آقای تورج دریایی مراقب دوستی دشمنان فرهنگ و تاریخ ایران باشید – شکوه میرزادگی

 

روز گذشته با دیدن مطلبی از سوی «مطالعات ایرانی دانشگاه تهران» متوجه شدم آقای دکتر تورج دریایی سردبیری دانشنامه «ایرانیکا»(۱) را بر عهده گرفته اند و در همانجا دیدم «دانشگاهیان» با اشاره ای غیرمستقیم به دکتریارشاطر با این جمله که«خوشا آنان که تا واپسین دم روشنی بخشیدند» و ضمن قدردانی از همت دکتر دریایی که «باز این چراغ را روشن کرده» با خوشحالی به ایشان شادباش گفته اند.(۲)

ابتدا از این که یادگار عزیز نارنینی چون دکتر احسان یارشاطر (پس از چند سال درگیری های حقوقی با دانشگاه کلمبیا) همچنان به کارش ادامه می دهد خوشحال شدم. البته نمی دانم در دوره اخیر ایرانیکا، شیوه انتصاب سمتی که به دکتردریایی داده شده چگونه بوده است. اما می شود امید داشت که افراد تازه ای هم که ایرانیکا را می گردانند دلایلی موجه برای نشاندن آقای دریایی بر جای بزرگ مردی را داشته اند که بیش از هر پژوهشگری در چند سده اخیر، فرهنگ و تاریخ ایران وامدار تلاش های ایشان بوده است.

اما آن چه که در این میان مرا حیرت زده و نگران کرد تبریک و شادی «نمایندگانی» از «دانشگاه تهران» کنونی برای این انتصاب است.

اگر چه نام دانشگاه تهران، هنوز و همچنان برای هر ایرانی قابل احترام است، و اگرچه باور دارم که با همه ی اخراج های گسترده حکومت هنوز برخی از بهترین اساتید شایسته و غیروابسته را در آنجا داریم، اما این را نمی شود ندیده گرفت که بیشتر روسای بخش های مختلف (به ویژه در ارتباط با علوم انسانی) در چارچوب «حوزه» کار می کنند و نه دانشگاه. و هیچ کسی جرات ندارد که بیرون از چارچوب نظریات فرهنگی واپسگرای حکومت در این دانشگاه و دیگر دانشگاه های ایران عمل کند. یعنی کسی جرات ندارد به آقای دریایی خوش آمدی را بگوید و انتصاب او را در ایرانیکا جشن بگیرد بدون آن که از فیلتر قوانین واپسگرای حکومتی بگذرد که دشمنی اش را بارها نسبت به دکتر یارشاطر و برخی از همکاران قدیمی ایشان نشان داده است، به طوری که «مرکز بررسی اسناد تاریخی» شان که سال هاست به کار تاریخ زدایی مشغول است، همین دو ماه پیش مطلب بلند بالایی (به خیال خودشان) در رد دکتر یارشاطر نوشته اند تحت عنوان«احسان یارشاطر کارگزار فرهنگی پهلوی» که با این مقدمه شروع می شود:

«دکتر احسان یارشاطر در سال 1299 در همدان به دنیا آمد. از دانشگاه تهران دکترای ادبیات فارسی و از دانشگاه سواز انگلستان دکترای زبان‌های باستانی گرفت و در دانشکده الهیات (علوم انسانی) دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد. بعد از کودتای انگلیسی ـ آمریکایی 28 مرداد 1332 با تقویت نفوذ آمریکا در ایران و تصمیم حکومت پهلوی به تحکیم قدرت خود، تقویت ایدئولوژی و رویکرد فرهنگی مد نظر آن‌ها در دستور کار قرار گرفت. احسان یارشاطر یکی از کارگزاران فرهنگی برای عملی کردن این برنامه بود که به واسطه بهائی بودن و حمایت تشکیلات بهائیت از وی و عضویت در فراماسونری توانست مدارج ترقی را طی کند و با نگاه سکولار و غربگرایانه که داشت در عملی کردن سیاست‌های فرهنگی حکومت پهلوی اقدام نماید.»(۳)

آیا این نگران کننده نیست، جماعتی که از یارشاطر نفرت داشته اند و انواع اتهام ها را به او زده و می زنند ناگهان از «روشنی بخشیدن» او می گویند و با شادمانی به دکتر دریایی که سردبیر موسسه ای شده که او بنیانگزارش بوده تبریک می گویند؟

آیا این ها نمایندگان همان دانشگاهی نیستند که حتی در یک دهه گذشته به مراتب بیش از هر زمانی در تصرف حکومت قرار گرفته، دانشگاهی که علوم انسانی اش را عملا حذف کرده اند، دانشگاهی که بهترین دانشجویانش را به جرم آزادی خواهی کشته یا به زندان انداخته اند، و دانشگاهی که  افرادی چون «عبدالرضا سیف» رییس دانشکده ادبیات  و علوم انسانی اش است ، و «فرج الله احمدی» رییس بخش تاریخ اش و «سعیدرضا عاملی رنانی» رییس دانشکده مطالعات جهانی اش ،و هر گوشه اش یکی از این نوع «اساتید» ضد فرهنگ ایرانی و ضد آزادی نشسته اند؟ این ها به چه دلیلی برای حضور دکتر دریایی در جایی که هفتاد سال است از فرهنگ و تاریخی که آنها از آن نفرت دارند به نیکی یاد کرده این گونه ابراز خوشحالی  می کنند؟ و چرا در این شادمانی از اساتید بیرون رانده شده و یا در سکوت نشانده شده خبری نیست؟

این پرسش ها را شاید دیگرانی باشند که بتوانند پاسخ دهند اما من آرزو می کنم که دکتر دریایی که ازتاریخ نگاران خوب معاصر ایران هستند، حواس شان باشد که این جماعت چه از ایشان و چه از ایرانیکا می خواهند؟ و همانگونه که خودشان در پاسخ به تبریکات آنها از زیان های «تاریخ نویسی سیاست زده» گفته اند، بدانند این جماعت محال است که دست از تحمیل کردن سیاست های واپسگرایانه خود که کارش به «تاریخ زدایی» رسیده، بردارند چه در مدرسه و دانشگاه و چه در هر سازمان آموزشی در ایران  و (اگر دست شان برسد) بیرون ایران.

شکوه میرزادگی

بیستم نوامبر ۲۰۲۴

——————————————————————–

  • دانشنامهٔ ایرانیکا یک دایره المعارف بین المللی و بزرگ‌ترین و جامع‌ترینِ پروژهٔ ایران‌شناختیاست که در دانشگاه کلمبیا در نیویورک، در حال انتشار است. ایده تأسیس بنیاد دانشنامه ایرانیکا در سال ۱۹۶۹ میلادی توسط دکتر احسان یارشاطر انجام گرفت. ایشان  تا1- سال ۲۰۱۷ سردبیر این دانشنامه بودند پس از کناره گیری (به دلیل بیماری و کهولت)از ابتدای سال ۲۰۱۷ میلادی، التون دانیل (استاد دانشگاه و ایرانشناس) به سردبیری این دانشنامه منصوب شد
  • 2- https://x.com/search?q=%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%AC%20%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C&src=typed_query2
  • 3- https://historydocuments.ir/?page=post&id=4049

 

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

گفتگوی نیوشا صارمی با مجید سنجری، برادر کیانوش سنجری