تاریخ انتشار: October 25, 2025
کوروش و الگوی برجسته فرمانروائی سیاسی
کوروش بنیان گذار شاهنشاهی هخامنشی و نخستین پادشاه این خاندان بود که در میانه سالهای 559 تا 529 پیش از میلاد حکومت کرد. قدرت سیاسی او بر پهنه جغرافیای گسترده از آسیای کوچک تا رود سند بود. فرمانروائی و مدیریت این سرزمین بزرگ آسان نبود، ولی کوروش با دانایی ژرف نبوغ سیاسی خود را به شایستگی بکار گرفت.
با شاهنشاهی هخامنشی در تاریخ، فصل امپراتوری های بزرگ آغاز شد. دولت های کوچک منطقه ای مانند دولت بابل پایان یافت و حکومت قاره ای متولد شد. چنین حکومتی وظایف کلان سراسری اداره سیاسی، امنیت، سپاه، جنگ، آبیاری، کشاورزی، معماری، راه سازی، مدیریت مردمان گوناگون، آئین های فرهنگی، همبستگی قوم ها، تمدن شهری و تامین شکوه یک قدرت بزرگ امپراتوری را بعهده دارد. کوروش بزرگ با تدبیر در راس این پادشاهی بزرگ و رهبر ملت ایرانیان است.
کوروش بمدت سی سال با مدارا و شکیبایی حکومت کرد. کشورگشایی او با احترام به مردمان دیگر و دین و زبان و فرهنگ دیگر بود. او خواهان احترام متقابل بود و بهیچوجه مبلغ کشتار و تعصب ملی نبود. به گفته تاریخ نویسان کوروش برای ایرانیان همچون یک پدر بود و برای دیگران یک مدافع حقوق و آرامش و صلح بود.
کوروش استراتژی تصرف و نگهداری قدرت را بر پایه سازش و ائتلاف و صلح قرار داد. او مادها و پارس ها را وحدت بخشید و همکاری در قدرت را در پیش گرفت و ما این وحدت را در معماری و نقش های تخت جمشید می بینیم. کوروش سه قدرت حکومتی ماد و لیدیه و بابل را برانداخت ولی سه فرمانروا را نکشت و حتی در تبعید برای آنها زندگی شاهانه فراهم نمود .
کوروش آزاد زیستن در ایران زمین را نشانه برجسته مدیریت خود نمود. کوروش هنگامیکه بابل را تسخیر کرد یهودیان را از اسارت بیرون آورد و به آنها اجازه داد تا به سرزمین خود کنعان برگردند، ثروث های خود را بازیابند و دستور داد تا یهودیان پرستشگاه خود را در اورشلیم دوباره بسازند. به همین خاطر در کتاب های عهد عتیق یهودیان نام کوروش بعنوان یک ماشیاح یعنی مسیح و منجی آمده است.
کوروش الگوی رفتاری خود و فرمانروائی اش را بمثابه یک الگوی نیک و پرشکوه به جهان آموخت. بخاطر وجود «دولت-ملت» در ایرانزمین، شایستگی ایرانیان در نزد بسیاری از یونانیان و فیلسوفانی مانند هگل یک امر قطعی گردید. به گفته هرودوت کوروش مهربان بود و از آنچه برای ایرانیان نیکو بود کوتاهی نمی کرد.
فرمانروائی پادشاهی کوروش فصل بزرگی در تاریخ بشریت شد. البته حسودان و کینه ورزان دیروز و امروز به کوروش حمله کردند. اسلامگرایان و بسیاری از چپ ها بخاطر نادانی ایدئولوژیکی و کوته نظری و ناتوانی در درک اهمیت این دوران، علیه کوروش همیشه دشمنی ورزیدند. مارکسیست ها استالین و مائو را پرستیدند و اسلام گرایان الله و محمد را ستایش کردند، ولی هر دو، علیه کوروش جنگیدند. کوروش بزرگ یک افسانه نیست. کوروش یک واقعیت دلپذیر تاریخی است که پیوسته الهام بخش است. امروز گاه شنیده می شود که جمهوری اسلامی در تلاش است تا امپراتوری گذشته ایران احیا گردد. این ادعا یک دروغ بزرگ است زیرا جمهوری اسلامی در پی خلافت اسلامی شیعه بوده، در خاورمیانه عامل خشونت و استعمار و تشنج بشمار آمده و در پی نابودی ایرانیان و یهودیان می باشد. کوروش نماد روشنایی و خرد در مقابل زشتی و تباهی است.
در برابر همه کسانی که علیه تمدن ایرانزمین هستند و دستخوش نیهیلیسم تاریخی هستند، باید گفت ایرانیان به فرهنگ خود آگاه و مغرور هستند. روشن است ایرانیان متعصب و شوینیست نیستند و خرد تاریخی خود را با آزادی و حقوق انسانها پیوند می زنند. پس از اینکه با تلاش «بنیاد میراث پاسارگاد»، روز کوروش در ۷ آبان (۲۹ اکتبر) اعلام شد، ایرانیان بسیاری به گرامی داشت این روز بزرگ پرداختند زیرا کوروش و میراث او یک فصل بزرگ از تمدن ایرانی است. جمهوری اسلامی پیوسته علیه این تمدن جنگ کرده است و بی سبب نیست که حاکمان در دفاع از اسلام تلاش کردند تا تخت جمشید و پاسارگاد را ویران کنند. اسلامگرایان شکست خوردند. علیرغم همه ممنوعیت ها و کارشکنی های حکومتی هر سال ایرانیان بیشماری به پاسارگاد و آرامگاه کوروش بزرگ می روند تا مهر خود را به تمدن و فرهنگ و کوروش بزرگ نشان دهند.
از میراث فرهنگی خود دفاع کنیم، از محیط زیست ایران نگهداری کنیم، زرتشت و فردوسی و خیام را فراموش نکنیم، و بیاد داشته باشیم که حکومت سیاسی دمکراتیک فردا باید لائیک باشد زیرا میراث رسیده از فرمانروائی کوروش و معیار مدرن آزادی، زیربنای اندیشه ماست.
بنیاد میراث پاسارگاد