جشن های ملی ایرانیان ـ پژوهشی از ستاره نادری (بخش دوم)

نوروز ،یلدا ،مهرگان ، چهارشنبه سوری و دیگر جشن های ملی را مردم ایران به بهای سنگینی حفظ کرده اند. این جشن ها از روزنه های تاریخ و از دل تاریکی به ما رسیدند و نمادی از ایستادگی یک ملت هستند ، نماد جنگی فرهنگی که از قرون اول هجری آغاز شد تا بهمن پنجاه و هفت آخرین آوردگاه آن باشد. جشن های ایرانی علی رغم دشمنی دیرینه عوامل حکومتی در این سال ها دوام آوردند اما به بهایی بسیار سنگین. مردم ما که روزگاری در کوی و برزن میخواندند و میرقصیدند و مینوشیدند ،امروز به ناچار خوراک و آهنگ و شراب خود را به پستوی خانه ها برده اند تا مگر بتوانند اندک زمانی را در آرامش شاد باشند.

اغراق است اگر بگوییم امروز در ایران هیچ جشنواره ای برگزار نمیشود. چهارشنبه سوری در خیابان برگزار شده وعرصه درگیری مردم با سرکوبگرانیست که تحمل شادی را ندارند. محرم را نیز میتوان جشنواره ای مذهبی به شمار آورد. جشنواره های محلی دیگری هم در مقیاس های شهری و استانی برگزار میشوند . اما این ها فقط بخش کوچکی ست از جشن ها و مراسم ایرانی.

هدف از خانه نشین کردن مردم البته مشخص است. در نگاه اول ترس از بیان ،جو امنیتی و در یک کلام ترس از مردم. در مرحله بعد اما دو هدف اصلی وجود دارد، جزیره ای کردن جامعه و نابودی هویت ملی. این دو هدف با هم ارتباط تنگاتنگ دارند. این که حکومت اسلامی تلاش در تمام این سال ها تلاش داشته هویت اسلامی را با هویت ایرانی جایگزین کند بخشی از اطلاعات عمومی همه ایرانیان است. اما هدف از جزیره ای کردن جامعه چیست ؟

فرد در جامعه جزیره ای از احوال همسایه خود خبر ندارد.آمار قابل اعتمادی موجود نیست و به رسانه ها نمیتوان اعتماد کرد. در جامعه جزیره ای نمیتوان گفت که چه تعداد از مردم چه طرز فکری دارند. جامعه تبدیل میشود به لشکری که ارتباط بین یگان های مختلف آن قطع شده ست.فرد در این جامعه احساس طرد شده گی و تنهایی میکند و باور میکند که افرادی شبیه به او کم هستند یا نیستند. در نتیجه هویت جمعی شکل نمیگیرد. در چنین شرایطی میتوان به راحتی هر دروغ و پروپاگاندایی را تبلیغ کرد،چه در سطح کشور و چه در سطوح بین المللی.گرچه در سطح ملی ،مردم ایران به درجات بسیار بالایی از آگاهی رسیده اند و درسال های اخیر به کمک شبکه های اجتماعی پیوند های ملی تحکیم شده است ، از تاثیر این تاکنیک در رسانه های جهانی نمیتوان غافل بود.

تصور کنید اگر صدها هزار ایرانی  در میدان ها دور هم جمع شده و برقصند ،آیا حکومت اسلامی میتواند در سطح جهانی ادعا کند این جامعه به صورت فرهنگی خواستار حکومتی اسلامیست ؟ تلاش برای ازبین بردن این جشن ها هم که به نتیجه نرسید. برعکس ،جامعه روز به روز میهن دوست تر میشود ، نوروز که جاودانیست ،یلدا روز به روز محبوب تر میشود ، جشن های باستانی نظیر مهرگان و سده باردیگر به صورت گسترده جشن گرفته میشوند و گردشگران بسیاراز شهر های مختلف برای دیدار از مراسم باستانی به اردکان و کرمان و یزد میروند.پس راه حل حکومت چیست ؟ جشن ها را به خانه ها محدود کنیم و از تبدیل شدن این آیین ها به جشنواره پیشگیری.

