نام قوم سارمات را که سنت مادر سالاری داشته اند، می توان به معنی مردم مادر سالار گرفت. بنا به تاریخ ماد تألیف دیاکونوف با استناد به کتاب چهارم هرودوت و دیگران «بر قوم سئورومات (مادر سالار، مارپرست)/سئیریمه (مادرسالار) یا سارمات (مادر سالار) زنان حکومت می کردند و کاهنان و جنگاورانشان نیز زنان بودند«:
शौर adj. saura heroic
शिर m. n. sira (saira) head
सार m. sAra chief
अम्बा f. ambA mother
मातृ f. mAt[R] mother
Мать (mat) mother
نام آمازون هم به صورت اَمبا-زون به معنی مادر نیرومند و مادرسالار بوده است. بنابراین آن نیز نام دیگری بر خود سئوروماتها بوده است.
نظر به الههٔ مادر نیمه مار سکاها و سرمتها منظور از مفهوم مادر سالار الههٔ مادر آنها نیز مراد می گردیده است. چون نام ملکهٔ باستانی تاریخی- اساطیری ماساگتها (آلانها، روکسولانها، کرواتها) و داهه ها (یازیگها، صربها) یعنی تومیریس (در معنی مار نیرومند) گواه آن است.
در شاهنامه فریدون (کوروش) برای آزمایش بر سر راه پسران اساطیری اش سلم (سارمات)، تور (سکا) و ایرج (آریا) به شکل اژدها ظاهر میشود. کوروشا توتم سکاها بنا به اساطیر یونانی و گرجی ترکیبی از شیر (ایرج)، بزکوهی (تور) و مار (سلم) به شمار می رفته است.
در اَوِستا نیز از سئوروماتها (سارماتها) تحت عنوان «سئیریمه» یاد شده و در فروردینیشت بند ۱۴۳ چنین آمدهاست:
میستاییم فروهرهای راستمردان سرزمینهای «ایرانی» را، میستاییم فروهرهای راستزنان سرزمینهای «ایرانی» را،
میستاییم فروهرهای راستمردان سرزمینهای «تورانی» را، میستاییم فروهرهای راستزنان سرزمینهای «تورانی» را،
میستاییم فروهرهای راستمردان سرزمینهای «سَئیریمه» را، میستاییم فروهرهای راستزنان سرزمینهای «سَئیریمه» را.
در ادامهٔ این یشت فروهر پاکدینان قبایل سائینی (سکاهای دارندگان توتم سیمرغ، بلوچان) و داهی (سارماتهای دارندهٔ توتم مار افعی، داهه ها) نیز ستایش میشوند.
نظر به توتم مار سارماتها و معنی نام داهه ها (دارندگان توتم مار افعی) و آلانها (منسوبین به مار سمّی) که در شمال شرق دریای مازندران می زیسته اند، ایشان به هم می رسند. سکاهای کردستان نیز دارای توتم مار افعی بوده اند.
در قرن اخیر به رابطه بین سارماتها و صربوکرواتها پی برده و آنرا انعکاس داده اند ولی این تحقیقات به کمال نرسیده و گمان نموده اند این قوم بزرگ هندوایرانی در غرب بین مردمان دیگر استحاله شده اند. در حالی که سارماتها (یازیگها) همان صربها و بوسنی ها و روکسولانها همان کرواتها هستند:
نامهای صرب و بوسنی به معنی منسوبین به مار است و در سنت بوسنی خلقت مار مقدم بر آدم ابوالبشر است:
भुजङ्ग m. bhujan[ga] serpent
सर्प m. sarpa serpent
نظر به معانی ماساگت (دارندهٔ توم بزکوهی بزرگ) و روکسولان (دارندگان توتم غزال با شکوه) نام اعقاب ایشان کرواتها به معنی پرستندهٔ بزکوهی بزرگ (گوزن، یلن) به نظر می رسد و این امر تبار آنها را به سکاها (تورانیان، دارندگان توتم بزکوهی و گوزن) می رساند.
