
تاریخ انتشار: July 27, 2025
سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در همایش نشست «همکاری ملی برای نجات ایران» گفتاری و نوشتار
وظیفه هر ایرانی میهنپرستی، تلاش صدچندان برای نجات مام میهن است. وظیفه ما این است که متحدتر، مصممتر و منظمتر از همیشه باشیم. امروز جای اما و اگر نیست: زمان کنار ایستادن و وسطبازی کردن، چنانکه نه سیخ بسوزد و نه کباب، نیست.
خانمها، آقایان،
درود بر شما و همه کسانی که در چهارگوشه جهان به ویژه در ایران این همایش ملی را دنبال میکنید. از همه هممیهنانی که این آخر هفته از سراسر اروپا، و حتی از استرالیا تا آمریکای شمالی، به مونیخ آمدند و در خیابانهای این شهر، عشق به ایران را فریاد زدند، سپاسگزارم. به بسیاری از شما که تازه به این کارزار همکاری ملی پیوستهاید، خوشامد میگویم. آنچه همه ما را اینجا گرد هم آورده، مهر به میهن، و اهمیتی است که به سرنوشت ایران میدهیم.
ما امروز اینجا هستیم، تا نشان دهیم ملت یگانه و در عین حال رنگارنگمان، از ادیان و باورها، اقوام و طوایف، اقشار و گروهها، و احزاب و گرایشهای مختلف سیاسی، جمهوریخواه و پادشاهیخواه، چپ و راست، در یک هدفِ مشترک، متحدیم: پایان دادن به جمهوری اسلامی و آغاز طلوعی نو از آزادی و دموکراسی و شکوفایی برای میهنمان ایران.
حضور شما در این گردهمایی، نشاندهنده شکلگیری گستردهترین و متنوعترین ائتلاف نیروهای اپوزیسیون ایران است. این گستردگی و تنوع در عین اتحاد، با تعهد و باورمندی به تمامیت ارضی ایران، حقوق فردی و برابری شهروندان، جدایی دین از حکومت، و حق ملت بزرگ ایران برای انتخاب شکل دموکراسی آینده، تصویری زیبا از ایران آزاد و آباد فردا است.
اما شوربختانه تصویر ایران کنونی، بسیار متفاوت از آن فردای آزاد و آباد است. امروز، کیان ایران به واسطه تداوم جمهوری اسلامی، بیش از همیشه در خطر است. این رژیم، آب و خاک و هوا و آسمان و جان و مال ملت ایران را به پرتگاه نابودی کشانده است. رودهای ایران، خشک، خاک ایران در حال فرسایش، زمین ایران در حال فرونشست، هوای ایران آلوده، آسمان ایران در اختیار نیروی خارجی، اقتصاد ایران در حال سقوط آزاد، خانههای ایرانیان بی آب و برق، و جانشان بازیچه توهمات فرقهای ضدایرانی و رهبر نابخردش است.
جمهوری اسلامی پس از سالها به آشوبکشاندن منطقه با جنگهای نیابتی و سیاست شکستخوردهی «نه مذاکره، نه جنگ»، درنهایت، هم از موضع ضعف و تسلیم، وادار به مذاکره شد، و هم جنگ را به ایران تحمیل کرد. علی خامنهای در حالی که زیر زمین پنهان شده بود، نهتنها کمترین تلاشی برای حفاظت از غیرنظامیان ایران نکرد، بلکه تمام دستگاه سرکوب و پروپاگاندای خود را نیز برای مرعوب کردن مردم به کار بست.
او شکستی سخت و تحقیرآمیز را نیز بر نظامیان ایران تحمیل کرد؛ نظامیانی که اکثرشان بر خلاف میل و اراده، درگیر جنگی شدند که هرگز جنگ ایران و ملت ایران نبود؛ بلکه جنگ خامنهای و سرکردگان سپاهِ سرکوبگر و تروریستیش بود؛ همان پاسدارانی که سالها رجز میخواندند اما آشکار شد که توان حفاظت از خود را نیز ندارند. آنها بعد از دههها دزدیدن از سفره مردم و گذاشتنِ آن در جیبهای خود و تروریستهای منطقهای، آسمان کشور را کاملا در اختیار کشوری به مراتب کوچکتر و کمجمعیتتر از ایران قرار دادند.
جمهوری اسلامی اداره کشور را جز در حوزهی سرکوب، کاملا رها کرده است و مردم ایران در تابستان داغ، با ساعتها قطعی آب و برق و گاز مواجهند. تورم بیداد میکند، و چرخه کسب و کار مختل است.
