تاریخچه حضور یهودیان در ایران – نیما بهرامی

گردهمایی یهودیان در ایران، سال ۱۹۲۰

۱. تاریخچه حضور یهودیان در ایران

حضور یهودیان در ایران به ۲۷۰۰ سال پیش باز می گردد. زمانی که امپراطوری آشور،
یهودیان را به اسارت گرفت و هنگامی که امپراطوری شان بر می افتاد، بخشی از یهودیان به
وطن شان باز گشتند و بخشی دیگر نیز در ایران سکنی گزیدند.
بعدها که کورش، حکومت بابل را سرنگون کرده و یهودیان را آزاد می نماید، بخشی از یهودیان
به سرزمین اصلی شان بازگشته و بخشی دیگر به ایران مهاجرت نمودند. آنها در کناره زاینده
رود و مکانی که در حال حاضر شهر اصفهان است، سکنی گزیدند. زیرا این مکان هم در
مجاورت رودخانه قرار داشت و هم به لحاظ آب و هوائی بسیار شبیه اورشلیم بود. پس اینگونه
اصفهان را یهودیان بر پا نموده و در ابتدا نیز شهر را «دار الیهود» به معنای سرزمین یهودیان
نام نهادند.
رفته رفته ایرانیان نیز به این شهر نقل مکان نمودند. پادشاهان ایران نیز این شهر را جهت
برقراری پایگاههای نظامی مناسب تشخیص داده و از آن بهره بردند. پس از حمله اعراب نیز نام
شهر به اصفهان تغییر یافت.

۲. جایگاه کورش در آئین یهود
در دوران باستان رسم بر این بود که اقوام مغلوب شده در جنگها، توسط فاتحین و جهت ریشه کن
شدن آنان، به اسارت گرفته شده و تبعید می گردیدند. هنگامی که کورش کبیر بابل را تصرف
نمود، به اسرا و از جمله یهودیانی که در بابل بعنوان اسیر نگهداشته می شدند اعلام نمود که
آزادند که به سرزمین پدری شان بازگردند.
یهودیان حتی جهت ساختن بیت المقدس نیز از تسهیلات مالی پادشاهان هخامنشی بهره مند
گردیدند.
در تورات از کورش بعنوان «منجی خداوند» نام برده شده است. حتی در آیه ای او را «مسیح
خداوند» لقب داده اند.
در حقیقت کورش کبیر تنها «پادشاه غیر یهودی» ست که در تورات از آن به نیکی و به این
جایگاه و مرتبه یاد شده است.

۳. ماجرای ملکه استر و کشتار ایرانیان
کتابی عبری وجود دارد که حاوی افسانه های باستانی ست. در این کتاب ذکری از داستانی خیالی
در زمان پادشاهی «اخش وروش» و وزیری غیر ایرانی با نام «هامان» گردیده که صرفا
داستانی غیر واقعی بوده و فاقد هرگونه سندیت تاریخی ست. در طی این افسانه هامان پادشاه
ایرانی را می فریبد تا فرمان قتل هزاران یهودی را صادر نماید. اما همسر پادشاه، ملکه استر که
زنی یهودی است این توطئه را خنثی نموده و توطئه چینان و مخالفان قوم یهود را به تیغ می سپارد.
این افسانه در زمانی نوشته شده است که یهودیان تحت امپراطوری یونان و تحت فشار بسیار
شدید زندگی می کردند و در حال نابود شدن بوده اند. نوشتن این افسانه خیالی، پاسخی بوده جهت
دلگرمی و دلخوشی یهودیان که حتی در تاریک ترین لحظات نیز میتوان امیدوار بود و نبایست
مایوس شد.
در نتیجه ادعاهای اخیر مبنی بر کشتار ایرانیان به دست یهودیان سندیت تاریخی نداشته و صرفا
به جهت فراهم نمودن بهانه دشمنی و یهود ستیزی صورت گرفته است.
نکته مهم دیگر که می بایست در نظر داشت اینکه تاریخ به جهت پند آموختن و عبرت گرفتن
است، نه کینه ورزی و ایجاد دشمنی. هیچکس حق ندارد به بهانه تاریخ و وقایع گذشته، موجب
تولید کینه در زمان حال و ایجاد جنگ و دشمنی برای نسل های آتی گردد. حاصل مطالعه تاریخ
باید گسترش صلح باشد، نه تنفر.