جشنواره ها در کنار آیین های خانوادگی و خصوصی جزوی از حیات فرهنگی جوامع هستند. از روزگار نخستین بشر در کنار آتش جمع شده ،برای باران دعا کرده و آموخته که تجربه جمعی ، روحیه جمعی را تقویت میکند. علاوه بر این ،جشنواره ها فرصت های طلایی گردشگری هستند. جشنواره های محلی میتوانند چهره مقصد گردشگری را بهبود ببخشند ،اقتصاد محلی را متحول کنند،برای جوانان اشتغال فصلی ایجاد کنند و با بهره گرفتن از هنرمندان محلی و غیرمحلی ،به پیشرفت هنری و فرهنگی منجر شوند.در سال 2019 در آمریکا 1110 فستیوال موسیقی ،1093 فستیوال فیلم و 1930 فستیوال خوراکی برگزار شد. در چین سالیانه 5000 فستیوال برگزار میشود. این آمار فقط محدود به کشورهای برزگتر نیست.مثلا در کره سالیانه 884 فستیوال برگزار میشود.

در ایران نیز از طرف حکومت تلاش هایی برای برگزاری فستیوال شده است ،اما در نبود آزادی پوشش ،موسیقی ،رقص ،هنر سانسور نشده و با محدودیت های ایده اولوژیک ،اگر این تلاش ها به موفقیت منجر میشد شگفت انگیز بود.در مقابل تلاش های حکومتی ،فستیوال های موفق مردمی قرارمیگیرند ، از چهارشنبه سوری تا گلاب گیری کاشان و روز توچال. این فستیوال ها به صورت خودجوش و مردمی برگزار میشود و تنها نقطه ضعف های آن ،نبود بودجه ،نبود مدیریت و نبود بازدیدکننده خارجی است. در واقع این فستیوال ها گرچه از بعد هویتی ، آیینی و فرهنگی غنی هستند ،از نبود انسجام و برنامه ریزی کلان رنج میبرند و فاقد بهره وری اقتصادی هستند.

هدف از این پژوهش ، جمع آوری اطلاعات و معرفی جشن های ایرانی،بررسی عوامل موفقیت فستیوال ها و بررسی ظرفیت جشن های ایرانی برای تبدیل شدن به جشنواره های عمومی ست. جشن های معرفی شده شامل آیین های ملی /میهنی ، مذهبی و محلی هستند. در این راه با چالش های بسیاری به ویژه در حوزه منابع دقیق روبرو بودم. در خصوص آیین های باستانی ایرانی، دقت اطلاعات به نسبت بالاتر بود. اما در حوضه جشن های محلی ،هم به صورت کمی و هم به صورت کیفی ، نیاز به پژوهش های عمیق تر و وسیع تر مردم شناسی ،زبانی و تاریخی وجود دارد. بسیاری از جشن هایی که به عنوان محلی شناخته و معرفی میشوند،در واقع روایتی از یکی از جشن های ملی هستند. از مثال های آن میتوان به تطابق سده و نوروز کردی ،تطابق دقیق زمانی و آیینی  نوروزخوانی ،میر نوروزی و کوسه گردی و کوسه گلین و تیرگان و تیرماه سیزه شو اشاره کرد.از نظر کمی نیز در خصوص بسیاری از اقوام ایرانی کوچکتر هیچ اطلاعاتی به دست نیامد .در نتیجه اطمینان دارم که جشن های ثبت شده تنها بخشی از آیین های ایرانیست. در خصوص جشن های مذهبی نیز به ویژه در حوضه اقلیت های دینی کمبود وسیع اطلاعات وجود دارد. فهرست ثبت شده کامل نیست و تمامی جشن ها را در بر نمیگیرد. امید است که این فهرست در سال های آینده و با ایجاد امکان پژوهش و در سطح آکادمیک تکمیل شود. در پایان نگاهی کوتاه داشتم به پذیرش جشنهای غیر ایرانی از سوی ایرانیان در سال های اخیر، و پیشنهاداتی برای  برگزاری بهتر این آیین ها.

جشن های ملی باستانی :

جشن های ملی ایرانی ریشه در آیین های پیش از اسلام دارند.برخلاف بسیاری از کشور های اسلامی ،مردمان ایرانی نسبت به آیین های ملی اقبال بستری نشان میدهند تا آیین های مذهبی و وارداتی. بخشی از این جشن ها بسیار باشکوه و در سراسر کشور برگزار میشوند از جمله نوروز ،چهارشنبه سوری ،یلدا، سیزده به در ،فرورگان . اما بخشی شهرت کمتری دارند و شاید غبار سالیان بر آنها نشسته باشد مانند نوسره ،تیرگان ،آذرگان ،مهرگان ،سده و پنجه. در جریان این پژوهش جشن های بیشماری که کاملا فراموش شده اند بررسی نشده است.

