
تاریخ انتشار: January 16, 2023
جاجیم ترس را لوله می کنم
جاجیم بید زده
که چشمانم را می بلعید
نگاهم را لک می زد
و به انعکاس چهره راستینم راه می بست
برایم تصویری تدارک می دید
با ولوله ی حشرات
که نه من او را می شناختم نه او مرا
خودم را نباید می دیدیم
و باید فقط سرک می کشیدم از چپ و راست
تا او باشد دیدنی، جای همگان
تسخیر کند آبِ آینه را
تدریس بریزد از سر و پاش
آداب امر ونهی را
آینه ای فرش می کنم جای این جاجیم
که می نشاندم میان تصویر جهان
در پس آینه طوطی صفتم خواسته بود
آنچه دل تنگ خودم گفت
چنان می رویم
بنیاد میراث پاسارگاد