آیا ارثیه ای با ارزش تر از صلح برای نسل های آتی میتوان سراغ داشت؟

۴. تاریخچه یهود ستیزی در ایران

یکی از اثرات تسلط دین اسلام، یهود ستیزی ست. در حدی که یهودیان را نجس دانسته و با آنها
بد رفتاری می کردند. در سال ۱۵۰۱ و مصادف با حاکمیت خاندان صفوی در ایران، یک رشته
قوانین ظالمانه علیه یهودیان در ایران به اجرا در آمد. «جامع عباسی» در زمان شاه عباس کبیر
از این دسته قوانین بود.
به عنوان نمونه یهودیان حق پوشیدن لباس نو را نداشته اند. ایشان حق نداشتند در هنگام باران به
بیرون از خانه بیایند، مبادا که محیط را نجس نمایند. همچنین یهودیان اجازه سوار اسب شدن را
هم نداشته و صرفا مجاز به استفاده از خر بوده اند. البته گرفتن جزیه از ایشان نیز در این دوران
رایج بوده است. بسیاری از دیگر قوانین ضد یهودی مشابه را در این دوران میتوان ذکر نمود.
این شرایط و محدودیت ها تا پایان دوران قاجاریه ادامه یافت تا اینکه انقلاب مشروطه برای
نخستین بار در قانون اساسی یهودیان را به رسمیت شناخته و حق داشتن نماینده ای در مجلس را
به ایشان اعطا نمود. اگر چه هنوز جو اجتماعی – سیاسی علیه یهودیان آنقدر سنگین بود که آنها
از این امتیاز و حق خود بهره مند نگردیدند. یهودیان یکی از آیت الله های شیعی را به عنوان
نماینده شهروندان یهودی در مجلس برگزیدند!
از نمونه های تاریخی دیگر یهود ستیزی میتوان به کشتار مشهد و واقعه «الله داد» در سال
۱۸۳۹ اشاره نمود که طی آن و به بهانه طرفداری از حسین بن علی – امام سوم شیعیان، حملات
گسترده ای به یهودیان مشهد که به تجارت پوست مشغول بوده و از متمولین شهر بودند، صورت
پذیرفت. در این وقایع ۸۳ نفر از یهودیان کشته شدند. نهایتا این کشتار که به تحریک علمای اسلام
رخ داده بود با مسلمان شدن اجباری و البته به ظاهر یهودیان خاتمه پذیرفت. بعدها نیز آخوندها با
دریافت رشوه از یهودیان، دست از سر آنها برداشتند.
البته کشتار مشابه دیگری نیز در تبریز رخ داد که منجر به نابودی کامل جمعیت یهودی در این
شهر گردید. بطوری که تا امروز هم حتی یک نفر یهودی در اردبیل و تبریز زندگی نمی کند.
در اواخر قرن نوزدهم، هنگامی که ناصر الدین شاه در سفر اروپائی خود قرار داشت، تعدادی از
رهبران یهودیان فرانسه در پاریس به حضور او رفته و از ایشان تقاضا کردند که مجوز تاسیس
مدرسه ای برای یهودیان در ایران را صادر نماید. این در حالی بود که شاه قاجار با واژه
«یهودی» آشنائی نداشته و حتی از وجود یهودیان در ایران نیز بی خبر بود. اگر چه ناصر الدین
شاه این مجوز را صادر نمود، اما حدود بیست سال زمان برد تا اولین مدرسه یهودی در تهران و
به هزینه یهودیان و با نام «آلیانس» تاسیس گردید. بطوری که بسیاری از رجال دوره پهلوی نیز
علی رغم مسلمان بودن، تحصیل کرده مدارس آلیانس بودند.
با برآمدن سلسله پهلوی و ظهور رضا شاه، وضعیت یهودیان تغییر کرد و آنها از آزادی های
مدنی برخوردار گردیدند. تشکیلات یهودیان و سازمان یهودیان ایران در طی این دوران تاسیس
گردیدند.

۵. ایرانیان و هولوکاست
در جنگ جهانی دوم، ایران سرزمینی بود که پناهگاه یهودیان آواره گردیده بود. بعنوان نمونه
یهودیان لهستان که بعلت تهاجم هیتلر بی پناه گردیده بودند توسط ایرانیان پذیرفته شدند. اگرچه
بعدها و با تشکیل اسرائیل، این آوارگان به آنجا مهاجرت نموده و ایران را ترک نمودند.

پی آمد کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم، تعداد زیادی کودکان یتیم و بی پناه بر جای مانده بود.
ایران به این کودکان معصوم پناه داد. اگرچه بعدها این کودکان نیز با اجازه پادشاه ایران به
اسرائیل مهاجرت نموده و در آنجا به «کودکان تهران» معروف شدند.