یلدا دورهمی خانوادگیست که در پایان پاییزهمراه با اعتدال زمستانی برگزار میشود و روز” ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان” نیست، بلکه فرصتیست برای جشن گرفتن پیروزی نور بر تاریکی و دید و بازدید و گفت و شنود و خوردن و نوشیدن. یلدا آیینی خانوادگیست و نه اجتماعی و بعد از نوروز یلدا دومین جشن بزرگ ایرانیان است.

نوروز بزگترین عید ایرانیان است و در سراسر کشور با آیین های گوناگون جشن گرفته میشود. نوروز با دو آیین اصیل دیگر گره خورده، چهارشنبه سوری که “روز تکریم همسایگان” نیست و سیزده به درکه میتواند با حفط سمت “روز طبیعت” هم باشد اما در حال حاضر، به نمایشی از بحران مدیریت و محیط زیست کشور تبدیل شده است. مردم ایران هر سال هر سه این  جشن ها را با گردهم آیی و رقص و شادنوشی برگزار میکند و حکومت هر سال نهایت تلاش خود را برای سرکوب می کند.

حکومت اسلامی میداند که تلاش ها برای حذف نوروز ،بازی در زمین جنگی مغلوبه ست. پس برای کنترل کردن فضا تلاش میکند. در طول سال های سرکوب ،بسیاری از آیین های این روز به ویژه آن ها که جنبه اجتماعی قوی تر و خانوادگی کمتر دارند فراموش شده یا به صورت جزیره ای و محدود برگزار شده اند. در حالی که بسیاری از آیین های نوروزی خانوادگی از جمله دید و بازدید ،خانه تکانی ،هفت سین و … به صورت رسمی تایید میشوند بسیاری دیگراز روایات رسمی حذف شده اند . از جمله نمایشهای تکم خوانی ،نوروز خوانی ،گردهم آیی خوراک پزون ،قالی شویی ،علفه خراسانی ،عروس گله گیلانی ،شال اندازی و آیین های چهارشنبه سوری نظیر کوزه شکنی ،قاشق زنی ،فالگوش ، آش پزون و …این بخش از نوروز ،اجتماعی ست و فرصتی برای گردهم آیی افراد خارج از محیط خانواده .در سوی دیگر آیین هایی نظیر فرورگان یا همان پنجشنیه آخر سال و نقاره خوانی در حرم امام رضا یا علی خوانی تنها با پوشیدن نقاب اسلامی در سال های بعد از اسلام فرصت زیستن یافتند و چون با ایده اولوژی حکومتی همراستا هستند ،بدون مشکل برگزار میشوند.

 

 

 

 

 

جدول زیر فهرستی ست ازآیین های نوروز. برای اثبات زنده بودن این جشن یکی از استان هایی که آیین را اجرا میکنند ذکر شده است. این فهرست شامل همه جشن ها و همه آیین ها و همه مناطق برگزاری نیست و تنها نمونه هایی را دربرمیگیرد.

جشن آیین منطقه
نوروز لحظه تحویل سال
دید و بازدید
رقص وآواز
عیدی
لباس عید
خانه تکانی
سبزه و هفت سین
سمنو پزون،نان پزون ،آش پزون ،شیرینی پزون
جشنواره تخم مرغ ها
تخم مرغ بازی بوشهر
تکم خوانی اردبیل
عروس گله گیلان
بندبازی گیلان
مارمه خوشقدم مازندران
مونجوق آتدی ترکمنی
میر نوروزی همدان
نقاره خوانی لرستان
نوروز خوانی تهران
کوسه گردی کردستان
علفه خراسان
بهارچرانی سیستان و بلوچستان
نهال کاری سیستان و بلوچستان
شاهنامه خوانی سیستان و بلوچستان
کشتی چوخه گلستان
چهارشنبه سوری شال اندازی اردبیل
آش پزون مازندران
کوزه شکنی
فالگوش
قاشق زنی
آتش بازی و ترقه بازی
رقص و پایکوبی

جان گرفتن دوباره جنبش هویت خواهی ایرانی ، با یادآوری سده و نوسره ،آذرگان ،تیرگان و مهرگان همراه شده و تلاش های بسیاری برای نکوداشت آنها انجام گرفته است. در ادامه این راه و با آگاهی بخشی میتوان زمینه را برای  نگاهی نو به این جشن ها آماده کرد. تیرگان و مهرگان در خارج از کشور به صورت فستیوال موسیقی برگزار میشوند و در داخل کشور شاهد جنبشی هستیم برای بزرگداشت این جشن ها با شادباش و گرد هم آیی دوستانه و خانوادگی . این مهمانی ها و تبریکات از طریق شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند ، اما محدودند به پستوی خانه ها. وظیفه ما آگاهی رسانیست، فضاهای شهری حق مردم ماست و حداقل باید آگاه باشیم که این حق از ما سلب شده است.  در یک ایران آزاد و امن ،این جشن ها میتوانند تبدیل به فستیوال های مدرن شوند.