مسئول و مقصر این وضعیت شخص علی خامنهای است. اوست که وطن ما را گام به گام به این نقطه کشاند، و امروز چون همیشه از زیر بار مسئولیت فرار کرده و تقصیر را به گردن زیردستانش انداخته است. اختلافات و دودستگیها در ساختار قدرت جمهوری اسلامی به بالاترین حد خود رسیده است. مقامات ارشد این رژیم بدون کمترین حمایت مردمی، به توطئه علیه یکدیگر مشغولند و در ارائه خود به عنوان آلترناتیو خامنهای از طریق واسطهها به قدرتهای منطقهای و جهانی از هم سبقت میگیرند.
هممیهنانم،
ما ملت ایران جنگطلب نیستیم و هرگز برای ایران و منطقهمان جنگ نخواستیم. جنگطلب علی خامنهای و رژیم تحت امرش است. من سالها هشدار داده بودم که اگر جمهوری اسلامی باقی بماند، اگر مماشات با آن تداوم پیدا کند، و اگر جهان به باجگیریهای آن تن دهد، این رژیم سرانجام ایران و منطقه را به جنگ و درگیری نظامی میکشاند. نگرانیهای من متاسفانه به واقعیت پیوست.
اکنون اما لحظهای تاریخی فرا رسیده است. جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری در این ۴۶ سال، ضعیف و متزلزل شده است؛ و فرصتی بینظیر برای مردم ایران فراهم شده تا این رژیم ضدایرانی را سرنگون کنند.
وظیفه هر ایرانی میهنپرستی، تلاش صدچندان برای نجات مام میهن است. وظیفه ما این است که متحدتر، مصممتر و منظمتر از همیشه باشیم. امروز جای اما و اگر نیست: زمان کنار ایستادن و وسطبازی کردن، چنانکه نه سیخ بسوزد و نه کباب، نیست.
امروز صحنه روشن است: در یکسو جمهوری اسلامی و حامیان ریز و درشتش قرار دارند که چهارنعل ایران ما را به سوی وحشتناکترین بخشهای دوزخ میبرند و در سوی دیگر دروازهایست به سوی نور، و آباد کردن دوباره پردیس ایران. ما، یعنی اکثریت ملت بزرگ ایران، برای نجات مام میهن به میدان آمدهایم. سقوط این رژیم قطعیست. ما آمدهایم که اجازه ندهیم این رژیم همراه خود، ایران و ملت بزرگ ما را نیز به ورطه نیستی بکشاند. رهایی ایران از جمهوری اسلامی و استقرار یک دولت ملی و دموکراتیک در ایران، صلح پایدار را نیز به منطقه ما میآورد.
در این مرحله انقلاب ملی و در دوران گذار، هدف من این است که ایرانیان بتوانند در یک بازه کوتاهمدت و از طریق انتخابات آزاد، زمام امور را به دست دولت منتخب خود بسپارند.
من چنانکه بارها گفتهام به دنبال پست و مقام سیاسی نیستم؛ بلکه میخواهم برای آنها که در پی خدمت به ملت و بازگرداندن شکوه از دست رفته ایران هستند، فضا و ساختاری فراهم کنم تا بتوانند خود و برنامههایشان را در یک فرایند دموکراتیک به رای ملت بگذارند. من ۴۵ سال است که نه برای منفعت شخصی و قدرت، که برای نجات ایران مبارزه کردهام، و برای رسیدن به اهدافمان، برنامه دارم: هم برای باز پس گرفتن ایران از این رژیم ضحاکی، و هم برای دوباره ساختن آن سرزمینِ اهورایی.
پنج ماه پیش در نشست نخست مونیخ، سازمانها و احزاب ایرانگرا گرد هم آمدند و متعهد به همکاری در چارچوب اصولی دوازدهگانه بر اساس یک برنامه پنجگانه شدند. من در پیام نوروزی خود نیز امسال را سال سازماندهی برای اقدام نهایی نامیدم.
امروز در نشست دوم مونیخ که شرکتکنندگان نه فقط احزاب و گروههای سیاسی که ایرانیان از همه اقشار جامعه هستند، گزارشی از پیشرفت آن برنامه را به ملت ایران ارائه میدهم. پنج ستون استراتٰژی مورد توافق ما چنین بودند:
- فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی
- حمایت حداکثری از ملت ایران
- ریزش حداکثری از رژیم
- بسیج و سازماندهی حداکثری مبارزان در داخل و خارج
- ارائه برنامهای برای شکوفایی ایران در فردای سقوط جمهوری اسلامی
در حوزه فشار حداکثری، جمهوری اسلامی امروز در دشوارترین و منزویترین وضع خود قرار دارد. از یکسو، فشار خارجی بیسابقهای بر آن وارد شده است و از سوی دیگر، ناتوانی از تامین نیازهای ابتدایی مردم، این رژیم را با فشارهای همهجانبه داخلی بهویژه در حوزه معیشت و اقتصاد روبرو کرده است.
