تاریخ طبری ، یا استوره های غرب ایران – دکتر مسعود امیرخلیلی

از آنجایی که تقریبا تمام تاریخ نویسان ما، از زرینکوب تا تورج دریایی، برای بازسازی”
سقوط ساسانیان به «تاریخ طبری» مراجعه کرده اند، بد نیست ببینیم که آیا این
“تاریخ برگرفته از واقعیات است،  و یا استوره ای بیش نیست

تاریخ طبری ( 16  جلد ) بسیار پرحجم است. همچنین این تاریخ نویس در 30 جلد قران را هم تفسیر کرده است ( تفسیر قران ). با اینکه گفته شده که طبری بیش از 80 سال زندگی کرد بعید و حتا غیرممکن به نظر می رسد که یک تاریخ نویس بتواند به تنهایی هزاران صفحه در رابطه با تاریخ و قران نگارش کند. به گفته پژوهشگران اسلام طبری تاریخ خود را به زبان عربی منتشر کرد، اما یک نسخه کوتاه و مختصر از تاریخ طبری ( تاریخ بلعمی ) نیز به زبان فارسی نوشته شده که ترجمه ی است از متن عربی. اما شاید برعکس باشد که طبری، یا یک بنیاد فرهنگی به نام طبری، اول این نسخه کوتاه را به زبان فارسی ( در ایران ؟ ) نوشت و بعد این نسخه را، با اضافه کردن روایت های دیگر، به عربی ترجمه کردند ( نه فقط طبری، بلکه شش نویسنده حدیث ها هم ایرانی، یا ایرانی  تبار بودند ). نکته دیگر این است که در هیچ کتابخانه، یا آرشیوی نوشته ی، یا کتابی به دستخط طبری پیدا نشده است. قدیمی ترین نسخه تاریخ طبری از قرن 12، یا 13 ( میلادی ) است. رونویسگر (آن ) حداقل دو قرن بعد از درگذشت طبری تاریخ طبری را از روی نسخه اولی ( اصلی ؟) رونویسی کرده اند. زبان عربی این رونویسی زبان عربی قرن 9، یا 10 ( زمان زندگی طبری) نیست، بلکه زبان مدرن عربی است.

بیشتر اطلاعات تاریخی ما از قرن 7 میلادی، از سقوط ساسانیان و حمله به اصطلاح اعراب به ایران، از تاریخ طبری است. تمام تاریخ نویسان ایرانی ( 1) و همچنین پژوهشگران غربی برای بازسازی سقوط ساسانیان به تاریخ طبری مراجعه می کنند.

شرق‌شناس آلمانی تئودور نولدکه ( Theodor Nöldeke) اشاره می‌کند که طبری مشخص نکرده که از چه منبع خبری اطلاعات ( تاریخی ) خود را به دست آورده است و فقط در مواردی و آنهم به طور غیرمستقیم طبری از افراد مطلع (اسناد زنجیره ی ) نام برده است که این اخبار را به او داده‌اند. نولدکه ادامه می‌دهد که طبری در بخش تاریخ ساسانیان حتا از نام بردن این افراد مطلع نیز صرفنظر کرد. (2)

مهم ترین ویژگی تاریخ طبری شفاهی بودن آن است. این مجموعه عظیم داستانی ( تاریخ طبری) نخست حدود 8 نسل ( 200 سال) از دهان به دهان نقل شد تا اینکه در آخر طبری این اخبار را با تمام جزئیات بر روی کاغذ آورد. صحت و درستی تاریخ شفاهی زمانی مورد شک و تردید است که روایت ها پس از یک دوره طولانی دهان به دهان گشتن فقط به یک منبع تاریخی ختم شوند (به تاریخ طبری) و امکان کنترل آنها با دیگر منابع و با دیگر مدارک تاریخی ( سکه، سنگ نبشته، پاپیروس ) نباشد. همچنین باید به درستی آن خبر تاریخی شک کرد که از جزئیات اتفاقات نام می برد ( پس از گذشت 200 سال به خاطر آوردن تمام جزئیات یک واقعه تاریخی که طبری به آنها اشاره کرده است ممکن نیست ).  اینجا نمونه یک سند زنجیره ی را می بینید:

سند زنجیره ای تاریخ طبری

در این سند زنجیره ی خبر تاریخی را نخست خالد به ال غسانی می دهد، ال غسانی به سیف عمر، سیف عمر به ابراهیم، ابراهیم به یحیی و در آخر یحیی به طبری. مسئله دیگر تاریخ شفاهی که نسل ها زیادی در روایت آن نقش داشتند این است که کافی بود فقط یک نسل دروغ بگوید، یا اشتباها خبر را بازگو کند و یا به طور عمدی تغییری در خبر تاریخی بدهد.

به گفته تاریخ شناس آلمانی اشتفان جوردان ( Stefan Jordan ) تاریخ شفاهی تاریخ زمان حال است:

” تاریخ شفاهی یکی از روش ها در علم تاریخ شناسی است که بر اساس گفته های (زبانی ) شاهدان اتفاقات گذشته بازسازی می شوند. ابزار کار تاریخ شفاهی مصاحبه است و به همین علت با این روش فقط می توان اتفاقات زمان حال را که شاهدان خود ناظر آنها بودند و تجربه کرده اند بازسازی کرد. بندرت از این روش برای بازسازی اتفاقات گذشته دور استفاده می شود، یعنی زمانی که داستان از یک نسل به نسل دیگر منتقل شود.”