سده و نوسره جشن های آتش هستند ،از جنس جمع شدن وبرای روحیه جمعی . تیرگان در میانه تابستان بهترین فرصت است برای خنک شدن با یک فستیوال شاد آب بازی ، مهرگان پیوند کهن با موسیقی داشته و از سنت های آن پوشیدن لباس همرنگ است . مهرگان ظرفیت زیادی برای تبدیل شدن به یک فستیوال موسیقی دارد.

در خصوص آیین های محلی و کهنه  نوروز نیز ، نکته ای که باید به آن توجه کرد نحوه برگزاری است. جامعه شهری امروز ایرانی با جامعه ی روستایی و کشاورزی که این آیین ها را شکل داده و حفظ کرده تفاوت بسیاری دارد.آسان است که از این آیین ها با توجیه کهنه و دهاتی بودن بگذریم و به آنها برچسپ تاریخ گذشته بزنیم. اما تجربه معاصر نشان داده که کنارگذاشتن میراث ناملموس به بهانه مدرنیته، در دراز مدت نه تنها به مدرن شدن کمکی نمیکند بلکه  تاثیر منفی در روحیه جمعی دارد. به روز کردن آیین ها ،از پایه گذاری فستیوال هایی با مفاهیم جدید ساده تراست.  راه حل، دادن رنگ و بوی تازه به آیین های کهنه است. مثلا نوروز خوانی و تکم خوانی میتواند تبدیل به یک رژه ی سنتی با لباس های محلی شود یا شال اندازی به عنوان یک اکت رومانتیک دوباره معرفی شود یا آش پزون و سمنو پزون در قالب جشنواره های غذا و در مقیاس بزرگ شهری برگزار شده یا قالی شویی به صورت جشنی مجزا در بافت های تاریخی و بازار همراه با نمایش فرش های ارزشمند برگزار شود . نوروز در کشور های دیگر منطقه نیز جشن گرفته میشود و از این منظر ،ظرفیت بالایی برای گردآوری گردشگر خارجی دارد. ظرفیتی که فعلا امکان استفاده از آن موجود نیست و فقط به تل آرزو ها و حسرت های ما اضافه شده .

اما راه حل کوتاه مدت کجاست ؟ به عقیده من با اطلاع رسانی کافی امکان برگزاری یک یا چند جشنواره در مقیاس کوچک چند ده نفره به ویژه در بافت های تاریخی که با هویت ملی گرده خورده اند، فراهم است .مکان هایی که در حافظه جمعی ایرانی با عنوان مکان های فرهنگی نقش بسته نظیر بازار و حیاط ها و خانه های تاریخی و حتی کوچه پس کوچه های روستایی شمال تهران . قدم دوم فیلم برداری و پخش در شبکه های اجتماعیست. پس از معرفی و آشنایی ،گرد فراموشی و خاک خوردگی از این آیین ها حذف شده و روح و جلای تازه میگیرند. از نمونه های موفق چنین حرکتی میتوان برگزاری مراسم قاشق زنی چهارشنبه سوری در سالهای گذشته یا لحظه تحویل سال در حافظیه یا پایکوبی های نوروزی در سراسر کشور را نام برد.

بخشی دیگر از میراث ناملموس ملی که مهجور مانده ، افسانه ها و روایات همراه این جشن هاست. حکومت اسلامی بیش از چهل سال تمام ابزار تبلیغاتی را برای داستان مذهبی اسلامی به کار گرفته است و به همین نسبت داستان ها و افسانه های ایرانی خاک خورده اند. بسیاری از جشن های ایرانی ریشه های اوستایی و اساطیری دارند ، و حتی در بسیاری موارد با داستان سرایی های محلی همراه هستند.از نوروز و جم تا داستان های ننه سرما ،عمو نوروز ، افسانه های دوازده برادر و چله کوچک و بزرگ. با توجه به اقبال نسل جدید تر به فرهنگ کهن ، فرصتی وجود دارد تا آیین ها و افسانه های فراموش شده یاد آوری شوند. بدون این گنجینه ارزشمند ،هویت ملی و فردی ایرانیان در خطر قرار میگیرد. در شرایط فعلی تقویت هویت جمعی میتواند نوعی همگرایی و امید را برای جامعه طاعون زده ایران فراهم کند . جامعه نیاز به یادآوری این قصه ها دارد ،خوشبختانه امروز با کمک هوش مصنوعی و فناوری های گرافیک ،بودجه هنگفتی برای تولید تصاویر یا ویدیو از داستان های مصور نیست و شبکه های اجتماعی امکان خوبی برای انتقال اطلاعات فراهم کرده اند و برای رسیدن به این مقصود، نیتی و همتی کافیست.

