ترجمه ویدیوی گفتگو به فارسی از:کیهان لندن
– پیرز مورگن: خیلی خوب است که بعد از حدود ۱۲ سال دوباره با شما صحبت میکنم. اجازه دهید قبل از هر چیز نظر شما را در باره جنگ حماس علیه اسرائیل بپرسم که یک ماه از آن میگذرد. واکنش شما به آنچه در حال رخ دادن است چیست؟
-شاهزاده رضا پهلوی: فکر میکنم جهان دیگر نمیتواند فیل در اتاق را نادیده بگیرد و این از وقتی اوج گرفت که اسلام افراطی در نتیجهی انقلاب در ایران، کشور مرا به گروگان گرفت. از آن زمان به بعد به تضاد و بیثباتی و جنگ افروزی در منطقه با حمایت جمهوری اسلامی از گروههای تروریستی دامن زده شد. واقعاً نباید تعجب کنیم که با این سطح از افزایش تنش روبرو هستیم. به نظرم این وضعیت گویای این است که باید در نهایت «بیماری» را درمان کنیم، و تا زمانی که به منشاء این ایدئولوژی پایان ندهیم، فکر نمیکنم بتوانیم امیدوار باشیم که این بیماری را درمان کنیم. امیدواریم که صلح مشروع برای حفاظت از منافع مردم ساکن منطقه برقرار شود. و البته این فراتر از تحولات منطقه ما، بر بقیه جهان نیز تأثیر میگذارد.
–دیروز با رئیس جمهور اسرائیل، اسحاق هرتزوگ مصاحبه کردم. شما در سفر تاریخی خود به اسرائیل با او و همچنین نخستوزیر نتانیاهو ملاقات کردید. او در مورد ایران گفت که «یک امپراتوری شرّ در تهران وجود دارد که کاملاً از فرهنگ نفرت سرچشمه میگیرد و میخواهد همه ما را نابود کند.» آیا شما با این نظر موافقید؟
-ببینید، من فکر میکنم رئیسجمهور هرتزوگ، نخستوزیر نتانیاهو و بسیاری از رهبران کشورها و فراتر از این رهبران، مردم جهان که تا کنون در کشورهای خود در غرب و جاهای دیگر میزبان ایرانیهایی بودند که مجبور به ترک کشورشان شدهاند، تفاوت میان رژیم ایران و مردم ایران را میفهمند. آنها میفهمند مردم ایران چطور هستند و چه میخواهند و نظرشان با آنچه رژیم به دنبال آن است کاملاً متفاوت است.
من همیشه از جامعه جهانی و همچنین رسانهها، خواستهام وقتی در مورد ایران صحبت میکنند، دقیق مشخص کنند که در مورد «ایران» صحبت میکنند یا رژیم ایران، و نه مردم ایران. بنابراین وقتی میگوییم «ایران»، میخواهم روشن بگویم که این مردم ایران نیستند که شما در موردش صحبت میکنید! بلکه رژیم ایران است. تفکیک این دو بسیار مهم است.
من هم فکر میکنم که مشکل از تهران سرچشمه میگیرد. در تمام این سالها این را گفتهام که چشم اختاپوس درواقع در تهران است اما ما بدون از میان برداشتن خود هیولا مشغول جنگیدن با شاخکهای آن هستیم. دیدگاه پرزیدنت هرتزوگ در اساس درست است اما پرسش اینجاست که این وضعیت را چگونه میشود تغییر داد؟ بحثهای زیادی در مورد این موضوع وجود دارد.