 

Oral history ist naturgemäß eine Methode, die sich auf Mitlebende beziehungsweise dann anwenden lässt, wenn von Personenen Tonquellen existieren…… Seltener wird diese Methode auf ältere Zeiten angewendet: dann etwa, wenn…….Geschichte in Form von Geschichten von Generation zu Generation weitergegeben wurde“. (3 (

به نقل از دو باستان شناسان اسرائیلی، یهودا دی. نو  و جودیت کورن تاریخ نویسان ( عرب و ایرانی ) در قرن 9 میلادی و یا شاید دیرتر خبر از اتفاقات قرن 7 داده اند. این اخبار رویدادهای قرن 7 را باز سازی نمی‌کنند، بلکه فقط باورهای عرب‌های قرن 9 از قرن 7 را بازگو می کنند و نه اتفاقات واقعی در قرن 7 را:

 

Non-contemporary literary source are, in our opinion, inadmissible as historical evidence. If one has no source of knowledge of the 7. century except texts written in the 9. century or later, one cannot know anything about the 7. century: one can only know what people in the 9. century or later believed about the 7. century. (4)

 

تاریخ شفاهی در رابطه مستقیم با خاطره و حافظه (با یاخته های عصبی ) است. همچنین قوه حافظه و یا برداشت افراد از یک حادثه تاریخی متفاوت است. بدین معنی که فردی می تواند جنبه های بیشتری از یک حادثه را به خاطر بسپارد تا فرد دیگر. همچنین امکان فراموش کردن بخشی از خبر نیز وجود دارد.

توکودیدس، تاریخ نویس یونانی جنگ های پلوپونز ( قرن 5 قبل از میلاد)، به درستی اخباری که شاهدان عینی برای او تعریف می کردند شک داشت. این تاریخ نویس اشاره می کند که شرح           ( نوشتن ) وقایع جنگ پلوپونز مشکل بود، “ برای اینکه اخبار شاهدان از یک رویدار با یک دیگر همخوان نبودند و این اخبار بستگی داشتند به حسن نیت شاهدان و به حافظه آنها “

 

It was laborious Research, as eyewitnesses on each occasion would give different accounts of the same event, depending on thier individual loyalties or memories (5)

 

به نظر متخصصان اعصاب (neurology ) حافظه مانند یک دوربین فیلمبرداری کار نمی کند که ما بتوانیم به سادگی فیلم را به عقب برگردانیم و آنرا دوباره از ابتدا پخش کنیم.

تاریخ نویس آلمانی راینهارت کوزلک ( Reinhart Koselleck) اشاره می کند که ”  به تعداد افراد خاطره وجود دارد و از نظر من خاطره ها به طور کلی استوره یا ایدئولوژی هستند” :

Es gibt so viele Erinnerung wie Menschen und jede Kollektivität , die darüber gestülpt wird, ist m.E. a priori Ideologie oder Mythos. (6)

به گفته سکه  -و ایران شناس آلمانی فولکر پپ (Volker Popp) تاریخ طبری مانند شاهنامه فردوسی بیشتر استوره هست تا تاریخ و هر دو نیز شباهت های با یک دیگر دارند: اولی استوره های میان رودان ( غرب ) را تعریف می کند و دومی افسانه های که در خراسان ( شرق ) شایع بودند را. شاهنامه و تاریخ طبری، هر دو، در قرن 10 تنظیم شدند و بازگو کننده مرحله جدیدی از ادبیات استوره ی ایران هستند.

تاریخ نویسان (ایرانی ) با رجوع به استوره های طبری (تاریخ طبری ) حمله اعراب مسلمان به ایران را خیال پردازی کردند.

—————————————————————————————-

پانویس ها

1 – Touraj Daryaee. Sasanian Persia, The Rise and Fall of an Empire, Published in 2009 by I.B.T Tauris & Co Ltd, Lond.

Parvane Pourshariati, Decline and Fall of the Araber zur Zeit der Sasanian Empire.

 

2 – Theodor Nöldeke, Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, aus der arabischen Chronik des Tabari, Leyden, E.J. Berlin, 1973, P. XIV

 

3 – Stefan Jordan, Theorien und Methoden der Geschichtswissenschaft , Paderborn, 2016, P. 162-163

 

4 – Yehuda Nevo and Julith Koren, Methodological Apporaches to Islamic studies. in: Der Islam 68 (1991), P, 100-102

 

5 – Thucydides, The Peloponnesian War, Translated by Martin Hammond, Oxford University press, 2009, Book one 22

 

6 – Reinhard Koselleck, Standartbindung und Zeitlichkeit. Ein Beitrag zur historiographische Erschließung der Geschichtlichen Welt. in: Wolfgang J. Mommsen und Jörn Rüsen. Bd. I, München 1977, P. 45

4.13.2025

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

گفتگوی علیرضا میبدی با دکتر محسن بنایی:‌ یکی از خطرات در جریان تغییر رژيم؛ پوست اندازی به شیوه پوتین

Read Next

گردهمآیی ایرانیان در مقابل کاخ سفید در حمایت از شاهزاده رضاپهلوی – سیزده آوریل 2025