ادامه دارد…

بخش دوم ،

 

راست :نیمه شعبان در تهران ،چپ : فستیوال فانوس نیلوفر در سئول

جشن های محلی

به جز جشن ها و جشنواری های ملی و مذهبی ، جشنواره های محلی بسیاری نیز در مناطق گوناگون کشور برگزار میشود. این گروه از جشنواره ها بیشترین پتانسیل را برای اقتصاد های محلی دارند و نیازمند توجه ویژه هستند. متاسفانه در حکومت اسلامی ،مانند سایر جنبه های فرهنگ ایرانی ،خرده فرهنگ های ایرانی نیز از تیغ سانسور در امان نبوده اند. آمار دقیق یا مجموعه داده ی شفافی در این زمینه نیز در دسترس نیست. البته وزارت خانه تقویم رویداد های فرهنگی را به صورت یک پروژه آغاز کرده که یا به نتیجه رسیده و در دسترس عموم نیست و یا به پایان نرسیده و مانند هزازان پروژه تعریف شده دیگر ،نیمه کاره رها شده است.

افراد خوش نیت بسیاری تلاش هایی برای بهره برداری اقتصادی از جشنواره های محلی کرده اند ،اما این تلاش ها مانند بسیاری طرح های دیگر در حکومت فعلی ناکام بودند.گرچه عامل اصلی این شکست ،سیاست کشوری در سطح کلان است ،ضعف مدیریت مسئولان استانی و محلی  در سطح محلی را در این ناکامی نمیتوان نادیده گرفت.به جز محدودیت های اسلامی و نگاه ایده اولوژیک ، موازی کاری ،کیفیت پایین برگزاری ،نبود زیرساخت های گردشگری و بازاریابی درست از عوامل اصلی این شکست ها ست.

جشنواره های محلی ایرانی ،چه انها که در سالهای اخیر باب شده و چه آنهایی که پیشینه تاریخی دارند را میتوان به چند دسته عمده تقسیم کرد. اول آیین های محلی که بخشی از آیین های ملی بزرگتر هستند . در نوشته ی پیشین به شماری از این آیین ها اشاره کردم. گروه دوم ، جشنواره هایی هستند مربوط به کشاورزی و کاشت و داشت و برداشت محصولی خاص،نظیر گلاب گیری کاشان. شماری از این دسته از جشنواره ها پیشنه فرهنگی و تاریخی کهن دارند ،شماری نیز در سال های اخیر و با هدف گسترش گردشگری در شهر یا ناحیه ای ویژه پدیدار شدند. شماری از این جشنواره ها در جدول شماره یک فهرست شده اند. این جشنواره ها که بیستر در مناقط غیر شهری برگزار میشوند ، میتوانند سالیانه تعداد زیادی گردشگر را جذب مناطق روستایی تر و کم جمعیت تر کنند و ظرفیت اقتصادی فرهنگی مناسبی برای مناطق دوردست تر به شمار میآیند.

این فرآیند نیازمند گسترش فرهنگ و زیر ساخت های بوم گردیست.خرده فرهنگ های مناطق روستایی ایران بسیار حساس اند و نیازمند توجه ویژه . چرا که از سویی مردمان مناطق دوردست تر ظرفیت های اقتصادی کمتری  و  امکان کمتری برای آشنایی و معاشرت بیشتر با جهان مدرن و رفت و آمد با گروه های جمعیتی مختلف دارند و این رویداد ها فرصت مناسبی برای خروج این مناطق از انزوای فرهنگیست .اما از سوی دیگر برد گردشگری مناطق روستایی بسیار اندک است و ازدحام جمعیت بدون برنامه ریزی و آشنایی قبلی ،میتوانند به کدورت و حتی دشمنی با فرهنگ جهان مدرن بی انجامد. چالش دیگر وابستگی این جشنواره ها به عوامل طبیعی نظیر آب و هوا و تغییر فصل هاست که مدیریت سالیانه را با مشکل زمان بندی مواجه میکند .

