برخی از شخصیت های فرهنگی و اجتماعی پاسخ می دهند
با همکاری خانم فرحناز عمادی
به ترتیب حروف الفبا
بابک ادیبیان
دو مطلب کاملن مختلف را در ذهن بیدار میکند:
1.انسان وانسانیت ، آزادی و آزادگی
-
حدود دوهزار و پانصد سال از احکام آزادی برده و آزادی انسان توسط کوروش بزرگ می گذرد، ولی یک هزار و یک صد سال بعد، برده و برده داری توسط دین اسلام به رهبری فردی با افکار بیابانی و ضد انسانی برقرارمیشود ، با تاسف، هم میهنان من در ایران، افکار درخشان کوروش بزرگ را به حاشیه رانده و تابع این افکار ضد انسانی یعنی، دین اسلام شده اند! ما مردم ایران، نتیجه زندگی در اسلام را تجریه می کنیم!
به امید روزی که با افکار کوروش بزرگ خود را وفق دهیم ، به زبان دیگر، خود را « کوروشی » کنیم.
دکتر مسعود امیرخلیلی
هگل و دولت هخامنشیان
هرگاه من به نام کوروش برخورد می کنم و یا دولت هخامنشیان را به خاطر می آورم نظریات هگل در رابطه با ایران باستان در من بیدار می شود. با اینکه می دانم خوانندگان با نظریه هگل آشنا هستند، دو باره، به علت با اهمیت بودن آن، به گفته فیلسوف اشاره می کنم : هگل تمدن یک کشور را ارتباط می دهد به حکمرانان آن و جستجو می کند سرمنشأ دولت در تاریخ را. به عقیده هگل امپراتوری هخامنشیان سرمنشأ اولین دولت در تاریخ بود و ادامه می دهد: “ با امپراتوری ایران باستان ما وارد روابط تاریخ می شویم. ایرانیان اولین ملت تاریخی هستند، ایران اولین امپراتوری بود که سپری شد“.
With the Persian Empire we first enter on continuous History. The Persians are the first Historical People; Persia was the first Empire that passed away. ( Hegel)
هگل در درس نظری “ فلسفه تاریخ“ (در دانشگاه برلین ) وضعیت ذهنی و فکری در چین، در هندوستان و در ایران باستان را بررسی و با یک دیگر مقایسه می کند. به نقل از فیلسوف ذهن در ایران باستان بيدار و تکامل داشت، اما در چين و هندوستان تفکر در خواب بود و پيشرفتی نداشت. هگل اضافه می کند: با وجود اینکه ذهن در ايران بيدار بود و تکامل داشت اين اولين امپراتوری جهان در فرهنگ اعراب مسلمان حل شد ، اما اگر چه ذهن و یا تفکر در هند و در چين در خواب بود اين دو کشور فرهنگ، مذهب، زبان و مليت خود را حفظ کردند. هگل در يک جمله شاعرانه اين رویدادها در این سرزمین ها را چنين توجیه می کند : “ يک کوه (ثابت) هيچ برتری و مزيتی بر يک گل خوشبو که برگ های خود از دست می دهد و پژمرده می شود ندارد ” در اين نقل قول برای هگل هند و چين کوه های ثابتی بودند و ايران باستان گل خوش بوی که پژمرده شد
شرین اسفندارمزد
حقوق بشر، نیک منشی، گشاده دستی، همنوع دوستی، رواداری، بزرگواری، فرزانگی، کشورداری، سازمان دهی
دکتر تورج پارسی
تاریخ علم است و اگرکسی آن را تحصیل نکرده و پژوهش ننموده و نگاهی دانشوارنه نداشته باشد و درآن قلم بزند، تاریخ را تبدیل می کند به صفحاتی مغشوش، پراز تمجید و تکریم یا پر از تهمت و افترا ! که البته دیگر آن تاریخ نیست !
تاریخ نویس نیز به دانش و بینش جامعه شناختی ، روان شناسی اجتماعی و… نیازمند است تا بتواند همه سویه لایه های جامعه را بشکافد !
وظیفه هر نسل است که تاریخ پیشنیان را منتقدانه بخواند ، تحصیل بکند ، و تاریخ زمان خودرا بنگارد !چرا که حرف آخر وجود ندارد و این خاصیت دانش است …
برخلاف گفته ی ولتر ، تاریخ تنها ثبت جنایات و بدبختی هانیست ! بلکه تاریخ، بررسی فراز و نشیب های زندگی بشری ست !
به گفته ی رابرت هاینلاین : نسلی که تاریخ را نادیده بگیرد نه گذشته ای دارد نه آینده ای !
“A generation which ignores history has no past and no future
Robert Heinlein
چه خوب که اکنون ما به بخش هایی از تاریخ مان توجه می کنیم و چه خوب که از دل آن کسانی را می بینیم که می توانند چراغ راه آینده باشند.
***
در جهان همیشه حق با زورمند بوده است ! اما اگر پادشاهی به ویژه در بالای سکوی قدرت قراربگیرد! اما خودکامه نباشد! به زبان روان شناسی فردی دو قطبی نباشد خواه ناخواه از قدرت در راه خیر عمومی گام بر می دارد ! کم بوده و هستند که فریب قدرت را نخوردند و برگ های تاریخ را خونین نکردند
کوروش همخامنشی بنا به گواهی تاریخ بر بالا سکوی قدرت جهان دیروزین نشست و آن کرد که خرد را خشنود ساخت !
