با کورش تا ستارخان ـ طاهره بارئی

اگر که نمی شکستند پای ستارخان را
امروز پای کوروش باز شده بود به خطه ایران

عیاران و عیار دانان بودند امروز
حافظ گنج های عدالت و امانات

اگر نگردانده بودند زبان ستارخان را
در دهان باغ طوطی ها
امروز ذوالقرنین بود که می شکافت چشمه ظلمات را
جاری می شد برق حیات

تبعیدیان را بدرقه میکرد به سرزمین های آبا و اجداد
با بار ها ی فرهنگ و بینش و کوشش
چشم طمع بر میکند
از دست درازی به کاشانه دیگران

اگر مکر و حیله «باغ سالار» اتابک
به اسارت نمی گرفت جان خوش باور ستارخان را
امروز کوروش های جوان از ریشه بر می کندند
علف هرز رجالگان و کاکا رستم ها را

باز آْ!
از پاسارگاد به خانه بازگرد
دست ستارخان را بگیر سر راه
غبار بتکان از سر رویش

آینه ای که صید کرده ای از چشمه ظلمات
به دستش بسپار
تا شوریده ای که بوده باز شناسد طرح خود در خرمن گویای آن

طوطی ها را به سر درختان بازگردان از قفس هر باغ
تا بشنویم که یکصدا می گویند:
عشق تو مرا زنده کرد مرجان من ایران

……………………..
بیست و دوم اکتبرروز تولد ستارخان
برای روشن شدن اشاراتی که در این شعر به داش آکل هدایت و زندگی ستارخان و داستانهائی در
مورد کوروش وجود دارد مراجعه کنید به مقاله از ستارخان تا داش‌اکل
https://asre-nou.net/php/view.php?objnr=45704

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

آیا نام های کوروش، فریدون و ثرَاِتَئونَ مترادف هستند؟ -جواد مفرد کهلان

Read Next

ویدیوهای سال ۱۴۰۲-۲۰۲۳ روز کوروش