ایران در بین کشورهای خاورمیانه، آسیبپذیرترین کشور در گرمایش زمین شناخته شده است. خشکسالی و تغییر اقلیم بر آثاری مانند سیوسه پل و پل خواجو تأثیر مستقیم داشته و بناهای سنتی اصفهان آسیب دیدهاند. خشکسالی همچنین بر بافتهای تاریخی شیراز مثل تخت جمشید اثر مخرب داشته است و در مناطق خشک و بیابانی مثل طبس و کرمان و حتی جنوب غربی ایران سبب ریزگردهایی شده است که بناها را تهدید میکند. برخی باستانشناسان پیشبینی کردهاند که خشکی دریارچه ارومیه بر بناهای تاریخی در آذربایجان اثرات مخربی خواهد گذاشت. در استان سمنان، برداشت بیش از حد مجاز از سفرههای آب زیرزمینی، حدود ۷۰۰ اثر ثبت شده ملی این استان را در معرض خطر دائمی قرار داده است. در کرمانشاه تغییرات اقلیمی بر سنگنبشتهها آسیب رسانده است. در این گزارش چند نمونه از آثار در معرض خطر ایران را بررسی میکنیم.
تأثیر تغییرات اقلیمی بر بناهای فرهنگی
در سال ۲۰۲۰، شورای جهانی ایکوموس یک سند میراث فرهنگی و اضطرار اقلیمی را منتشر کرد که در آن روش پاسداشت از همه انواع میراث فرهنگی را در مقابل «آثار شدید و نامطلوب اقلیمی، اجرایی کردن واکنش به خطر بر مبنای اطلاع از مخاطره و ایجاد توسعه پایدار با تابآوری اقلیمی» متذکر شد. ایران به عنوان یکی از اعضای این شورای جهانی ملزم به مقابله با تأثیر تغییرات اقلیمی بر میراث فرهنگی است.
بخشی از پیامدهای تغییرات اقلیمی را در ایران میتوان مورادی همچون از بین رفتن مراتع، کاهش سریع منابع آب کشاورزی، کاهش بارندگی و پایین رفتن آب رودخانهها و خشکیدن چشمهها، خشک شدن تالابها، افزایش واحدهای صنعتی، بیابانزایی، سیلاب، آتشسوزی جنگلها، فرونشست و فروچالههای ناشی از برداشت بیرویهی آبهای زیرزمینی، ریزگردها و… دانست.
بخشی از این عوامل از گذشته در اقلیم ایران وجود داشته است و برخی مربوط به پیامدهای ناشی از رشد و توسعهی صنعتی بدون توجه به اقلیم و تابآوری منطقه است و برخی نیز همچون فرونشستها و فروچالهها در اثر بیمبالاتی و نداشتن دانش استفاده از آبهای زیرزمینی در سالهای اخیر رخ داده است. بیضابطهگی برنامههای توسعهی ایران باعث شده است این کشور آسیبپذیری زیادی در مقابل خطراتی همچون سیل، زلزله و خشکسالی داشته باشد. در فصلنامه علمی دانشگاه گلستان آمده است:
در گزارش برنامه راهبرد ملی تغییر اقلیم عنوان شـده اسـت کـه ایران بـه دلیـل بهـرهمنـدی از منـابع هیـدروکربنی و قرارگرفتن در کمربند بیابانی، از جمله کشورهای مهـم تأثیرگذار و تأثیرپذیر از موضوع تغییرات اقلیم است. کشـور ایـران بـر اسـاس آخــرین آمارهــای بــین المللــی جــزء ده کشــور اول منتشــرکننده گازهــای گلخانــهای ناشــی از احتــراق سوختهای فسیلی محسوب میشود.