نام جشنواره مناسبت فصل منطقه
گل غلتان غلتاندن نوزاد در گل سرخ نیمه اردیبهشت دامغان
خرمن برداشت گندم اواخر شهریور تمامی استان های شمالی
گل چینی برداشت گل سرخ و گرفتن گلاب اواسط اردیبهشت کاشان
گل و گیاه انتخاب زیباترین گل ها اوایل شهریور محلات
هامین برداشت خرما تیرماه بلوچستان
پله گندم قبل از برداشت گندم بلوچستان
اپ طاس تقسیم آب پس از باران بلوچستان
ﺷﺎﻧﺎدر ﺑﺎﯾﺮاﻣﯽ برداشت انگور شهریور/مهر ارومیه
سپاس آب مدیریت آب در کویر گرمای تابستان ،اواخر تیرماه یزد
هاللا برداشت گندم شهریور زنجان
گردو تکانی برداشت گردو مهر/آبان تویسرکان
جشن انار برداشت انار مهر/آبان لرستان
جشن بابونه برداشت بابونه خرداد اردبیل
نرگس شکوفایی نرگس ها دی خوزستان و فارس
روز دمو تاب بازی با برگ نخل هرمزگان
لاله واژگون شکوفایی لاله واژگون فروردین/اردیبهشت
پسته برداشت پسته شهریور/مهر دامغان و رفسنجان
گل سرخ هرمز ساخت فرش ایرانی از خاک جزیره هرمز هرمزگان
زعفران برداشت زعفران شهریور/مهر برداشت زعفران
زرشک برداشت زرشک شهریور خراسان

 

گروه سوم شامل جشنواره های  ورزشی ،هنری یا خوراک است.  این جشنواره عموما جوانتر هستند ،نظیر سوپر ماراتون صحرایی کرمان یا جشنواره هنری بهمن تهران (“فجر”) .این رویداد ها عموما شهری هستند و با شرکت طیف وسیعی از اقشار مختلف برگزار میشوند. رویداد های هنری  با مخاطب عام نظیر جشنواره های فیلم و فستیوال های موسیقی و بعضی رویداد های ورزشی نیز در این دسته قرار میگیرند. این دسته از جشنواره ها به ویژه پتانسیل درآمد زایی بالایی دارند و در صورتی که به درستی معرفی و بازاریابی شوند ،در سطح جهانی مطرح میشوند . در حال حاضر تعدادی رویداد سالیانه ورزشی ،هنری و تفریحی در ایران برگزار میشود که به دلیل انزوا طلبی حکومت و سیاست شوم خارجی امروز ،اقبالی برای جذب گردشگر خارجی ندارد. در سال های بعد اما هر یک از این رویداد ها میتواند در سطح جهانی مطرح شود. مطرح شدن حتی یک یا دو جشنواره از این دست ، پتانسیل اقتصادی و فرهنگی بالایی را برای کشور فراهم میکند. در جدول شماره دو شماری از این جشنواره ها فهرست شده اند.

نام جشنواره ماهیت شهر با منطقه برگزاری
یخ نوردی سبلان ورزشی اردبیل
سنگنوردی بیستون ورزشی کرمانشاه
ماراتن تهران ورزشی تهران
دوچرخه سواری کیش ورزشی کیش
کشتی اسفراین ورزشی اسفراین
کشتی گیلان ورزشی گیلان
پیاده روی خانوادگی ورزشی بسیاری شهرها از جمله تهران
بادبادک ها ورزشی بسیاری شهرها از جمله تهران
روز دماوند ورزشی تهران
روز توچال ورزشی تهران
مجسمه های شنی یزد هنری یزد
شاهنامه خوانی سیستان هنری سیستان
مجسمه های نمکی نهبندان هنری نهبندان
فیلم بهمن هنری بسیاری شهرها از جمله تهران
تاتر بهمن هنری بسیاری شهرها از جمله تهران
موسیقی بهمن هنری بسیاری شهرها از جمله تهران

 

نیازی به نوشتن نیست که در ایران آینده ،جشنواره های رقص و هنر های تزئینی نیز به فهرست بالا اضافه خواهند شد.

