تاریخ انتشار: November 11, 2025
موسی خدایگانی در مقام رهبر ملکوتی قانون و عهد پیمان و خداوند لشکریان بودن با ایزد میثره (میثه، ایزد عهد و پیمان) اشتراک دارد:
मित्र n. mitra (mithra) ally, मिथः adverb mithaH with each other.
گفته میشود مهم ترین و اصلی ترین صورت پیمان الهی یهوه که در عهد عتیق به تصویر کشیده شده و در واقع مشعر بر کمال و تمامیت عهد الهی یهوه است، آن پیمانی است که با حضرت موسی در کوه سینا بسته شده است.
به نظر می رسد که نام خدایگانی موسهٔ هیکسوسها (حاکمان بیگانه، عبرانیان اصلی) مستقیماً به نام خدایگانی میثه (عهد و پیمان) در نزد میتانیان پرستندهٔ ایزد میثره در میان هیکسوسها و نام خود آنان اشاره دارد. منابع باستانشناسی از وجود نامهای هندوایرانی در عهد میتانیان- هیکسوسها در اسرائیل خبر می دهند.
گفته میشود “تشابه موسی با ایزد میثره (مهر) در ارتباط با تشابه نامهایشان، رهبر ملکوتی قانون و عهد و پیمان بودن و تبدیل شدن عصای موسی به مار و باورهای مشترک دربارهٔ نماد مار نهفته است. نام «موسی» ممکن است ریشه در نام «میثه» (میثره)، خدای میتانیان داشته باشد، که از سوی حاکمان هیکسوس پرستیده میشد. علاوه بر این، عصای موسی که به مار تبدیل میشود و همچنین نقش مار آیین میترایی به عنوان نماد ایزد جنگ و خورشید میثره، شباهتهای اسطوره ای بین این دو را نشان میدهد.
نامهای مشابه: نام موسی (Moses) ممکن است با نام «میثه« (Mithra/Mitha) ، خدای میتانیان، که در دورهای حاکم بر مناطق هیکسوسها بود، ارتباط داشته باشد.”
خود نام یهوه (که با یَم اوگاریتی خدای دریا مقایسه شده) در معانی سنسکریتی ایزد جوّ و آبهای روان با نام وارونای هندوان (ایزد دانای آسمان و آبها)، اهورامزدای ایرانیان (خدای دانا، خدای خالق رودخانه ها) و آپسو-موموی سومریان (ایزد آبهای شیرین-ایزد ابر و باران) مطابقت می نماید:
यह्वा f. yahvA understanding
यह्वा f. yahvA intelligence
यह्व m. yahva flowing waters
मदा f. madA river
मेषति{मिष्} verb meSati[miS] wet
मेषति{मिष्} verb meSati[miS] moisten
मेषति{मिष्} verb meSati[miS] sprinkle
अप्सु ind. apsu in the water or waters
نظر به خدای آسمان و باران بودن وارونا، نام یَهوه می تواند از یئو (یو) اوستایی و سنسکریتی به معنی جَوّ و اتمسفر گرفته شده باشد (بخشی از هوا یا آسمان که ابرها در آنجا ساخته میشوند.):
जू f. jU (yu, yau) atmosphere
موسی خورناتسی مورخ ارمنی عهد ساسانیان در بخشی از کتاب خود، تاریخ ارمنستان که در رابطه با ایزد آرامازد (اهورامزدا، وارونا) و رودخانه است، به ماجرای مسیحی شدن گرجی ها اشاره کرده، می نویسد:
«قدیسه نونه شتابان مجسمۀ آرامازد رعد و باران و رودخانه آفرین را، که دور از شهر بود، منهدم ساخت. رودخانه ای بزرگ از میان شهر و مجسمه می گذشت. مردم عادت داشتند صبح ها این مجسمه را از بام های خانه هایشان ستایش کنند و اگر کسی مایل به قربانی کردن برای آرامازد بود، به آن سوی رودخانه می رفت و در جلوی پرستشگاه قربانی می کرد».