سازههای سنگی در معرض رطوبتِ بیستون و طاق بستان
بنا به نظر کارشناسان تقریباً تمام بناها، سنگنگارهها و سنگنبشتههای باستانی ایران همچون تخت جمشید، پاسارگاد، شوش، بیستون و… از سنگهای آهکی ساخته شده است که قابلیت پرداخت و صیقلکاری مطلوبی دارند. رضا مرادی غیاثآبادی، باستانشناس، با تأکید بر سازههای آهکی، مهمترین عوامل تخریب در سازههای سنگی را در چند دسته ذکر میکند که بهطور خلاصه میتوان به ترکخوردگی در اثر دامنهی زیاد تغییرات دمای روز و شب اشاره کرد و همچنین به بارش بارانهای رگباری و برف که با انقباض سریع سنگ ترکخوردگی جدید ایجاد میکند و از طرفی نفوذ آب را به ترکهای قبلی افزایش میدهد و باعث ایجاد حفره میشود. (یک نمونه: آرامگاه کوروش و سنگنگاره داریوش در بیستون). در فصل زمستان این واقعه اثر تخریبی شدیدتری به همراه دارد. این باستانشناس راهکار مقابله با این وضعیت را «ایجاد موانعی به شکل سقف یا سطح شیبدار (با توجه به شکل بنا)» میداند.
علاوه بر آن، تبلور نمک در درز سنگها که موجب خرد شدن سنگ میشود و همچنین رویش گیاهان و فرورفتن ریشهی آنها در درز سنگها که با جذب آب ناشی از باران و تورم خود، باعث تخریب سنگ میشود و از دیگر سو، ترشح اسیدهای انتهای ریشه تجزیهی شیمیایی سنگها را سبب میشود و نیز بارانهای اسیدی ناشی از سوختهای فسیلی از دیگر عوامل موثر در تخریب سازههای سنگی به ویژه سنگهای آهکیاند. برای مثال میتوان از واقعهای که در بیستون رخ داد و بخشهای زیادی از این کتیبه را ناخوانا کرد نام برد. دلیل آن هم وجود کارخانهی قند و نیز جاده اصلی در نزدیکی این کتیبه بود.
خطوط میخی نقش برجسته بیستون، که در فهرست جهانی یونسکو هم ثبت شده است، در اثر منابع آبی که در پشت این اثر قرار دارد در حال از بین رفتن است. بیستون یا بهیستون، صخرهای برافراشته در شمال مسیر باستانی پررفت و آمد کاروانها بوده که امروزه ۳۲ کیلومتری شرق شهر کرمانشاه در شهرستان هرسین است. یکی از کارهای لازم برای جلوگیری از تخریب بیشتر این کتیبه، هدایت آب درون درز افقی کتیبه، انحراف آب از روی آن و مرمت سنگ بالای کتیبه است که خود حائلی برای جلوگیری از جاری شدن آب بر روی کتیبه بوده است تا نفوذ آب در حفرهها و ترکهای قدیمی آن بیش از پیش به تخریب آن دامن نزند زیرا جاری شدن آب در تماس با سنگ روند فرسایش را سرعت میبخشد.
وضعیت طاق بستان هم دست کمی از بیستون ندارد. در طاق بستان در شمال شرقی کرمانشاه، با همان سازند آهکی بیستون، درز و شکافهای فراوانی ایجاد شده است. جنس سنگ و عوامل محیطی از بسترهای تأثیرگذار بر این نوع تخریب است. جریانهای ناشی از بارش باران بر روی سطح شیبدار باعث نشت آب در درز و شکافها شده و «کارن»های حفرهای ایجاد کرده است.
به زبان ساده، کارنها به عوارض هوازدگی گفته میشود که از لحاظ انحلالی در شکل و اندازه متفاوتاند و در سنگهایی از جنس سنگ آهک، دولومیت و آهک دولومیتی یافت میشود. فصلنامه زمین شناسی ژئوتکنیک مینویسد:
شکلگیری انواع کارن در سطح سنگهای آهکی مقاومت تودههای سنگی را کاهش داده و زمینه را برای فرسایش و متلاشی شدن آن ایجاد میکند. برای پیشگیری از این چنین عارضهای میبایست با ایجاد کانالهای انحراف آب در بالادست کتیبههای طاق بستان مسیر آب تغییر داده شود و از تماس آب با کتیبهها پیشگیری شود.