کودکان تهران ایستاده در صف- منبع: United States Holocaust Memorial Museum
از اقدامات عبدالحسین سرداری، مسئول امور کنسولگری ایران در پاریس و در جنگ دوم جهانی
نیز نمیتوان ذکری به میان نیاورد. دیپلماتی که با شجاعت تمام موجب نجات جان بسیاری از
یهودیان گردید و البته بدین سبب به او لقب شیندلر ایران داده اند.
مورد قابل ذکر دیگر اینکه پس از اعلام استقلال اسرائیل، تمامی کشورهای عربی اعلام نمودند
که یهودیان را اخراج خواهند کرد. در عراق تمامی اموال یهودیان مصادره شد و آنها را از
کشور عراق بیرون انداختند. دولت ایران مرزهای خود را به روی یهودیان عراقی گشود و آنها
به کشور ایران پناهنده گردیدند. شماری از این جمعیت به اسراییل رفتند. مابقی تا زمان بر آمدن
خمینی و انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران ماندند. اکثر این افراد به معاملات خودرو و قطعات یدکی
پرداخته و در ایران آن زمان به صلح و در آرامش به زندگی خود ادامه دادند.
در حقیقت «ایران عصر جدید» برای یهودیان، ایرانی مهمان نواز بوده که دست کم در چند مورد
به یهودیان در معرض خطر، پناه داده است.

۶. یهود ستیزی رژیم تهران
ریشه یهود ستیزی حکومت آیت الله ها از دین آنها نشات میگیرد. مطابق اعتقادات مذهبی حاکمان
اسلامی، یهودیان نجس و کافر بوده که می بایست از جامعه طرد شوند. ضمنا رژیم ایران داعیه
رهبری جهان اسلام را دارد. پس به دنبال دلیلی بود که خود را مسلمان واقعی نشان دهد. بنوعی
رژیم قصد دارد با اعلام جنگ علیه یهودیان، به سایر حکام کشورهای اسلامی طعنه زده و اسلام

واقعی خود را بدین وسیله به رخ کشد. پس خود را حامی فلسطینیان معرفی نموده و حمایتی تمام
و کمال را از تروریست های حماس و حزب الله لبنان نشان میدهد. در حقیقت خمینی و بعدها
خامنه ای به بهانه اختلافات فلسطینیان و اسرائیل، قصد داشته اند حاکمیت اعراب و مسلمانان را
در دست گرفته و خود را به عنوان «رهبر مسلمانان جهان» معرفی نماید. بدین وسیله یهود
ستیزی رژیم بهانه ای گردیده تا حکومت ایران تمامی امکانات مالی و تسلیحاتی خود را صرف
نابودی اسرائیل نماید.

۷. سخن آخر
مردم ایران بارها و به اشکال مختلف مخالفت خود را با سیاست های رژیم تهران در جهت یهود
ستیزی و حمایت از تروریسم نشان داده اند.
ایرانیان مردمانی صلح طلب بوده و البته هیچ دلیلی مبنی بر تنفر و ستیز با اسرائیل و یهودیان
نمی بینند. از سوی دیگر در چند دهه اخیر مردم ایران شاهد بوده اند که اموال شان چگونه به
جیب تروریست های منطقه سرازیر شده است و این اصلا خوشایند ایشان نیست. در چند دهه
گذشته ایرانیان شاهد بوده اند که جنایاتی را که حکومت اسلامی به اسراییل در مواجهه با
فلسطینیان نسبت می داده، خود در مواجهه با مطالبات و تظاهرات مدنی و مسالمت آمیز
شهروندان ایرانی مرتکب گردیده است. بارها گزارشاتی از مشارکت تروریست های حامی رژیم
ایران در سرکوب مردم ایران به گوش رسیده و اتهاماتی در این زمینه متوجه قاسم سلیمانی بوده
است..
از اینروست که ایرانیان در تظاهرات های ضد حکومت اسلامی با شعارهائی از قبیل «فلسطین و
رها کن – فکری به حال ما کن» و یا «نه غزه، نه لبنان – جانم فدای ایران» مخالفت خود را با
سیاست های تروریست پرور رهبر ایران نشان داده، و یا با در دست گرفتن پرچم اسرائیل، به
واقع قصد دارند به سیاست «یهود ستیزی» و «حمایت از تروریسم» حکومت اسلامی، «نه»
بگویند.
،شهروندان ایران مخالف کشته شدن مردم اسراییل،

مردم فلسطین یا مردمان هر نقطه دیگر جهان و به هر
بهانه ای هستند. ایرانیان با هیچ قوم، مذهب و ملتی دشمنی ندارند.
امروزه مردم ایران آشکارا به سیاست رژیم اسلامی در دشمنی با آمریکا و اسراییل «نه» گفته و
تنها یک دشمن برای خود متصورند؛ رژیم ایدئولوژیک ملایان حاکم بر ایران.

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

هفده دی و ادای احترامی چند باره به اولین رهبر تاریخ ایران ( پس از حمله اعراب)، که قدر آزادی زن را می دانست

Read Next

سی و هشتمین شماره «آوای تبعید» منتشر شد