در حوزه حمایت حداکثری، امروز، آمادگی دولتها و احزاب و شخصیتها برای حمایت از ملت ایران و مبارزهشان رو به افزایش است. در دیدارها و گفتگوهای عمومی و خصوصی با سیاستمداران، تصمیمسازان و تصمیمگیران، کارآفرینان، و رسانهها، نه تنها بر تداوم این فشارها بر رژیم و حمایت از ملت ایران تاکید کردهام بلکه برای آن، راهحلهای اجرایی را نیز پیشنهاد داده و عملی شدن آنها را پیگیری کردهام و خواهم کرد.
خوشحالم به شما بگویم که امروز گروههایی که در چارچوب فراهم شده در نشست نخست مونیخ گرد هم آمدند، در دو حوزه اعمال فشار حداکثری بر رژیم و جلب حمایت حداکثری از مبارزه مردم ایران، در همراهی با یکدیگر بسیار بابرنامهتر، فعالتر و موثرتر از پیش عمل میکنند.
در حوزه ریزش حداکثری پیشرفتهای بسیار خوبی انجام شده است و فعالیتها در دو حوزه ریزش عمومی که از طریق پلتفرم همکاری ملی انجام میپذیرد و ریزش مقامات عالیرتبه، با دقت، امنیت، و جدیت در حال انجام است. امروز به لطف این فعالیتهای هدفمند، ما به ساختار درونی حکومت اشراف بیشتری داریم. همچنین در درون این ساختار با نیروهایی در ارتباط هستیم که فرایند سقوط جمهوری اسلامی را تسریع میکنند. و البته همزمان، پایگاه بزرگی از داده را در اختیار داریم که به صورت دائمی و با حفظ امنیت کامل، در حال پایش و پیرایش است. این پایگاه داده برای اداره فرایند گذار نقش مهمی بازی خواهد کرد.
به دلیل موفق و موثر بودن کارزار همکاری ملی است، که رژیم به وحشت افتاده و در هراس از پیوستن روزافزون نیروهای نظامی، انتظامی، امنیتی و دولتی به آن، به دروغپراکنی و تخریب روی آورده است.
در حوزه سازماندهی حداکثری مبارزان، این همایش و برنامههای دیگری که تنها در یک هفته گذشته در شهرهای مختلف کشور آلمان، بهویژه در هامبورگ و مونیخ برگزار شده، خود نمونهای از تلاشهای من و تیم اجرایی همراهم برای بسیج ایرانیان خارج کشور است. خوشحالم به شما اطلاع بدهم که در همین پنج ماه گذشته شمار گروههایی که در چارچوب همگرایی مونیخ با یکدیگر همکاری میکنند، حدودا سهبرابر شده است. این گروهها در ماههایی که گذشت تلاشهای جدی را برای بسیج و سازماندهی نیروها در خارج و داخل انجام دادهاند که در همایش امروز، تنها گزیدههایی از آن به اطلاع شما رسید؛ که البته در خصوص آنچه داخل کشور انجام میگیرد، کمتر میتوان وارد جزئیات شد. اما به طور کلی باید گفت که انتظار ملت بزرگ ایران، تداوم و افزایش شتاب این فعالیتها است.
در حوزه تدوین برنامه و ارائه چشمانداز دوباره ساختن کشور، پروژه شکوفایی ایران در ماههای اخیر گامهای بسیار بلندی برداشته است که به سمع و نظر شما رسیده است. توصیه من این است که پیشنهادهای خود برای بهبود این برنامهها را با دستاندرکاران آن در میان بگذارید، تخصص خود را در اختیار این پروژه قرار دهید، و درباره راه حلهای ارائه شده با حلقه اطرافیان و آشنایان خود گفتگو کنید. از گروهها و احزاب سیاسی میخواهم که حول کلیت برنامههای دوران گذار گرد هم بیایند تا بتوانیم به جامعه ایران و جامعه بینالملل این اطمینان را بدهیم که ایران پس از جمهوری اسلامی، ایرانی باثبات، آزاد، امن، و شکوفا خواهد بود.
جمهوری اسلامی امروز در سراشیبی سقوط است اما ما ایرانیان خودمان باید سرنوشت ایران را تعیین کنیم. به هر میزان که ما در این زمینه کمکاری کنیم، دیگرانی که لزوما منافعشان با منافع ملت بزرگ ایران یکی نیست، فرصت نقشآفرینی بیشتر خواهند داشت.
