالسلطنه، جواد سعدالدوله و ابوالقاسم ناصرالملک بودند. همچنین سالار الدوله پسر دوم محمدعلی شاه و دیگری محمدعلی میرزا ولیعهد از حامیان بست نشینان بودند.
نیروی اول شاه و دربار بود که فعال مایشاء بود که خود را مالک و صاحب کشور دانسته و ملت را رعیت و نوکر خود می پنداشت. در صدایی ضبط شده از مظفرالدین شاه موجود است می گوید:« این خدماتی که به من میکنید و به مملکت ایران می کنید البته خداوند این را بی عوض نخواهد گذاشت و انشاء الله عوض او را هم خدا و هم سایه خدا که خودمان باشم به شما خواهم داد…»
دسته دیگر مخافان مشروطه، نیروی مذهبی بودند که قراردادی نانوشته با شاه و دربار داشتند و همچنین با توجه به عدم آگاهی مردم عادی برای خودشان پشتوانه ای مهیا کرده بودند و به اعتبار همین پشتوانه و اعتقادات شدید مذهبی شاهان بر آنها هم تسلط داشتند. شیخ فضل الله نوری مهمترین آخوندی بود که خواهان این بود که مشروطه باید مشروعه باشد و بعد توسط مشروطه خواهان به دار آویخته شد. البته علما و آزادی خواهانی هم مانند سید سید جمال الدین واعظ (پدر جمال زاده) و سید عبدالله بهبهانی و سیدمحمد طباطبایی بودند که از مشروطه حمایت می کردند. همچنین بازاریان بعد از به چوب بستن سید قندی در شاه عبدالعظیم اعتصاب کرده و در جهت اجرای عدالت و قانون با مشروطه خواهان همراه شدند.
دسته دیگر موافقان کسانی بودند که همراه با شرایط ناگوار کشور، مبانی فکری مشروطه را شکل دادند آنها که با آگاهی از پیشرفت مغرب زمین و با جستجو در علل این ترقیات را را جستجو می کردند، منورالفکرها نامیده شدند که می خواستند نفوذ شاه را کم کنند. از این میان میتوان میرزا فتحعلی خان آخوندزاده یا میرزا یوسف خان مستشارالدله یا میرزا ملکم خان، ناظم الدوله و یا شاهزاده جلال الدین میرزای قاجار را نام برد. آخوندزاده در مورد تصمیم به نگارش مکتوبات، می نویسد: «بعد از چندی به خیال اینکه سد راه الفبای جدید و سد راه سیویلیزاسیون در ملت اسلام، دین اسلام و فناتیزم آن است، برای هدم اساس این دین و رفع فناتیزم و برای بیدار کردن طوایف اسلام از خواب غفلت و نادانی و برای اثبات وجود پروتستانتیسم در اسلام به تصنیف مکتوبات شروع کردم.» به این ترتیب بود که رجال منورالفکر با در دست داشتن این چارچوبهای نظری توانستند مشروطیت را زنده کنند. تا اینکه در بهمن 57 مشروعه خواهان بار دیگر به پیروزی رسیدند و با جدل دو گفتمان مدرنیته و ارتجاعی، این خواسته تا به امروز زنده و به مبارزه ادامه می دهد.
بنیاد میراث پاسارگاد