بدرود و یاد بود، #اسماعیل_خویی
پدرِ گرانمایه ام ؛دوست ما و شما، و دلسوز مردم ایران و جهان روز سه شنبه ۴خرداد ۱۴۰۰(۲۵ ماه می ۲۰۲۱)در ساعت۱/۴۲بامداد ، در بیمارستان واتفورد، در شمال لندن، با لبخندِ همیشگی دوست داشتنی اش، برای همیشه در ادبیات وتاریخِ ايران جاودانه شد.
قلبش،روحش هميشه براي انسانيت؛اخلاق و آزادي مي تپيد.
پيامِ آخر خويي:
برويد،
خانم ها ،آقايان
برويد خوش باشيد
بي آنكه مردم كُش يا طبيعت كُش باشيد.
پدرم مي دانست که یادش و نامش همیشه با ما و تاریخ میهنش و فرهنگ و فلسفه در جهان خواهد بود.
مراسم آخرین وداع با کالبد او در روز شنبه ٢٦ژوين ٢٠٢١ (٥تير ١٤٠٠) ساعت ١١صبح بوقت لندن در آرامگاهِ گلدرز گرین (Golders Green) برگزار میشود .
بنا به خواسته خودش، کالبد او را به آتشی که در جانش و شعرش روان بود میسپاریم:
پس از آن در مراسمی در روز چهارشنبه ٣٠ژوئن ٢٠٢١ (٩ تیر ١٤٠٠)و همزمان با جشن زاد روز شاعر گرانمايه ي ما، یادش را گرامی خواهیم داشت. در این روز همچنین درختی را با بخشی از خاکسترش خواهیم کاشت که در آینده دوستداران خودش و شعرش و اندیشه اش اگر دلتنگ او شدند بتوانند در آنجا با او دیدار کنند. محل و ساعت این مراسم را خبررساني خواهيم كرد.
باشد روزي كه شاعرِ گرانمايه ي ايران در كنارِ فردوسي بزرگ آرام بگيرد. دور نيست آنروز
خوئی متعلق به همه بود و در این دو مراسم هرکس که بخواهد میتواند حضور یابد. ولي با توجه به محدودیت های ناشی از کرونا ممکن است برای تعداد کمی این امکان وجود داشته باشد.
در اطلاعیه های بعدی، پس از روشن شدن تصمیمات دولت انگلیس در روز 14 ژوئن، که مقررات جدید گرد همآئی ها اعلام خواهد شد، اطلاعات بیشتری در این زمینه به عموم خواهیم داد. به هر حال هر دو مراسم از طریق اینترنت پخش جهانی خواهند شد.
از آنجا که اسماعیل خوئی زندگی خود را وقف مردم میهنش ایران کرده بود و بدور از تنگ نظری های سیاسی و جناحی متعلق به همه مردم بود، هرکس و هر گروهی میتوانند مراسم دلخواه خود را برای نکو داشت او برگزار کنند و نیازی به مشورت با خانواده او ندارند.
از همه ي شما دوستان نازنين ,همکاران مهربان ،اصحاب رسانه و همه ی شما مردم گرانمايه ام كه در چند روز گذشته پیام همدردی خودتان را، با تلفن، ایمیل، پیامک، و یا از طریق رسانه های اجتماعی، برایم فرستاديد سپاسگزارم و بر من ببخشيد كه يارايي ندارم بِه پاسخگويي
قلبم،روحم،نفسم و همه كسم را يك هفته ست كه نمي بينم و براي دختري كه عاشقانه پدر را مي بوييد اين بزرگترين تلخي ست
بنیاد میراث پاسارگاد