در همین راستا، در هفتههای آینده از وبسایت کمپینی رونمایی خواهیم کرد که همچون شاهراهی برای جذب نیروها، ثبت ایدهها، گزارش رویدادها، ارائه برنامهها، سازماندهی مبارزان، و گردآوری کمکهای مالی خواهد بود. من از همه شما دعوت میکنم که آماده فعالیت در این کمپین سراسری باشید. من همچنان نقش خود را ایفا میکنم. از شما نیز انتظار دارم که نقش خود را ایفا کنید: اختلافات جزئی را کنار بگذارید. از هرگونه درگیری با یکدیگر بپرهیزید و تنها با دشمن مشترک مبارزه کنید. هواداران خود را بسیج کنید و در کنار من و در کنار یکدیگر، برای آرمانی والا بایستید: نجات ایران.
در برنامه دولت انتقالی برای دوران اضطرار، برنامه گذار سیاسی، از پیش از سقوط جمهوری اسلامی تا تحویل گرفتن امور به دست نخستین دولت منتخب را به منظور بررسی متخصصان، سازمانهای سیاسی و نهادهای مدنی ارائه کردهایم.
در این برنامه، برای فاز کنونی، یعنی پیش از سقوط جمهوری اسلامی، دو نهاد کلیدی تشکیل میشود: تیم موقت اجرایی، و در کنار آن نهاد خیزش ملی که به عنوان یک نهاد مشورتی استراتژیک عمل خواهد کرد. چنانکه در طرح پیشنهادی ما آمده است، تیم موقت اجرایی پس از پیروزی انقلاب، و تشکیل دولت گذار، منحل خواهد شد؛ و نهاد خیزش ملی به عملکرد خود نه تنها به عنوان یک نهاد مشورتی بلکه به عنوان نهاد قانونگذاری موقت تا زمان تشکیل نخستین مجلس منتخب عمل خواهد کرد. من از همه کارشناسان و بهویژه حقوقدانان میخواهم که این برنامه پیشنهادی را بررسی کنند و نظرات کارشناسی خود را با ما در میان بگذارند.
خامنهای و رژیم شکستخوردهاش، حالا که بیش از همیشه، سقوط را در مقابل چشمان خود میبینند، تهدیدهای خود را علیه من افزایش دادهاند. من اما از همان روزی که این مبارزه را آغاز کردم، با این تهدیدها زندگی کردهام و هرگز هراسی به دل راه ندادهام.
شما زنان و مردان هموطنم در شهرها و روستاهای سراسر ایران، کارگران، دانشجویان، بازاریان، جوانان و نوجوانان، بدانید که تهدیدها در عزم و اراده من برای به سرانجام رساندن ماموریت بزرگ زندگیم، خللی ایجاد نخواهد کرد.
علی خامنهای بداند که رژیمش متزلزل است، بیشتر اطرافیانش از او متنفرند، جمع زیادی از پاسدارانش منتظر فرصتند تا از کشتی در حال غرق شدن جمهوری اسلامی بگریزند، و اکثریت قاطع ملت از او و رژیمش بیزارند. انتهای این مسیری که میرود مواجه شدن با انفجار خشم انباشتهشده ملت است و عاقبت خوبی برایش نخواهد داشت. ما میهندوستانِ آزادیخواه، از تبار و جنس این فرقه تبهکار نیستیم که در پشتبامها اعدامهای صحرایی به راه اندازیم. به او میگوییم که از این مسیرِ منتهی به خون و آتش باز گردد. بیش از این، مرگ و رنج را بر ملت بزرگ ایران و حتی حامیان خود تحمیل نکند.
تعهد ما به برگزاری یک دادگاه منصفانه منطبق با استانداردهای بینالمللی، شامل خامنهای نیز میشود؛ آنچه خود او از ایرانیان دریغ کرده است.
ملت بزرگ ایران،
پیروزی ما از هر زمان نزدیکتر است. به نیروی خود باور داشته باشیم. ما ملت متحد، آگاه و دلیری هستیم که این رژیم هرگز نتوانسته بر فرهنگ و تاریخ و تمدن ما پیروز شود. جمهوری اسلامی به زبالهدان تاریخ میرود؛ و ایران و ملت ما، آزاد و سربلند، از این دوره سخت به سلامت عبور خواهد کرد.
ما ملت کبیریم، ایران رو پس میگیریم!
پاینده ایران
بنیاد میراث پاسارگاد