موسی خورناتسی از وجود چهار آرامازد و کلمنت اسکندری از وجود پنج آرامازد سخن گفته اند که یکی را آرامازد طاس نامیده اند. در نزد سکاها ایزد دریا نامش تگی ماساد (تچی-مسا-دا، ایزد بزرگ روان کنندهٔ آبها) است که نامش یاد آور اهورامزدا و امشاسپند سپنت آرمئیتی (الههٔ آرامش پاک، یکی از هفت امشاسپند اهورامزدا) و الهه اردوی سور اناهیتَ (الههٔ آبهای بالندهٔ پاک) است. امشاسپندان نظیر تمثالهای آرامزد، مظاهر اهورامزدا (آرامازد) بوده اند.
وارونا (ایزد آب) در معنی اوستایی- سنسکریتی سرّی مترادف معنی عبری یهوه (سرّی) است:
Varuṇa (वरुण, “mysterious, hidden”)
یهوه (יהוה) نام سرّی و مقدس خدا در یهودیت است که به معنی “اوست که هست” یا “آنکه اوست” ترجمه میشود.
وارونا خدای خرد، قانون، آب و آسمان در دین باستانی ودایی هند است[که اینها ویژگی های ایزد یهوه شکافنده دریا نیز هست]، اما او در واقع خدای اصلی آسمان در نظر گرفته میشود که تمام اسرار هستی، حقیقت و قانون کیهانی را میداند. او اغلب با خدای دیگر، «میترا» که نماینده نور خورشید است، همراهی میکند و با هم «میترا-وارونا» را تشکیل میدهند.
او خدای آسمان و آب است: در ریگودا، وارونا به عنوان خدای آسمان شب و خدای آب، اقیانوس، رودخانهها و دریاها شناخته میشود. او همچنین مظهر آب آسمانی است که منشأ همه چیز است.
او قانون و نظم کیهانی را حفظ میکند: وارونا با قانون کیهانی «ریتا» مرتبط است و ضامن نظم جهان و رفتار اخلاقی انسانهاست.
او داور نیکی و بدی است: وارونا با استفاده از «مایا» (قدرت جادویی یا توهم)، گناهکاران را مجازات میکند و با نیکوکاران عفو میبخشد. او همچنین از سرنوشت همه آگاه است.
او با میترا همکار است: میترا و وارونا اغلب در کنار یکدیگر به عنوان دو ایزد «آدیتیا» (خدایان خورشید) شناخته میشوند و وظایف خود را با همکاری یکدیگر انجام میدهند.
در سمت جنوب شرقی ایران، ایرانیان اهورامزدا (وارونا) را در جایگاه آپسو (ایزد آبهای شیرین) در مقابل تیامات (الههٔ آبهای شور، اهریمن) قرار داده اند. در شعر سومری کهن انوماالیش (وقتی در آن بالاها): “آپسو دریای نیستی و بسیار کهن که آفرینندهٔ آبها بود، مومو (ابر) و تیامات (آبهای شور) را در شکم خود داشت.” نظیر زروان (ایزد پیر زمان) که اهورامزدا و اهریمن را در بطن خود داشت.
بغ مشتوم کتیبهٔ سارگون دوم آشوری (خدای بزرگ آبها) و اسّرمزش کتابخانهٔ آشوربانیپال (خدای بزرگ) نیز اشاره به اهورامزدا (آرامازد، آراماز) می باشند.
اصل سکایی آریایی اسطورهٔ توراتی پسران تارح:
دور دوم فرهنگ و تاریخ آریایی بنی اسرائیل به شهر بیت شئان اسرائیل (اسکیتوپل، شهر اسکیتان) مربوط میشود که فرهنگ سکایی حدود پنج قرن در آنجا پاییده بود:
چون شجره نامهٔ پسران تارح (بزکوهی) در تورات دارای اصل اسکیتی (سکایی، منسوبین به بزکوهی) هستند:
تارح (سکا، بزکوهی) را در مقام پدر قبایل بزرگ سکایی جنوبی آورده و آنان را بومی اسرائیل نشان داده اند:
ابرام (پدر عالی) و ناحور (خرخرکننده) و حرّان (آواز خوان) با تارگیتای اسکیتان (پدر عالی اسکیتان) و گرگر (خرخر کننده، صاحب جام/ اسکیث)، ستروخات (بلند آواز، کیمری، ریفات) همخوانی دارند.
