آه خانهام، خانهی من
چشمهایم خیس، پایبست ترا میبوسند
نبضم با زمین تو نفس خواهد زد
برهنه در رودهای تو، شادی
بوسه در تاکستانهای تو،
انگور خواهم چید
عشق را در سایهسار درختانت به بازی گرفتهاند.
در شهر سکوت میپیچد
در آسمان، باد جن.
خون از خانهی خدا میرود
جنازه به تشییع سنگ.
ضربهها،
ضَرَبَ، ضَرَبا، ضَرَبوا،
اِضرب، اِضرب،
پوست را پاره، گوشت را تکه، به استخوان رسیدهاند.
قسم به آب، باد، آتش، خاک
خانه اگر خراب،
سراب نمیشود
آخر کار
همیشه آباد
نزدیک است.
قطار، پاریس به کلن،
ژانویه ۲۰۱۰
بنیاد میراث پاسارگاد
بنیاد میراث پاسارگاد