شب پر شهاب ـ شعری از شیرین رضویان

شب پر شهاب

از: شیرین رضویان

شکسته های شب پر شهاب را برچین

نگاه مانده به زندان قاب را برچین

 

به کوچ مبهم مرغان کاغذی بنگر

ز هیمه های جهالت کتاب را برچین

 

ستاره های دو چشمم به مقدمت روشن

بیا و آتش اشک شهاب را برچین

 

ز بس ستاره شکستند خون به دل گشتم

بیا از این شط خونین شراب را برچین

 

به دست باد، تو آوای برگ را بشنو

از آب راکد فکرت حباب را برچین

 

صدای عشق خموش و خرد فتاده به چاه

به مژده ای ز دلم اضطراب را برچین

 

چنان که گفتم و گفتم ز سال سی بگذشت

ز گوش مردم غافل حجاب را برچین

 

اگرچه تشنه لبی سوی آب ره بسپار

دروغ منعکس این سراب را برچین

 

برو به لانه سیمرغ و هفت شهر خرد

به نعره منبر شوم غراب را برچین

*****

بنیاد میراث پاسارگاد

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

آیین زرتشت و نوآوری های تاریخ ساز آن ـ آرمین لنگرودی

Read Next

اسپندگان خجسته باد