افراسیاب (فرَ-اسپَ، بسیار افزاینده، بسیار کشور گشا) اساطیر ایرانی نیز در این رابطه همان مادیای اسکیتی جهانگشا است که از مصر باج ستانده بود و سرانجام در غار زیر زمینی (یا به بیانی محلی چاه شکل) دستگیر شده و اعدام گردیده بود. نام او در تورات و نزد کاهن و مورخ مصری مانتو به صور یوسف (افزاینده، کشورگشا) و یوزارسیف (یاور اسکیتان) ذکر شده است. او تبارش به تارگیتای (پدر عالی) می رسید که در تورات آبرام (پدر عالی) نیای یعقوب (کشتی گیر، مترادف پارتاتوا پدر مادیا) است. عیسو (پشمالو) برادر یعقوب با توگدامهٔ کیمری- سکایی معاصر پارتاتوا یعنی توگدامه (مخلوق پشمالو) مطابقت می کند که آشور بانیپال او را تخمهٔ تیامات (مخلوق عجیب بدوی) نامیده است.
نام توراتی یوسف به معنی افزاینده اشاره کشورگشایی مادیا (فرَاَسپَ) و نام یوزارسیف مادیا که مانِتو نویسندهٔ مصری ٣٠٠ سال پیش از میلاد آن را ثبت کرده به لغت عبری به معنی یاور قوم جام (یاور اسکیتان) است:
Joezer: he that aids
Sippai: silver cup
Joseph: increaser
Pra (प्र). (fra) —ind.With adjectives it means ‘very’, ‘excessively’, ‘very much’
आस्फायते{आस्फाय्} verb AsphAyate[AsphAy] increase
نویسندگان تورات در این باب اساطیر و حماسه های اسکیتان شهر بیت شئان اسرائیل را که اسکیتوپول (شهر اسکیتان) نامیده میشد، به کل تاریخ اساطیری اسرائیل تعمیم داده اند.
نام ابراهیم و اولاد وی هم غالباً در اساس از ترجمهٔ نام و نشان پادشاهان سکایی معروفی گرفته شده اند که در عهد مادها به آسیای مقدم هجوم آورده و در کردستان و شهر بیت شئان اسرائیل (اسکیتوپل) سکنی گزیده بودند و نویسندگان تورات اسطورهٔ رهبران اساطیری و تاریخی مهّم آنها را از جمله با اساطیر مربوط انکی و دوموزی (آدونیس) بابلی و ابی ملک بومی اسرائیل، به قول تورات قربانی کنندهٔ هفتاد تن اولاد خانوادهٔ سلطنتی، ترکیب نموده اند.