جشن های مذهبی

در پایان قسمت قبل ،قصد داشتم فهرستی از آیین های مذهبی غیر دوازده امامی و به اصظلاح “اقلیت ” را ارا ئه دهم، از قبیل آیین های اهل حق و مندایی.اما باور دارم که در ایران فردا ،بهتر است بکوشیم تا باور مندان با عنوان اقلیت و اکثریت طبقه بندی نشوند و ماهیت دین به عنوان اتتخابی برای زندگی شخصی حفظ شود. به همین دلیل با توجه به ماهیت مذهبی این آیین ها ،آن ها را در جدول شماره سه و در کنار جشن ها و آیین های اسلامی  فهرست میکنم.

شماری ازآیین های زرتشتی در جدول سه یاد شده اند . پس از انقلاب پنجاه و هفت ، ادیان غیر اسلامی اجازه معرفی فرهنگ و دین خود را به هیچ نوعی نداشتند. به ویژه در خصوص زرتشتیان ،حتی حضور افراد غیر زرتشتی در بسیاری از مناسک زرتشیتی عملا غیر ممکن بود و یا هزینه ی بسیار سنگینی برای جامعه زرتشتی به همراه داشت،چرا که به عنوان تبلیغ دین زرتشتی در جامعه اسلامی محسوب میشد، امری که اکیدا در دین اسلام ممنوع است. اما ایران پویاست و مردمان ایران همیشه با این دین ، همذات پنداری میکنند چرا که دین و آیین گذشتگان و نیاکان ماست . در سال های اخیر ،موج گسترده ای از گرایش به این دین در ایران به راه افتاده ودر همین راستا کنجکاوی گستردگی درباره این آیین ها وجود دارد. باید جشن های زرتشتی از طریق پویش های رسانه ای و شبکه های اجتماعی به سراسر جامعه ایران معرفی شوند.

در سوی دیگر این جشن ها اعیاد اسلامی قرار دارند. این اعیاد از گذشته در کشور به صورت سراسری برگزار میشدند اما پس از 57، بودجه ملی و دولتی کشور صرف گسترش و معرفی آنها شد. بعضی از این مراسم پیش از انقلاب توسط عموم جامعه کاملا نادیده گرفته میشدند ،نظیر فاطمیه . اما پس از انقلاب منابع کشور در اختیار ارگان های مذهبی قرار گرفت تا این مراسم اسلامی تا کنه جامعه نفوذ کند که بدون تردید با موفقیت هایی نیز همراه بود. نمونه بارز آن راهپیمایی اربعین که نه فقط تا پیش از جنگ عراق و آمریکا برگزار نمی شد ،بلکه اصلا اصالت تاریخی و مذهبی هم ندارد. اربعین همیشه بخشی از مراسم محرم بوده است ،اما راهپیمایی اربعین تا بیست سال پیش به هیچ عنوان وجود خارجی نداشت.

گرچه در شرایط فعلی به نظر امری ناممکن می آید،اعیاد اسلامی نیز میتوانند زیبا باشند ،منظم و حساب شده برگزار شوند یا حداقل بدون مزاحمت برای سایر اقشار جامعه. برای نمونه ،در میان آیین های مذهبی شیعی ، نیمه شعبان سال هاست مرا شیفته کرده. نیمه شعبان یک فستیوال نور است که میتواند با اصول زیبا شناسی و به شکل یک فستیوال هنری عمومی برگزار شود، در قالب نور پردازی هایی با طرح های اسلیمی یا ایرانی-اسلامی. اما مانند بسیاری ظرفیت های دیگر،این ظرفیت نیز از میان رفته است.  نوشتن درباره ی تک تک این مراسم ،ظرفیت ها و نحوه مدیریت انها ،از حوصله این متن خارج است. تنها قصد دارم توجه خواننده را به دو پرسش کوتاه در این رابطه جلب کنم.

نخست اینکه با توجه به گستردگی این مراسم ،آیا نیاز هست که در آینده کشور به نوعی این مراسم ملی تلقی شود ؟ یعنی در سطح دولتی برای روزهای خاص ،قوانین،مدیریت دولتی و بودجه ای در نظر گرفته شود؟ در یک سو مدیریت دولتی از بسیاری بی نظمی ها جلوگیری کرده ،مانع رشد رادیکالیزم میشود و در مجموع به مدیریت مراسم کمک میکند. از سوی دیگر اما ،چهل و پنج سال مصرف بودجه ملی این قشر را فربه کرده است. برگزار کنندگان مراسم باید بتوانند بدون کمک از سوی دولت و با صرف بوجه شخصی مراسم را اجرا کنند. در غیر این صورت دلیلی ندارد که بودجه ملی برای مراسمی که فقط توسط قشری خاص برگزار میشود،مصرف شود.از دیدگاه نویسنده  نقش دولت در اجرای مراسم باید کمرنگ شده و از میان نرود. اما این پرسش بسیار اساسی ست و نیازمند هم اندیشی صاحب فکران.

