نام های کهن و اساطیری همدان – جواد مفرد کهلان

تاریخ انتشار: October 28, 2025

 

معنی نام سومری همدان (تپه مصلّی، کیشه سو) یعنی کار اوریگالی، کلنی کلبۀ آیینی بوده است:

urigallu  [ÙRI.GAL: ]  (Sumerian origin) [Religion]

1) a ritual hut (representation of a standard).

خود دژ کیشه سّو (کلنی آشوریان در مرکز ماد) همان تپه مصلای همدان است:

در ایرانیکا به درستی محل دژ تو در توی کیشه سّو در سمت همدان دانسته شده است. نام اکدی کیشه سّو به صورت   kiššu-šu معنی دارای پرستشگاه واقع در بلندی را می دهد. چنانکه می دانیم تپه مصلّای همدان محل هفت دژ تو در توی همدان (هگمتانه، محل تجمع دژها) بوده است.

نام کمرهٔ دیوان که در کتاب روایات پهلوی و کتاب پهلوی بندهش به عنوان صفت نام مقدم کنگ دژ کیخسرو (همدان) آمده به معنی بلندای محل معبد (کیشه سو) است:

कमर adj. kamara desirous

خود جزء کنگ در کنگ دژ هم از مصدر کا (نیایش کردن) به معنی محل نیایشگاه (کا-انگهه) است و آن بیشتر نام دژهای دارای معبد بوده است. از این جااست که در شاهنامه دژ هوخت کنگ (مقر ضحاک) یعنی بابل محل ایزد دارای سمبل مار افعی موشهوشو، بیت المقدس آمده است.

امّا راجع به کنگ دژهای ایرانیان باستان باید گفت در شاهنامه و کتب پهلوی و اوستا از شهرهای چندی به نام کنگ دژ یاد شده که براثر همنامی غالباً با هم مغشوش شده اند و ایران شناسان نیز در پیدا کردن محل آنها به توافق نرسیده اند. این سرگردانی به سبب مجهول ماندن افراد و تواریخ و مکانهای تاریخی (نظیر دیوار چین، شهر بابل و همدان) در نزد آنان است؛ کتاب پهلوی بندهش در مورد کنگ دژها چنین میگوید: “کنگ دژ را (دربارهً کنگ دژ) گویند که دستمند و پایمند و بیننده و رونده و همیشه بهار است. در آغاز کار بر سر دیوان (کمرهٔ دیوان) ساخته شده بود. کیخسرو (کی آخسار، هوخشتره) آن را بر زمین نشاند. و آن را هفت دیوار است زرین و سیمین و پولادین و برنجین و آهنین و آبگینیگن و کاسگینین، در میان آن هفت صد فرسنگ درازا راه است و آنرا پانزده در است که از هر در تا دری بر اسب بیست و دو روز و به روز بهاری به پانزده روز شاید شدن.” در روایت پهلوی هفت دیوار به صورت دیگری نوشته شده و چنین است: ” یکی با سنگ، یکی با پولاد و یکی با آبگینه و یکی با سیم و یکی با زر و یکی با …. (قرائت مبهم) و یکی با عقیق. در دژ چهارکوه یافت میشود و شش رود قابل کشتیرانی در او هست و زمین آن چنان حاصلخیز است که اگر خری در آن بشاشد در مدت یک شب به بلندی انسان از خاک علف می روید. هر یک از پانزده در به بلندی پنجاه انسان است. فاصلهً هر دری از در دیگری هفتصد فرسنگ است و در آن معادن غنی زر و سیم و سنگهای گرانبها و دیگر چیزها یافته میشود. سیاوش (فرائورت، چهارمین فرمانروای ماد) کنگ دژ را به یاری فّرکیانی بر کمار (کمره) بنا کرد و کیخسرو (کیاخسار،هوخشتره) آن را تصرف و اداره نمود. پادشاه آن دژ پشوتن (پیشیوتن هخامنشی حاکم لیدیه) یعنی مرد فناناپذیر و پیرناشدنی است. ساکنان کنگ دژ در شادی و سربلندی و دینداری و پاکی به سر می برند و به ایرانشهر باز نمیگردند مگر هنگامی که پشوتن آنانرا برای جنگ با دشمنان ایرانشهر بدانجا بکشاند. و به یاری اهُرمزد و امهرسپندان (امشاسپندان) آیین جهان را نو کند و دیوان را در روز رستاخیز از میان ببرد.”

