مرگ کاران ِخنزرپنزری – طاهره بارئی

مرگ کاران ِخنزرپنزری

«گوشت کوب» محاربه

«آهن داغ» مفسد فی الارض

با ابزار و آلات شکنجه آمدند

و سنجاق قفلی کج و کوله ای

که بساط شان را می دوخت به خدا

با دستهائی که به دست انسان شباهت نداشت

خدائی که قساوت خودشان بود

حرص و آز خودشان

مغز بیمار خودشان

و سنجاق قفلی مفلوکی

که خلال می کردافکار محدود و مفلوکشان را

می مالید به روزنامه ها و کیهانشان

درمردم آزاری ِروزمره

انزجارشان بی پایان بود

از زیبائی

شادابی

وجد

از آدمیت

زمین را از آن اهریمن میدانستند

و برکندن ریشه نور بود غایت آمالشان

با بیل و کلنگ چاه کنی آمدند.

پرنده که حتما نبودند

و نه چرنده

از خزندگان شاید

چند زیستیان

با لجن و مرداب وزهر و زَغن آمدند.

صدای تیر و رگبار به گوشهای ما بسته اند

از روزی که آمدند

تصویر تیرباران ها به چشممان

از روزی که نازل شدند

دی شخص می گشت دست خالی گرد شهر

کز دیو و دد ملولم

کز دیو ودد ملولم

کجاست مأمن آسودن؟

آنم  آرزوست

12.10.2022

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

دندان پزشک محسن شکاری: پسرخوبی بود. داش مشتی و با معرفت، اگه میتونست کاری واست بکنه حتما می کرد، بدون چشمداشت

Read Next

یلدا، 30 آذر 2022