آنطور که از منابع خبری برمیآید کار ساماندهی مجموعه تاریخی طاق بستان از سال ۱۳۸۹ آغاز شده است و مرمت و اجرای آن به سال ۱۳۹۱ برمیگردد اما با بیش از گذشت یک دهه هنوز به نتیجهای نرسیده است و حتی عوارض تشدید هم شده است. به گفتهی حسین راعی، مدیر پایگاه طاقبستان، بهطور کلی عوامل تخریبی سنگهای طاق بستان در دو دستهی عوامل درونی و بیرونی قابل طبقهبندی هستند که عواملی مانند شرایط و نحوهی تشکیل سنگ، و ترکیب شیمیایی آن از عوامل درونی و عواملی مانند دما، رطوبت، نور و گرما از عوامل بیرونی به حساب میآیند. او معتقد است سنگنگارههای طاق بستان طی ۱۵ قرن با مجموعهای از این عوامل مواجه بودهاند و وضعیت کنونی این آثار در نتیجهی قرنها فرسایش طبیعی به وجود آمده است. حجاریهای طاقبستان، علاوه بر این، در معرض هجوم عنکبوتهای کوچک هم قرار گرفته است که از خود موادی قلیایی ترشح میکنند که در ترکیب با آلودگیهای محیطی همچون چربی دود کبابهای گردشگران و منواکسیدکربن ناشی از تردد خودروها و منازل مسکونی تأثیر مخربی بر آن گذاشته است. کپکهای سبز و سفید را نیز باید به این مجموعه عوامل افزود که بافت آهکی را به شدت متأثر کرده است. این عوامل بهراحتی قابل پاکسازی است که تاکنون انجام نگرفته است و حتی گاه و بیگاه تکذیب و یا با مرمتهای غیراصولی مواجه شده است که تخریب بیشتری را دربرداشته است.
سازههای سنگی در معرض رطوبت پاسارگاد
سال ۸۶، در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، خبر افتتاح سد سیوند منتشر شد. تأثیر مخرب آبگیری سد سیوند بر پاسارگاد باعث نگرانی دلسوزان میراث فرهنگی شد. برخی از کارشناسان از اثرات زیانبار آبگیری این سد بر بناهای سنگی و آرامگاه کوروش گفتند و برخی دیگر وجود رطوبت را در این منطقه به سود پاسارگاد دانستند. مخالفین آبگیری معتقد بودند که موافقان در هماهنگی با دولت از فواید افزایش رطوبت بر آرامگاه مینویسند. رضا شیخالاسلام، کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی و فرهنگی، در سایت کمیته نجات ملی پاسارگاد در سال ۸۸، یادداشتی بر رد نظر هواداران آبگیری سد سیوند منتشر کرد. او در مقالهاش یادآور شد:
اگر کاهش دما تا جایی ادامه پیدا کند که به نقطهی شبنم برسد، آب روی سطح سنگ تشکیل شده و وارد فضای سنگ میشود که در صورت پایین آمدن دما، آب یخ خواهد زد و باعث ایجاد تخریب در آثار سنگی خواهد شد.
و در ادامه افزوده است:
در حالتی که هوای یک منطقه بر اثر احتراق سوختهای کارخانجات و خودروها آلوده بوده و رطوبت نیز بالا باشد، این نوع فرایندهای خوردگی شیمیایی تسریع خواهد شد. حال در محیطهای خشک به علت کمتر بودن رطوبت این نوع تخریب شیمیایی کمتر خواهد بود. به طور کلی میتوان گفت میلیونها سال پیش، در دورههای مختلف زمینشناسی، سنگهای آهکی شکل گرفته و امروزه سنگهای آهکی موجود در سطح زمین با محیط فعلی خود تقریباً به شرایط تعادل رسیدهاند هر چند که فرسایش تدریجی آثار سنگی در شرایط روباز امری طبیعی است ولی با تغییرات شدید محیطی نظیر افزایش و کاهش رطوبت، افزایش و کاهش دما و… آثار سنگی حالت تعادل خود را از دست داده و روند فرسایش سرعت بخشیده خواهد شد.
گذشته از تأثیر مخرب آبگیری سد سیوند بر پاسارگاد به زیر آب رفتن تنگه بلاغی که تنگهای تاریخی است از دیگر عوارض این سد شمرده شده است.