معنی نام اور کسَدیم موطن آبرام (ابراهیم، پدر امتهای فراوان):
موطن آبرام (پدر عالی، مترادف تارگیتای اسکیتان) بر خلاف نظر رایج اور کلدانیان (جنگاوران سمت بابل) نیست. بلکه در اصل سرزمین بزرگ سکاییان جنگاور آتشپرست شمال دریای سیاه است. بی خودی نیست که ابراهیم هم در رابطه با آتش است:
نظر به مطابقت اولاد آبرام یعنی اسحاق (خندان) و یعقوب (کشتی گیر) و عیسو (پرپشم) و یوسف (افزاینده، کشورگشا) با ایشپاکای اسکیتی (به صورت ایش-باکای یعنی خندان)، پارتاتوا (بسیار توانا)، توگدامهٔ کیمری (مخلوق پشمالو) و مادیای اسکیتی (کشورگشای دانا، باج گیرنده از مصر)، موطن آبرام (پدر عالی=تارگیتای) یعنی اور کسدیم در معنی محل جنگاوران پرستندهٔ آتش، یادآور سرزمین سکائیان پادشاهی شمال دریای سیاه است که در آنجا الههٔ آتش تابیتی (تابنده) در بزرگترین مراسم شان در سطح وسیعی پرستش میشد. گروههای سکایی در عهد مادها در کوهستانهای زاگروس و شمال بین النهرین از جمله در بیت شئان اسرائیل (اسکیتوپل) سکنی گزیده بودند:
Ur: fire, city
kaṣādum
[Army → War]
revolt, attack,
OA : (D) : to seize hold , to take by force , to take possession (goods or persons) , to capture / confiscate / take prisoner (?) / to carry away as a prisoner (?).
در مورد نام اسحاق تورات گفتنی است: نام ایشپاکای اسکیت یعنی صاحب سروری که سارگون دوم آشوری را در دژ کولومیان (تخت سلیمان) به قتل رسانده بود، در تورات به معنی صاحب شادی گرفته شده و به اسحاق ترجمه شده است:
ईश adj. isha owning
भग m.f. bhaga majesty
ईश adj. isha owning
भोग m. bhoga joy
نام سکایی دیگر وی اسپارگاپیس (شاهزادهٔ عالی) بوده است:
ईश्वर m. ishvara supreme being
gapis: prince
مندرجات تاریخ هرودوت در باب پارالاتهای سکایی و مادها و مندرجات اوستا در مورد پیشدادیان و کیانیان و نوشته های بروسوس مورخ بابلی و مانِتو مورخ مصری معلوم میدارند که نام شیوخ اولاد آدم غالباً از ترجمهٔ نام و نشان پادشاهان بزرگ مادی و سکایی گرفته شده اند و نویسندگان تورات این سنت را به نوبهٔ خود از بابلی ها به ارث برده بوده اند. از جملهٔ این نامها در این منابع نام کیاخسار (کیخسرو) است:
نامهای خاورمیانه ای اساطیری مرتبط با کیاخسار (کیخسرو، هوخشتره)
۱- کسیسوتریوس (شهریار نیرومند).
۲- خیستروس (شهریار، نیرومند).
۳- خضر (خشثرو، شهریار، نیرومند)
۴- خنوخ (فاتح، دانا)
۵- ادریس (غیب شده، دانا) که از سوی دیگر با آتراهاسیس بابلی (بی اندازه دانا) می پیوندد.
۶- هرمس (هئورو-مذ، بسیار دانا) که نام ایرانی آتراهاسیس بابلی به نظر می رسد.
کیخسرو به گفته سهروردی، عارف و صاحب فرّ کیانی بوده و معراج روحانی داشتهاست و نفس او منقّش به انوار قُدس الهی شده بود و بوسیله آن انوار، همهٔ انسانها او را تعظیم میکردند.
در پایان گفتنی است واژهٔ «اِسرا» در نام اسرائیل (لقب يعقوب/پارتاتوا) به معنای «برگزیده، برتر و والامقام» است و معادل لقب آریایی فرمانروایان سکاها بوده است.
منابع عمده:
١- تاریخ تمدن، تألیف آرنولد توین بی، ترجمهٔ محمد امین ریاحی.
٢- تورات.
٣- فرهنگ لغات سنسکریت، آنلاین.
۴- فرهنگ لغات اکّدی، آنلاین.
۵- تاریخ ماد، تألیف دیاکونوف، ترجمهٔ کریم کشاورز.
۶- AI
٧- اساطیر شرق باستان، تألیف گوندولین لیک، ترجمهٔ رقیه بهزادی.
٨- فصلنامهٔ پیمان. مقالهٔ انوشیک ملکی در بارهٔ اهورامزدا و آرامازد.
بنیاد میراث پاسارگاد