به خستگی تن ندادن» در یاد پروانه و داریوش- پرستو فروهر»

هرسال در این چند روزی که به سالگرد قتل پدر و مادرم مانده  است، حسی جانکاه از دریغ روز به روز، و آه به آه، سنگین‌تر بر جان ما و یادشان می نشیند. مدام به خود می گویی که ۲۵ سال پیش در چنین روزهایی آن دو هنوز زنده بودند، نفس‌شان گرم بود و صدایشان پژواک داشت.‌ در این روزهای آخر هر سال آرزویی محال سربرمی آورد که ای کاش آن فاجعه در یکم آذر ۷۷ هرگز رخ نمی داد، که وقوع آن بربریت کابوسی بیش نبود. تخیل زندگی در دریغ فرومی‌کشد

سال‌هاست که تلاش می‌کنم تا از دل این دریغ استقامت و دادخواهی بیرون بکشم. راهی جز این نمی‌شناسم و نخواهم جست اما این روزها دنیا چنان در کام درنده‌ی دشمنی و سبوعیت و قلدری و جنگ فرورفته است که این دریغ به هزاران هزار دریغ دیگر می رسد، فضا از آن انباشته می‌شود و مجرای نفس امید را تنگ و تنگ‌تر می کند، و گاه یکسره می بندد

به_خستگی_تن_ندادن#

این هشتگ عنوان یک نمایشگاه گروهی ست در موزه‌ شهر اوسنابروک در آلمان، که من هم با کاری از مجموعه «چشم‌ها» در آن شرکت دارم. موزه به یاد فیلیکس نوسبام، هنرمندی یهودی که در جنگ جهانی دوم در یک اردوگاه مرگ جان سپرد، بنا شده است. هنر او نمودی از استقامت انسانی ست در سخت‌ترین موقعیت تاریخی ممکن. عنوان نمایشگاه سرآغاز این شعر کوتاه است که این روزها مدام در سرم تکرار می‌شود و از آن جان و امید می گیرم

به خستگی تن ندادن
که اعجاز را
آرام
مانند یک پرنده، در دست لانه دادن

 

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

احداث اماکن گردشگری در اراضی طبیعی سنندج یا گرفتن اراضی طبیعی و تقدیم به بخش خصوصی – شمیم

Read Next

چپ ایرانی و نگاه فِتیشیستی به اقلیت – مزدک بامدادان