معنی نام آئلیوس راسپا راگانوس رهبر روکسولانها:
در اوایل قرن دوم میلادی آئلیوس راسپا راگانوس (به معنی نجیب- بهترین شاه) شاه روکسولانها (آلانهای درخشان، نیاکان کرواتها) و سارماتها (یازیگها) دو کتیبه از خود در کرواسی به یادگار گذاشته است:
आर्य m. Arya(airya, aelya) honourable man, noble, or अल n. ala (aila) excellent
ऋषभ m. RSabha best or most excellent of any kind or race
राजन् m. rAjan sovereign
राजन् m. rAjan prince, king
روکسولانها زمانی از رومیها خواسته بوده اند که از طریق متصرفات رومی حد فاصل با خویشاوندان سارمات (یازیگ) خویش ارتباط برقرار کنند.
معنی سنسکریتی-سکایی نام کرُوات
نظر به اینکه روکسولانها (ماساگتهای خورشید پرست) نیاکان کرواتها دارندهٔ توتم یَلن (آلان، گوزن) بوده اند و آن را مَرکب خدای خورشید و تندروتر از اسب می دانسته اند، لذا منظور از نام کرُوات همین خورشید پرستان دارندهٔ توتم گوزن تند و تیز بوده است. نام ماساگت ایشان نیز به معنی دارندگان توتم بزکوهی بزرگ (گوزن) است:
कुरङ्गी f. kura[ngi] (kuru) deer
अत्य adj. atya swift
अत्य adj. atya rapid
هیئت کهن خوروات نام کرُوات به معنی پرستندهٔ ایزد خورشید بوده است:
सौर adj. saura (haura, khaura) solar
मत adj. mata (vata) regarded as
مطابقت پسران کولاکسائیس (پادشاه اقوام) با پسران فریدون (کوروش)
هرودوت از سه پسر کولاکسائیس (پادشاه اقوام) که نامهای نیاکان قبیله ای سه طایفه سکایی و سرمتی در شرق ساکاییان شمال قفقاز بوده اند، نام نبرده است:
” اسم عموم سکاها سکُلُت (اسکلاوها، سکلاوها، دارندهٔ جام) است. یونانیها آنها را سکیث (دارندهٔ جام، قوم جمشید) می نامند. چنین گویند سکاها راجع به نژاد خود و پندارند که از زمان تارگیتای (پدر لیپوکسائیس[هوشنگ]، آرپوکسائیس [تهمورث]، کولاکسائیس [اسکلاو، جمشید]) تا زمان لشکرکشی کشی داریوش به سکائیه اروپایی بیش از هزار سال نیست. اشیاء زرین آسمانی (گاو آهن، قید، تبر، پیاله، سمبلهای اقوام تابع سکاها) را پادشاهان آنها با مراقبت حفظ و همه ساله برای این اشیاء قربانیهای زیاد می کنند. اگر کسی که مستحفظ این اشیاء است، در روز عید زیر آسمان به خواب رود، به عقیدهٔ سکاها یک سال هم زنده نمی ماند و از این جهت آن اندازه زمینی را، که او بتواند سواره در یک روز طی کند به او می دهند. چون مملکت سکاها وسیع بود، کولاکسائیس [نظیر فریدون] آن را بین سه پسر خود تقسیم کرد، ولی طلاها در بزرگترین قسمت سه گانه حفظ میشود.”