فرونشست و ریزگردها بلای جان میراث فرهنگی ایران
فرونشست زمین یکی از مسائل اساسی ایران در سالهای اخیر است که دامن میراث فرهنگی را هم گرفته است و دلیل آن بحران آب در ایران است. در حال حاضر ۳۰۰ دشت ایران دچار این بحران است و برخی دشتها وارد مرحله بحرانیترِ فروچاله شدهاند. از مناطق بحرانی میتوان به دشتهای کاشمر، کبودرآهنگ، ورامین، نظرآباد، تهران، مشهد، نیشابور، کرمان، اصفهان و قزوین اشاره کرد. سازمان ملل از فرسایش خاک با عنوان «جذام زمین» یاد میکند و ایران در این شاخص رتبه اول در منطقه و سوم در دنیا است.
سیوسه پل و پل خواجو، دولتخانه صفوی، میدان نقش جهان با تراکم بناهای تاریخی، در معرض عوارض فرونشست زمین قرار دارد. علاوه بر این مسجد حکیم و عتیق، بقعه شهشهان، درب امام، حمام وزیر، مسجد و حمام علیقلی آقا و مسجد سید درگیر فرونشست شدهاند.
برداشت بیرویهی آبهای زیرزمینی، ترک عمیقی را در زمین بهوجود آورده است که دنبالهی این ترک، ترکهای متعددی در مسجد سید اصفهان، از بناهای دورهی قاجاری ایجاد کرده است. حسین عابدین درکوشکی در مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران گفته است:
فرونشست اول از همه باعث آسیب به این مسجد شده است و البته یکی از آسیبهای مهم این مسجد این هم هست که پایههای بنا را نم گرفته و آن را نابود کرده.
بنا به گفته این استاد پیشکسوت مرمت بناهای اصفهان خشکی زایندهرود روی بناهای تاریخی این محدوده اثر گذاشته و تأثیر فرونشست را سریعتر کرده است.»
«مادی»، نهرهای کوچکی که در اصفهان آب را به خانهها منتقل میکرده است، فقط نقش تقسیم آب ندارد و در بناهایی که عمدتاً از آجر و خشت ساخته شدهاند، نبودِ آب باعث ترک، شکست و ریزش فاجعهبار بناهای شهری شده و باز هم میشود.
بنا به گزارش ایسنا دورادور محدوده مسجد سید و حمام علیقلی آغا مادی عبور کرده که الان خشک شده. به یک معنا دورتادور این بنا آب جاری بوده است و حالا که خشکیده، بنا نشست کرده که علت اصلی شدت فرونشست در بناهاست.
موضوع اصلی این است که در حال حاضر ماندگاری بخش بزرگی از بناهای میراث تاریخی ایران به موضوع آب گره خورده است و برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی فرونشستهایی جدی را در استانهای مرکزی و شرقی ایجاد کرده است. رضوان محمدی در گزارشی در زمانه مینویسد:
بر اساس پژوهشهای تخصصی دانشگاه شیراز در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ که نتیجهی کار به سازمان زمینشناسی محول شد، اندازهی فرونشست زمین در دشت مرودشت به دست آمده است. این پژوهش نشان میدهد که تا ۱۵ سال پیش تنها منطقهی کوچکی از دشت مرودشت با فرونشست درگیر بوده است اما در سالهای اخیر تمام دشت مرودشت با این مشکل درگیر شده است.
پدیدهی کمآبی و خشک شدن و خشکاندن تالابها، ریزگردها و طوفانهای ماسهای را در نواحی جنوب غربی، مرکزی و شرق و شمال شرقی موجب شده است. بنا به تحقیقات کارشناسان معماری سنتی، یکی از دلایلی که در گذشته بناهای مهم مثل مساجد و کوشکها را کاشیکاری میکردند این بود که از تأثیر طوفانهای ماسهای بر بناها بکاهند. طوفانهای ماسهای بسته به جنس خاکشان میتوانند باعث فرسایش بناها شوند و یا بناهای مناطق بیابانی مثل کویر لوت و دشت کویر را در زیر خود مدفون کنند.