بر اساس نوشته‌های هرودوت مورخ مشهور یونانی به دستور دیاکو نخستین پادشاه ماد (در واقع در عهد دیاکو توسط آشوریان) در اکباتانا (هگمتانه، همدان یعنی محل تجمع حصارها) استحکامات عظیمی به صورت دیوارهای متحدالمرکز شامل دژ مشهور به قصر هفت‌حصار/هفت کاخ‌ شاهی در خاک ماد (در کیشه سو) برپا شد که کنگره هایی داشت که هر یک به یکی از هفت رنگ سفید، سیاه، ارغوانی، لاجوردی، گُلین (سرخ)، سیمین و زرین بوده است.

 

نقش برجستۀ دژ کیشه سو (همدان) در کتیب ای آشوری در دور شاروکین، پایان قرن هشتم پیش از میلاد.

کتاب پهلوی دینکرد در فصل نهم از هفت کاخ کیکاوس (خشتریته) نوادهٔ کیقباد (دیاکو) در سمت البرز سخن می راند که این گفته یاد آور دژ کیشه سو (همدان، در سمت الوند کوه)، همین طور دژ سیلخازی (سیلک کاشان، در سمت کوه کرکس) مقر خشتریتی (کیکاوس) است.

در روایات اساطیری شاهنامه نام و نشان آستیاگ (آژدهاک، ثروتمند) و شهر وی همدان با اژی دهاک (مردوک دارندهٔ سمبل مار افعی موشهوشو) و شهر او بابل بین النهرین در هم آمیخته است :

دژ هوخت کنگ شاهنامه شهر بابل باستان (بَوری اوستا):

فریدون چو بشنید شد خشمناک

از آن ژرف دریا نیامدش باک

هم آنگه میان کیانی ببست

بران بارهٔ تیزتک بر نشست

سرش تیز شد کینه و جنگ را

به آب اندر افگند گلرنگ را

ببستند یارانش یکسر کمر

همیدون به دریا نهادند سر

بر آن باد پایان با آفرین

به آب اندرون غرقه کردند زین

به خشکی رسیدند سر کینه جوی

به بیت‌المقدس نهادند روی

که بر پهلوانی زبان راندند

همی کنگ دژ هودخش خواندند

بتازی کنون خانهٔ پاک دان

برآورده ایوان ضحاک دان

بنا به کشفیات باستانشناسی دور شهر بابل باستان را حصار بلند و نیرومند کشیده و بیرون حصار، خندقی گرداگرد کنده و آب فرات را در آن رها کرده بودند. در ایران شهر مدور داراب قدیم با این روش ساخته شده بود.

نام شاهنامه ای دژ بابل باستانی، در اساس دژ هوخت کنگ (معبد دارای خندق آب پیرامونی) در آن سوی اروندرود آمده است که توسط فریدون (کورش) فتح شده است. بی شک در اینجا منظور از بیت المقدس بابل (دروازهٔ خدا) است که در آن سوی رود دریا مانند (اروندرود، دجله) قرار داشته است:

स्व •svá(hva) (possessive)

खात n. khAta ditch

تصاویر موشهوشو، مار-پلنگ سمبل مردوک (خدای شهر بابل) در دروازهٔ شهر بابل (دروازه ایشتار) نقاشی شده بوده است. از این روی آنجا را به جای شهر خدا، دروازهٔ خدا خوانده اند. ایرانیان هم نام بابل را به نام موشهوشو، بَوری (منسوب به ببر [درنده]) می نامیده اند.

منابع عمده:

١- کیانیان، تألیف آرتور کریستن سن، ترجمهٔ ذبیح الله صفا.

٢- تاریخ ماد، تألیف ا. م. دیاکونوف، ترجمهٔ کریم کشاورز.

٣- ایرانیکا

۴- شاهنامهٔ فردوسی

 

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

مرکز زرتشتیان کالیفرنیا – اورنج کانتی با همکاری بنیاد میراث پاسارگاد بزرگداشت کورش بزرگ را برگزار می کند – اول نوامبر۲۰۲۵

Read Next

کوروش هنوز زنده است؟ تقابل هویت ایرانی و اسلام سیاسی – گفتگوی «منوتو» با دکتر محسن بنايي