هایدس! هنوز مرا به نام می خوانی – علیرضا طبیب زاده

 

اینکه روبرو

جنگلها در حریقِ دانه دانه ی درختان سوگوارند

اینکه روی انگشتانِ پایم بلندتر می شوم

و از سر شانه های تو حتی

هیچ افقی نمی بینم٫

 

اینکه جا جای خاکستری ی این تصویر ها

هیچ نشانی از هیچ لبخندی نیست

از من خرده مگیر!

 

اینکه می آیند و می روند

اما جای پایی نمی ماند

و از آن برج رؤیا

چیزی جز یک سراب نمی بینم

از من خرده مگیر!

 

هنوز بادبادک ها

در آسمانِ هرچند دودی ی این شهر می چرخند

و ریسمان شان به دست کودکانی ست که می خندند

و بی پروا و سر به آسمان

روی جسد ها می دوند،

اینکه در نگاهشان

غم بی مادری را می بینم٫

از من خرده مگیر!

 

من انتهای شقاوت زمان ایستاده ام

و پنجره ام رو به وحشت٫ چهار تاق است

و هیچ کجای هیچ دستاویزی را

آرزویم نیست

 

حال اینکه در هیاهوی پر مقدار این جماعت

به عصایی از جنس شک آویزانم

و آفتاب هم حتی٫ روزهایم را پر ملال می کند

از من خرده مگیر!

 

می دانم هنوز جاده از من خسته نشده

اما تو، “هایدس”، فرمانروای مرگ!

تو را چه حاجت

از اینکه مرا به نام می خوانی؟

 

تو تکیه گاه وحشت از زندگی ی من بودی

بارها می خواندمت به نام

تا با خاطرت آسوده باشم

تا در آغوشت بگیرم

 

کجا بودی

تا با حس بودنت میزبان این زندگی باشم

در این چهار دیواری مستأصل

و روزهای ملال آور

 

اینبار تو

مرا با نام می خوانی

اما نیک بدان

من اینجایم

در موازات آنچه اسمش “بودن” است ایستاده ام

و کلاهم را برایت برداشته ام

خشمم را در جیب کُت ام

و لبخندم را در مشت ام نگاه داشته ام

و حضورم را نفی می کنم

برای حضور تو

که دستم را بگیری

و مرا با خود به پرواز درآوری،

ای خدایگان مرگ!

 

06-26-2022

“هایدس” یکی از اساطیر یونان باستان، فرمانروای مردگان و جهان زیرزمینی

 

 

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

سکه قاچاق شده ی «آذرمیدخت» یکی از پادشاهان زن ایرانی در حراجی نیویورک

Read Next

آیا مساجدی که بر آتشکده ها و کاخ های باستانی بنا شده اند با نام «امام خمینی» به ثبت جهانی می رسند؟ – شکوه میرزادگی