پرسش دوم درباره مناسبت های روز مادر و پدر است. هدف از برگزاری روز پدر و مادر، گرامیداشت جایگاه والدین و همسران در خانواده های ایرانیست. اما آیا بهتر نیست روزهای جهانی مادر و پدر گرامی داشته شوند ؟ این تغییر میتواند قدمی  هر چند کوچک در راستای همگامی و هماهنگی با جامعه جهانی پس از چندین سال انزوا باشد.

درخصوص جشن میلاد مسیح ،بسیاری از مسیحان شرقی از جمله مسیحیان ارمنی و آسوری ،علاوه بر ششم ژانویه ،همزمان با سایر مسیحیان جهان ، بیست و چهارم دسامبر را نیز جشن میگیرند. ارمنیان و مسیحیان ایرانی میزبان بسیار شایسته ای برای سال نوی میلادی و کریسمس برای تمام ایرانیان هستند . در جامعه ایران ،کریسمس و سال نوی میلادی نیز بسیار محبوب شده و اقشار بزرگی از جامعه ،شیفته برگزاری این مراسم هستند. این جشن ها میتوانند قدم دیگری برای خروج ایرانیان از انزوای فرهنگی باشد.  از میان جشن های یهودی ،پوریم ،به دلایل تاریخی ،ظرفیت خوبی برای اجرا شدن در ایران با وسعت ملی ،منطقه ای و حتی جهانی دارد. مقبره استر و مردخای در همدان میتواند میزبان این جشنواره باشد، در صورتی که ظرفیت های فرهنگی کشور این اجازه را بدهد.

 

دین نام جشنواره تاریخ
زرتشتی خورایزد 5 دیماه
میدیوزَرِیم 15 اردیبهشت
میدیوشـِیم روز پانزدهم تیرماه
پَـیته‌شَـهیم روز سی‌ام شهریورماه
اَیاسرِم سی‌ام مهرماه
میدیارِم بیستم دی‌ماه
هَـمَـسپَـتمَدُم در آخرین روز سال کبیسهٔ
جشن فرودگان (فرودگ) نوزدهم فروزردین
شاه ورهرام ایزد بیست و یک فروردین
اسلامی (شیعه دوازده امامی) غدیر 18 ذی الحجه
نیمه شعبان نیمه شعبان
قربان ده ذی الحجه
رمضان و فطرو ایام قدر به روایت شیعه ماه رمضان
محرم ماه محرم
ولادت امام علی و روز پدر سیزده رجب
مبعث بیست و هفت رجب
ولادت پیامبر ربیع الاول
اسلامی (اهل سنت) قربان ده ذی الحجه
رمضان و فطر و قدر
ولادت پیامبر دوازدهم ربیع الاول
شب برات نیمه شعبان
آشوری و ارمنی نوسروایل همزمان با تیرگان
عید پنجاهه یا عید پاک 19 می
عید تهنیت
عید نیمه اوت
عید مارا تپانوس اواخر خرداد
عید میلاد ششم ژانویه
مندایی عید بزرگ دوم مرداد
عید فل اول آبان
عید کوچک هفدهم آبان
دهودیمانه خرداد ماه
بهایی سالروز میلاد باب و بهاءالله اول و مدوم محرم
اعلان رسالت باب دوم خرداد
اعلان رسالت بهاءالله دوازده روز اول اردیبهشت
یهودی روش هشانا و یوم کیپور دوم اکتبر
سوکوت و سیمحات تورا اکتبر
پوریم ماه می

ایرانیان در شبکه های اجتماعی بارها تلاش کردند و موفق شدند که نسخه های ملی شده از تقویم شمسی جلالی را ارائه دهند. این تلاش ها تا حد زیادی در سطح ملی و نه حکومتی به نتیجه رسیده و امروز بسیاری از وبسایت ها و تقویم های چاپ شده ،مناسب های ملی را نیز در بر میگیرند. این نوشته را با تصویری از تقویم 1402 با جایگزاری مناسبت های ملی به پایان می رسانم.

 

 

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

ساعت سال تحویل سال ۱۴۰۳ خورشید

Read Next

 از روز ملی زن در ایران تا روز جهانی زن« یک پرسش و چند پاسخ –  شهران طبری