– جنگ علیه حماس، یک گروه تروریستی که ۱۷ سال یا بیشتر در غزه مسئولیت داشته، در حال حاضر در مرکز رویدادها قرار دارد. حماس یک رژیم سرکوبگر است که غزه را علیه مردم آن اداره میکند؛ از غیرنظامیان فلسطینی به عنوان ابزار نظامی و «سپرانسانی» استفاده میکند که میتواند آنها را هزینهی اهداف خود کند. هرکسی که اتفاقات «هفتم اکتبر» را ببیند اگر ذرهای انسانیت داشته باشد، کاملاً درک خواهد کرد که چرا اسرائیل علیه حماس دست به این عملیات سنگین زده است. اما مشکل برای جهان و مسلما برای جهان عرب گستردهتر از تلاش برای ریشهکن کردن حماس و تروریستهایش است که در میان غیرنظامیان زندگی میکنند. هزاران و هزاران بیگناه و اغلب کودکان کشته میشوند. آیا در میانهی این رویدادهای مرگبار هیچ معادله اخلاقی وجود دارد؟ آیا مرزی وجود دارد که اسرائیل نباید از آن عبور کند یا اینکه وقتی شما در حال جنگ هستید و میخواهید یک گروه تروریستی را از بین ببرید، راه دیگری جز این نیست؟
-باز هم تکرار میکنم؛ منشاء اصلی و تأمینکننده اصلی پول برای این گروههاست که باعث میشود آنها به فعالیت خود ادامه دهند. بر کسی پوشیده نیست که رژیم تهران پشت اکثر این گروهها بوده، آنها را تأمین مالی کرده، آنها را مسلّح کرده و از آنها به عنوان بازوی نیابتی برای پیشبرد برنامههای خود در منطقه با هدف نهاییاش که صدور یک ایدئولوژی و وادار کردن جهان به پذیرفتن آن است استفاده میکند و این مسئلهی امروز و فقط منطقه نیست.
ما امروز صدای شوم اسلامگرایان افراطی را میشنویم که سعی میکنند آیندهای متفاوت برای کشورها حتا در اروپا رقم بزنند. آنها به این امید هستند که روزی اکثریت را به دست آورند و قوانین این کشورها را به گونهای تغییر دهند که جهان را تحت یک نوع خلافت اداره کنند. این واقعاً چالشی است که همه ما با آن روبرو هستیم. این مسئله فقط به اسرائیل محدود نمیشود که باید با این مشکل برخورد کند یا مورد حمله یک گروه تروریستی قرار گرفته. این طبیعت این هیولاست. همانطور که گفتم اسلامگرایی افراطی یک بیماری است که باید درمان شود. شما میتوانید با علائم آن مقابله کنید؛ ولی به نظر من، درمان این است که به آنچه منشاء این افراطگرایی است پایان داده شود وگرنه مشکل هرگز از بین نخواهد رفت. باید اقداماتی را که لازم است انجام داد. ممکن است گاهی اشتباه شود. گاهی اوقات نیز همانطور که شما اشاره کردید مسئله اخلاقی وجود دارد. اما همه اینها مشکل نهایی را حل نمیکند. من معتقدم که هر چه زودتر علت اصلی مشکل را باید رفع کرد. همه این مسائل در نهایت مسیری را برای یافتن راه حل مناسب با تمام منافع بشردوستانه و آزادی همه مردم اسرائیل، فلسطین، اعراب، ایرانیان و کل جهان پیدا میکند. ما باید برای رفع مشکل با همدیگر کار کنیم و نه اینکه آن را نادیده بگیریم و بعد امیدوار باشیم که با معجزه برطرف شود. این ممکن نیست.
-با توجه به وسعت و میزان عملیات حماس در حمله «هفتم اکتبر» آیا شما شک دارید که از سوی جمهوری اسلامی پشتیبانی شده؟ آیا به نظر شما شبیه عملیات تحت حمایت رژیم ایران بوده؟
-خب، فکر میکنم ساعاتی پس از حمله، چند بنر در حمایت از فلسطین روی برخی از ساختمانهای دولتی تهران آویزان شد و پس از آن مقامات رژیم ایران دیداری کوتاه با نمایندگان حماس [اسماعیل هنیه] داشتند. اینها ساده و تصادفی نیست. باید به نحوی برنامهریزی شده یا پیشبینی شده باشند. درواقع، رژیم این حقیقت را که خود حماس بطور رسمی از آن تشکر کرده، انکار نکرده است. ویدیویی دیدم که یکی از نمایندگان آنها حمایت جمهوری اسلامی از حماس را تأیید میکند؛ آنها منکر این حمایت نیستند. و فکر میکنم کمتر کسی که به اندازه کافی از باتلاقی که خاورمیانه در آن فرو رفته اطلاع داشته باشد، این موضوع را که در تمام این سالها رژیم ایران پدرخوانده تروریسم بوده، به پرسش بکشد.
