برای مَهسا دخترِ جاودانهٔ ایران ـ م. سحر

برای مَهسا دخترِ جاودانهٔ ایران

در لرزه های خانهٔ دل

فریادِ عاشقانه شدی

با قطره های اشکِ روان

زیبا ترین ترانه شدی

چون اخگری که شُعله کِشد

مشعل شدی، زبانه شدی

آتش زدی به خرمنِ شب

خورشیدِ آستانه شدی

بر چهرِ صبح، بوسه زدی

بر زلفِ عشق، شانه شدی

بیداد سوز ِ دورِ زمان

آتشگهِ زمانه شدی

چون جویبارِ اشکِ روان

از چشم ها روانه شدی

با ریشه ها سرودِ زمین

بر شاخه ها جوانه شدی

هم خواب را تبیره زدی

هم راه را نشانه شدی

شیرین، چو جانِ شیفتگان

در سینه ها فسانه شدی

هم شور را شراره به دل

هم شوق را بهانه شدی

بیداری از تو یافت نوید

روشنگر شبانه شدی

آزادی از تو قفل شکست

رمزِ کلیدِ خانه شدی

در سایه سارِ میهنِ مِهر

مهسای جاودانه شدی

در دل صدای رویشِ توست

زیرا به خاک، دانه شدی

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

مسموم کردن دختران نوجوان در بیش از 120 مدرسه در سراسر ایران

Read Next

آرمین لنگرودی، شخصیت سال-2023-1402 در رشته میراث فرهنگی و تاریخی