سخن از انسانى است كه در دور دست ترين نقطه ى تاريخ ايستاده اما در انديشه، معاصر ماست ! او كسى است كه نخستين بار درست گوش كردن ،انديشيدن ، خرد ، گزينش آزاد راه و مسئوليت شخصى را مطرح ساخت ، سرودش نو آيين بود !
عصر، عصر خدايان پندارى بود ، عصرى كه خشنودى خدايان راتنها با قربانى كردن چهار پايان و حتا انسان بايد به دست آورد. خدايان برده دارانى خود كامه بودند كه پيشكارانى زمينى داشتند ،تكيه ى او بر خرد ، ارج انسان و مسئوليتش ، آهنگى تازه بود ، آهنگى كه در آن انسان معنا داشت و بر همان معنا معتبر مى نمود !
در نگاه او انسان – زن و مرد – فرمانبرمحض نيست ،چرا كه انسان مى انديشد ، مى پرسد و پاسخ مى خواهد .او ستيز با تاريكى نكرد بلكه چراغ برافروخت تا ازقلمرو تاريكى بكاهد ، تاريكى كه مجالى گسترده دارد.
او باور دارد كه هر كس بايد باور خويش را به آزادكامى بپذيرد .او دروغ و اندوه را تباهى جهان و راستى را بهترين نيكى و خرسندى مى داند و بر اين پايه كار و كوشش با منش نيك را شادى ، آبادانى و روشنايى مي خواند
او انسان – زن و مرد – را رونده ، پويا ونوآور مى بيند به همين سبب با آموزش خود در انتظار سپيده دمى است كه با كوشش جمعى و خير همگانى جهان را خرم و همواره آبادان ببيند.
خواست او ساختن جهانى نو است ، تازه گرداندن جهان . زدودن كهنه گى و فرسودگى است كه آنهم از روى خرد و دانش و كوشش و كار سامان مى يابد اين اصل آنچنان از اهميت برخوردارست كه چندين و چند بار برآن تكيه كرده است
او برانگيزاننده انديشه است، تاانسان – زن و مرد – در تبلور انديشه به آزادگى برسد .
فرخنده است او كه : نه كشت و نه فرمان كشتن به كس داد !
سه پایه ی پویای اندیشه زرتشت :
۱ – انسان مي انديشد
۲ – آزادي گزينش دارد
۳ – مسئول و پاسخگوي گزينش خويش است !
بنیاد میراث پاسارگاد ـ سال 1401، سال زرتشت بزرگ
بنیاد میراث پاسارگاد