اخیرا آقای فرهاد نظری، کارشناس آثار و بناهای تاریخی در گفتگویی با خبرگزاری ایسنا نکات بسیار با اهمیتی را عنوان کرده که خواندنش برای همه ی کسانی که به سرنوشت ایران و ایرانی اهمیت می دهند ضروری ست. *سخنان ایشان ابتدا نشاندهنده وضعیت بسیار بد حفظ میراث فرهنگی و تاریخی (از مرمت های ناشیانه و بد گرفته تا بی توجهی به سلامت این آثار) و سپس دلیل روشنی ست بر ناکارآمدی مسئولین و نداشتن درک و شناخت طبیعت ایران و در نهایت بی توجهی عمدی و غیرعمدی آن ها به بود و نبود ایران و ایرانی ست. سخنان نظری از آن جایی بیشتر اهمیت پیدا می کند که ایشان مدت ها مشاور وزارت نیرو در ارتباط با میراث فرهنگی، و چند سال مدیر دفتر ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی بوده است. و با وضعیت سازمان های میراث فرهنگی و عملکرد آن ها از نزدیک آشنا بوده است.
فرهاد نظری عنوان «غافلگیری» را در ارتباط با سیل اخیر تعجب برانگیز می داند. او می گوید: «هر کسی که مختصر شناختی از سرزمین ایران داشته باشد، میداند که سیل جزو ویژگیهای این سرزمین است. شناخت و تجربیات ما از گذشته و تکنولوژی و امکاناتی که امروز در اختیار ماست میتواند در برابر خسارتهای سیل به ما کمک کند … وقتی در مسیر رودخانه ساختوساز میکنیم معلوم است با سیل خراب میشوند. مشخص است وقتی قناتها را مسدود میکنیم، آن زمان که باید کمککننده باشند، نیستند»
فرهاد نظری با توجه به کارآمدی و آگاهی ایرانیان، حتی در گذشته های باستانی در مقایسه با وضعیت کنونی می گوید« در دوره ای که مشاور وزارت نیرو بودم، نکات زیادی آموختم. زمانی که می خواستند سدی احداث کنند، متوجه می شدند که بهترین جا، محلی ست که ساسانیان سد زده بودند. این یعنی شناخت سرزمین و داشتن نبض طبیعت آن. در حال حاضرر نبض طبیعت در دست ما نیستم».
و اضافه می کند: «در آن زمان در این سرزمین ضرورت داشت که یاد بگیرند چگونه زندگی کنند و از ذخایر و منابع سرزمینشان استفاده کنند، شاید به خاطر همین موضوع است که هیچ کشوری به اندازه ایران سد تاریخی ندارد. بیشتر این سدها در حاشیه کویر است که از هدررفت آب جلوگیری کنند. در گذشته در سدسازی به قدری به پیشرفت و تکنولوژی رسیده بودند که اولین سد قوسی در دنیا را ساختند، این سد قوسی یا سد «کبار» در قم است یا سد «کریت» در طبس.
نظری در انتها می گوید: چرخ را از نو اختراع نکنیم و به تجربه گذشتگان بیتوجهی نکنیم؛ چراکه این تجربه سهل به دست نیامده است، بلکه هزینه گرانی داشته است. اگر جز این باشد دچار گسست میشویم که البته شدیم. این تجربه دست به دست به ما رسیده است و نمیتوانیم آن را با یک قیچی ببریم. باید سعی کنیم به بینش از دست رفته برسیم و اگر آن را بیاهمیت بدانیم آش همان آش است و کاسه همان کاسه
خانه های یزد در سیل قربانی چه شدند*
بنیاد میراث پاسارگاد