شعر تازه ای از طاهره بارئی : میان جهانیان می نشینم

جاجیم ترس را لوله می کنم

جاجیم بید زده

که چشمانم را می بلعید

نگاهم را لک می زد

و به انعکاس چهره راستینم راه می بست

برایم تصویری تدارک می دید

با ولوله ی حشرات

که نه من او را می شناختم نه او مرا

خودم را نباید می دیدیم

و باید فقط سرک می کشیدم از چپ و راست

تا او باشد دیدنی،  جای همگان

تسخیر کند آبِ آینه را

تدریس بریزد از سر و پاش

آداب امر ونهی را

آینه ای فرش می کنم جای این جاجیم

که می نشاندم میان تصویر جهان

در پس آینه طوطی صفتم خواسته بود

آنچه دل تنگ خودم گفت

چنان می رویم

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

میزگردی درباره خاستگاه انقلاب ملی ایران: انقلاب ملی ایران از کجا می آید؟

Read Next

رییس پارلمان اروپا به ایرانیان خارج کشور: شما در سمت درست تاریخ ایستاده اید