كوروش مردى است كه رسم سپاهيان فاتح را برانداخت و به جاي ويرانى ، آبادانى را به تاريخ هديه كرد و انسان را در گزينش همه سويه آزاد گذاشت و شيوه اى آفريد كه در تاريخ سابقه اى نداشت . او خردورى را در اوج خود به كردار درآورد كه نخستين شناخت رسمي حقوق انسان شد كه امروزه به اعلاميه ي حقوق بشر نامورست. هرگاه كه سفر به گذشته تاريخ مي كنم ، انساني را فراسوي زمان مي بينم ، زماني كه قانون ننوشته ي جنگ بر مدار تاراج ، كشتار ،آتش زدن ، تجاوز و بردگى همه سويه مي چرخيد . چه پيش از او كه آشور بانى پال ، نبونيد و … بودند و چه پس از او كه سكندر بچه تباه شده ى تاريخ ، تازيان ، مغولان و … سربرآوردند ، به گواهى تاريخ جز تباهى و تحقير انسان و هستى از خود چيزى باقى نگذاشتند!
روز کوروش بر همه ی اهل خرد به شادمانی بادا
سودابه چمن آرا
انقلاب و رویدادهای پس از آن نسل ما را کم و بیش گرفتار نوعی «افسردگی فرهنگی» کرده است هراس تجزیه ایران، قراردادهای ننگین و تاراج منابع ایران، ویرانی های میراث فرهنگی و طبیعت زیبای ایران، خروج مغزها از کشور، چپاول ثروت های ملی، فقر و بدبختی مردم، شکنجه و زندان و اعدام های هر روزه… به راستی این همه زخم کاری را چگونه می توان تحمل کرد و افسرده نشد؟
با این حال من فکر می کنم یکی ازراه های درمان این افسردگی پناه بردن به چیزهایی ست که داریم و خوشبختانه این جماعت ویرانگر نمی توانند از ما بگیرند. یکی از مهمترین آن ها کوروش بزرگ است، و بزرگداشت او، هر چه بزرگتر و با شکوه تر اگر درمان نباشد اما می تواند به ما امید زندگی ببخشد. .
روز کوروش بزرگ شاد باش
دکتر شهلا عبقریی
در آستانه روز کورش هستیم و با شنیدن نام کورش اولین فکری که به ذهن من خطور می کند اعلامیه جهانی حقوق بشر است. کورش اولین کسی بود که 2560 سال پیش منشور خود را در کتبه ای سفالی نوشت که نشانه هایی از اعلامیه حقوق بشر 1948 در آن دیده می شود .
بسیار جای شگفتی است که چنین کتبه ای بوسیله شاهی قدرتمند و در چنان زمانی نوشته شده که برده داری در دنیا حاکم بوده و تمامی اسیران جنگی برده فاتحان جنکی می شدند. به یک کلام می توان گفت گه کورش یک نظامی نابغه بوده که علاوه بر کشور داری و کشور گشایی، بسیار به انسان ها و حقوق انها اهمیت میداده است.
فرحناز عمادی
نام کوروش برای من تداعی منشوری ست از عدالت، رعایت حقوق انسان ها، با هر رنگ و زبانی. تداعی آزادی اندیشه و آزادی مذاهب است. منشوری که حتی جفرسون حدود 112 سال پیش از آن برای نگارش منشور آزادی مذاهب در آمریکا استفاده کرد.
مهدی مفخمی
با افسوس سخنان پادشاه فقید ایران در پیشگاه کورش بزرگ از خاطرم می گذرد. و نیز تعهد ایشان به ملت در کوران انقلاب کور که از جانب ملت نادیده گرفته شد.
مفرد کهلان
در تورات کوروش (ذوالقرنین) را منجی و رهایی بخش خوانده اند و یونانیان باستان گفته اند که ایرانیان کوروش را پدر می نامیدند. همان فردی که در خود آیین ایرانی تحت نام فریدون (دوست منش= هخامنشی) پدر ایرانیان و تورانیان (سکاها و ترکان) و سلم (سکائیان ایرانی اصل اروپایی) و دوست و خویشاوند سببی هاماوران (مردم سرزمین گرما، ملل سامی) به شمار رفته است.
کوروش نماد شکوه و عظمت ایران زمین، سرفرازی ایران و ایرانیان و نشانگر حکومت ایرانشهری به معنی یک رأی مساوی برای هر یک از ساکنین ایران، اتحاد ایران و ایرانی (مردم ایران) و آزادی بیان و اندیشه و آراء و ادیان و جهان بینی ها است.
توفیق ممتاز
شنیدن نام کوروش بزرگ در شرایط امروز سرزمین مان من را یاد آور می شود که در حدود 2600 سال پیش انسانی آزاده و بزرگ بر سرزمین عزیزمان حکومت میکرده که نام او پس از گذشت قرن ها هنوز بعنوان اولین انسانی که به آزادی مردم بهای فراوان داده و به عقاید سیاسی ، اجتماعی و مذهبی آنها احترام می گذاشته بر سر زبان هاست .
آیا در طول تاریخ حاکمی را سراغ داریم که توانسته باشد مانند کوروش بزرگ به آزادی و عقاید مردم احترام گذاشته باشد .
بی دلیل نیست که پس از این همه سال منشور آزادی او در سرتاسر جهان به نمایش گذاشته میشود و مردم با اشتیاق به تماشای آن میروند .
جای تأسف بسیار است که اکنون در سرزمین عزیزمان حکومتی سرکوبکر، آدمکش ، ضد آزادی وعقاید مردم بر سر کار است که باعث سر شکستکی ما ایرانیان در جهان شده است .
به امید روزی که دوباره شاهد آزادی و سربلندی سرزمین عزیزمان باشیم .
بنیاد میراث پاسارگاد