روز ملی عمرخیام نیشابوری – ۲۸ اردیبهشت

تاریخ انتشار: May 15, 2025

روز بزرگداشت خیام نیشابوری – ۲۸ اردیبهشت

عمر خیام نیشابوری، فیلسوف، ریاضیدان، ستاره شناس و شاعر ایرانی ، متولد:‌ اردیبهشت ۴۲۷- آذر ۵۱۰، در نیشابور کسی که یکی از سه تقویم مهم و با ارزش جهانی مربوط به «چرخه ی خورشیدی» زیر نظر او تهیه شده؛ تقویمی که بر اساس گاهشمار خورشیدی یا اوستایی دوران باستان، تدوین شده است. درستی و کارایی این تقویم را هم جهانیان قبول دارند، و ايرانيان آن را به عنوان تقویم خورشیدی (خیامی یا جلالی) شناخته و سال شان را با آن نو می کنند.

خیام شخصیتی جهانی و شناخته شده است.  رساله ی او در «علم جبر» علاوه بر نشانه ی فکر منظم علمی او، از برجسته‌ترین آثار قرون میانه در این علم است. او همچنین تحقیقات و تحلیل هایی در ارتباط با ریاضی در موسیقی دارد که تا زمان او شناخته شده نبود. و به همين گونه می توان رباعیات او را، که به عنوان بخشی از ادبیات جهانی شناخته شده، نشان از اندیشه ی روشن، شاد وامروزین او دانست.

متاسفانه خيام، به دلایلی چند و از جمله داشتن باورهایی کاملاً زمینی، و اندیشه ای روشن و علمی و، بقول خودش، «فارغ ز کفر و دین»، همواره سخت مورد بی مهری متعصبین مذهبی بوده است. پس از انقلاب مستقیم یا غیر مستقیم گفتن از او در فضای آموزشی ممنوع بوده و یا کوشيده شده به او پرداخته نشود؛ تا جایی که وقتی کویت او را  «فیلسوف و ریاضیدان ملی کویت» اعلام کرده صدایی از سازمان های میراث فرهنگی و تاریخی حکومت اسلامی بر نیامده است

بنیاد میراث پاسارگاد سال 1394 را به احترام این شخصیت ملی، «سال بزرگداشت عمر خیام نیشابوری» نام داد

بنیاد میراث پاسارگاد

اردیبهشت ۱۴۰۴ – ۲۰۲۵

 

برخی از شعرهای عمر خیام نیشابوری

ای صاحب فتوا ز تو پرکارتریم
با این همه مستی زتو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان
انصاف بده کدام خونخوار تریم؟

 

شیخی به زنی فاحشه گفتا: مستی.

هر لحظه به دام دگری پابستی؛

گفتا؛ شیخا، هر آن‌چه گویی هستم،

آیا تو چنان‌که می‌نمایی هستی؟

 

ای آمده از عالم روحانی تفت

حیران شده در پنج و چهار و شش و هفت

مِی نوش، ندانی ز کجا آمده‌ای

خوش باش، ندانی به کجا خواهی رفت

 

تا چند زنم به روی دریاها خشت

بیزار شدم ز بت‌پرستان کنشت

خیام! که گفت دوزخی خواهد بود؟

که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت؟

 

گویند کسان بهشت با حور خوش است

من می‌گویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار

که‌آواز دهل شنیدن از دور خوش است

 

می‌خوردن و شادبودن، آیینِ من است

فارغ‌بودن ز کفر و دین، دینِ من است

گفتم به عروسِ دهر: «کابینِ تو چیست؟

گفتا: «دلِ خُرَّمِ تو، کابینِ من است

 

رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین

نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین

نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین

اندر دو جهان که را بود زهره این

ئ

 

 

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

ایران: پولارویدهای یک سفر – امیرطاهری

Read Next

هشدار: درباره معادن هخامنشی آبداران، و امکان غارت سنگ ها و ویرانی بخش هایی از آثار در اطراف آن