–ما داعش را از بین بردهایم. ما شاهد کاهش شدید توانایی القاعده در عملیات بودهایم. اگر اسرائیل موفق شود حماس را ریشهکن کند و رژیم غزه را تغییر دهد، آیا میتوانید تصور کنید که شاهد رسیدن این روند برای تغییر رژیم در ایران باشید؟ و اگر اینطور شود، آیا مایلید برگردید و قدرتی را که در سال ۱۹۷۹ از شما سلب شد به دست بگیرید؟
-خب، فرمول من برای تغییر در ایران همیشه مبتنی بر حاکمیت مردم و اراده آزاد مردم ایران بوده که تنها زمانی میتوانند آینده خود را انتخاب کنند که از دست این رژیم رهایی پیدا کنند تا از حق انتخاب آزادانه یا انتخاب هر کسی که میخواهند، برخوردار شوند. روند من برای تغییر در ایران این است که مطمئن شویم که پس از فروپاشی رژیم، یک دوره گذار دموکراتیک خواهیم داشت، که میتوانیم مجلس مؤسسانی داشته باشیم که نمایندگان مردم در آن بر سر اینکه بهترین مسیر برای کشور در آینده چیست به گفتگو بپردازند تا آن را به مردم ایران پیشنهاد دهیم. با رفراندوم فرصتی به وجود بیاوریم که قانون اساسی پیشنهادی به تصویب برسد. قانونی که امیدواریم بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و جدایی دین و دولت [سکولاریسم] باشد؛ و اینهمه بر عهده مردم ایران است که در نهایت انتخاب کنند.
من برای هیچ مقامی کاندیدا نمیشوم و هیچ انگیزه دیگری هم ندارم، جز اینکه در خدمت این روند و تسهیلکنندهاش باشم و از طرف همه مردم ایران برای داشتن «حق انتخاب» و امکان تعیین کامل آینده خودشان صحبت کنم. من معتقدم راه حل در ایران، تغییر رژیم است؛ این رژیم هرگز رفتارش را تغییر نخواهد داد و برای همین هم من در این ۴۰ سال تلاش کردهام. بزرگترین اشتباه و نقص سیاست خارجی کشورهای غربی در همین انتظار آنها از رژیم ایران بود که رفتارش را تغییر دهد!
دیانای این رژیم با ارزشهایی که ایرانیان قدرشان را میدانند و در کشورهای آزاد نیز گرامی داشته میشود، مطابقت ندارد؛ حقوق بشر، برابری، پایان دادن به هر نوع تبعیض. بنابراین در نهایت ما باید مطمئن شویم که مردم جهان، اگر واقعاً میخواهند به روند ثبات و دموکراسی و آزادی کمک کنند، در کنار مردم ایران باشند و ادامه مذاکره با این رژیم را فراموش کنند. با رژیمی که هرگز قصد اصلاح خود را نداشته است.
زمان تغییر بر اساس خواست مردم ایران فرا رسیده و بنابراین فکر میکنم جهان یک فرصت طلایی دارد تا از بهترین متحدانی که در این فرآیند دارد، به عنوان ابزار تغییر، یعنی خود مردم ایران استفاده کند. اما این مردم نمیتوانند به تنهایی بجنگند. ما نیازمند حمایت ائتلاف مشتاقان و جوامع آزاد و مردمی هستیم که مدافع دموکراسی و حقوق بشرند.
–پاسخ یک کلمهای از شما میخواهم: اگر به صورت دموکراتیک فرصت بازگشت پیدا میکردید، آیا برای رهبری برمیگشتید؟
-من تا جایی که بتوانم بدون هیچ انگیزه شخصی به هممیهنانم کمک خواهم کرد. فکر نمیکنم موضوع برای من چیزی فراتر از کمک به ایجاد نهادهایی برای برقراری حکومت قانون باشد زیرا جامعه مدنی ناظر نهایی است و میبایست نهاد جامعه مدنی را تقویت کرد تا دموکراسی را به یک سیستم پایدار در ایران تبدیل کند.
–بسیار خوب، من پاسخ شما را به عنوان «بله» در نظر میگیرم. نه ۷۶ کلمه!
-نه، من این کار را خواهم کرد؛ من به هر نحوی که بتوانم کمک خواهم کرد؛ البته اگر فرصتاش پیش بیاید.
نوامبر ۲۰۲۳
بنیاد میراث پاسارگاد