طوفانهای ماسه باعث شکلگیری پدیدههایی طبیعی به نام «کلوت» در کویر مرکزی و کویر لوت ایران شده است که نگهداری از این آثارطبیعی ارزشمند یکی دیگر از وظایف سازمان میراث فرهنگی است.
به برجستگیهای بین شیارهای نعلیشکل کلوت گفته میشود. کلوت در بیابان لوت به معنای دره یا شورهزار دارای درخت است. کلوتهای شهداد کرمان از زیباترین مناظر طبیعی دنیا هستند که همه ساله گردشگران خارجی فراوانی را به سوی خود میکشانند. آلفونس گابریل در کتاب «عبور از صحاری ایران»، به آبادیهایی اشاره میکند که زیر ماسه مدفون شدهاند و چنان با بیابان یکی شده که معلوم نیست از اول آبادی بوده است یا تپهای طبیعی ایجاد شده از ماسه.
بیشتر مصالح گلی در معماری سنتی ایران از خاک رس تشکیل شده است و این خاک، بسته به منشأ آن، دارای ترکیباتی مختلف است که رفتارهای متفاوتی در برابر عوامل محیطی از خود نشان میدهد. منیژه هادیان مینویسد:
در بررسیهای انجامشده الگوی فرسایش بناهای خشتی در دو منطقه جنوب شرقی و جنوب غربی ایران مشخص کرد که بناهای خشتی این دو منطقه تحت تأثیر عوامل آب و هوایی بوده است.
ماهیت خشت فرسایشپذیر است و از این روست که مرمت بناهای خشتی نیز نیاز به دقت و دانش کافی دارد. بافت روستای «اصفهک» از توابع بخش دیهوک شهرستان طبس در خراسان جنوبی که سه دورهی تاریخی سکونت را پشت سر گذاشته است، از مصالح خشتی است. زلزله سال ۱۳۵۷ طبس، منجر به خالی شدن این بافت تاریخی شد و به دنبال آن رهاشدن بافت آسیبهای زیادی به آن وارد کرد. آسیبهای وارده در اثر عوامل طبیعی همچون زلزله، تغییرات دمایی، بارش در اثر متروکه ماندن روستا تشدید شده است. گروهی از پژوهشگران در مطالعهای اطراف این موضوع نوشتهاند:
نفوذ رطوبت نزولی، فرسودگی مصالح، فعال شدن مجدد ترکها به دلیل تأثیر عوامل مخل جانبی، استفاده و کاربری نامناسب بناها پس از متروک شدن و انتقال نامناسب آب قنات از میان ویرانههای روستا و همچنین برهم خوردن سیستم توزیع بار به علت فروپاشی بخشی از بنا از جمله عواملی است که بر گسترش آسیبها در بافت اصفهک تأثیر داشته است.
طوفان شن و ماسه نیز در فرسایش دیوارههایی که در اثر بارش از قبل شسته شده، سایشهای تازهای به جا گذاشته است اما به دلیل کوتاه بودن طول دوره طوفان در این منطقه شاید چندان چشمگیر نباشد. بالاترین میزان خسارت، رطوبت فصل بهار بر بناهای مخروبه است که تورم خشت را سبب میشود و به دلیل خشک شدن سریع بهخاطر تابش شدید آفتاب، انقباضاتی را در خشت ایجاد میکند که ترکهای تازهای را به دنبال دارد.
نقوش برجستهی گلی «کوه خواجه» در سیستان در معرض طوفانها و بادهای ۱۲۰ روزه سیستان و نیز بارانهای سیلآسای دشت سیستان است. باران نقوش اشکانی را میشوید و طوفان رد آن را پاک میکند. معمولاً برای چنین بناهایی با این میزان در معرض آسیب، سقف میگذارند ولی چندی پیش خبر از ماشینآلاتی در این منطقه رسید که قصد جادهکشی و احداث پارکینگ را در دل این میراث ملی داشت و نگرانی فعالان میراث را برانگیخت. در چنین وضعیتی، باید دید ایران به عنوان عضوی از ایکوموس، در مقابله با تغییرات اقلیمی چه گامهایی برداشته است.
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
برگرفته از سایت رادیو زمانه
بنیاد میراث پاسارگاد