به احتمال زیاد این سه پسر کولاکسائیس (اسکلاو، جمشید) همان سلم و تور و ایرج بوده اند که در شاهنامه فرزندان دختران جمشید (کولاکسائیس) از فریدون پیشدادی (کوروش) به شمار رفته اند. سلم بی شک منظور همان سئورومات (دارندهٔ توتم مار) است و تور (دارندهٔ توتم بزکوهی نیرومند) نشانگر ماساگتهای دارندهٔ توتم گوزن است و ایرج نشانگر توتم شیر قبیلهٔ سکایی و پارسی سغد (سرزمین مراتع یا شیر درنده) یعنی دروپیکیان/دربیکان (دریها)، همان سکاییان شراب برگ هئومه است. جمع توتمهای شیر، بزکوهی و مار این سکاییان در نزد یونانیان تحت موجود اسطوره ای شیمریا و نزد گرجیها کوروشا آمده است که این در نزد ایرانیان با کوروش (فریدون) جایگزین شده است:
सुराf. saurA snake, मत adj. mata believed
तुर adj. tura strong [wild goat]
हीर m. hira (iraj) lion
द्रव m. drava (darbik) essence
तत्त्व n. tat[tva] essence
तेजस् n. teja[s] essence
خود نام سغد می تواند معادل ایرج به معنی دارندهٔ توتم شیر (یا به قول سکاها سگبالدار) باشد:
सुगन्धि m. sug[an]dhi lion
اُیتوسوروس سکاها معادل میثره، ایزد جنگاور خورشید بوده است
نام اویتوسوروس به صورت خوَئتو سورو در اوستایی و سنسکریت معنی خورشید جنگاور را می دهد از این رو است که رومیها ایزد خورشید و جنگ ایرانیان و سکاها را خورشید شکست ناپذیر می نامیدند و شب یلدا را شب تولد وی می دانستند. نیبرگ از زبان هرودوت سنت پرستش وی را تحت نام یونانی آرِس چنین یاد می کند: خدایان اسکیتی که پیش از این یاد کردیم، هیچگونه تصویر و پرستشگاهی ندارند. به عکس آرِس یا خدای جنگ نزد اسکیت ها، هم تصویر دارد و هم پرستشگاه. در بخش ۶٢ کتاب هرودوت می خوانیم: ” در هر یک از محوطه های تیره یک پرستشگاه آرِس است که هر تیره برای خود جایگاه گرد هم آئی ساخته است و دارای ویژگیهای زیر است: دسته ای ترکه آنجا هست به درازی و پهنای سه استادیون (نزدیک ۵٧۵ در ۵٧۵ متر) ولی آنها را با یک بلندی کمی روی هم انباشته اند. در بالای این پرستشگاه یک چهارگوش هموار ساخته شده است. این چهارگوش از سه سوی سرازیر شده است. امّا از یکسو می توان به بالای آن رفت. هرسال ١۵٠ گردونه بار از ترکه فراهم می آورند، زیرا انبوه این ترکه ها در زمستان فرو می افتد. در هر تیره زمانی در روزگاران پیش روی این انبوه ترکه یک خنجر پارسی (آکیناکس) از آهن می گذاردند، و این تصویر آرِس است. برای این خنجر هر سال قربانیهایی از گوسفند و اسب پیشکش می کنند و به جز این، که خدایان دیگر هم دریافت می کنند، باز هم این چیزها را قربانی می کنند: از همهٔ اسیران جنگی که از دشمن گرفته اند، یکی از صد تن آنان را می گیرند و قربانی می کنند؛ هنگام انجام دادن این کار خون آنها را بر روی آن خنجر میریزند.”
نام ایزد خورشید خوارزمیها نزد کتسیاس و در تقویم خود خوارزمیها به شکل امُری (بیمرگ) و در اساطیر گرجی به شکل امیران آمده است.
منابع عمده:
١- نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایرانیان، تألیف آرتور کریستن سن، ترجمهٔ احمد تفضلی و ژاله آموزگار
٢- تاریخ ایران باستان، حسن پیرنیا
٣- یشتها، ١و ٢ استاد پورداود
۴- تاریخ ماد تألیف دیاکونوف، ترجمهٔ کریم کشاورز.
۵- فرهنگ لغات سنسکریت، آنلاین.
بنیاد میراث پاسارگاد