استعمار فرانو، نارسمیت بخشی، به تمامیت ارضی!
مِلکِ مُشاع، به معنی خاک بخش نشده دراصطلاح به معنی سرزمین بخش نشدهای است که میان چندتن یا گروهی مشترک بوده و مالکین مشاعی در مال شریک میباشند بدون اینکه متصرفات آنان مشخص باشد. و نیز به موجب قانون مدنی، ملک مُشاع به معنای ملکی است که بین چند تن و یا گروهی به صورت مشترک باشد.
از این اصطلاح درباره زمین کشورها نیز استفاده میشود و بیانکننده این موضوع است که جای جای یک کشور اعم از آب و خاک و هوا به همه افراد آن کشور در همه نسلها (همه افراد ملت) تعلق دارد!
آذرماه 1401، رئیسجمهوری چین و سران شورای همکاری خلیج فارس در بيانيهای مشترک، تأکید کرده بودند که «رهبران از تمامی تلاشهای مسالمتآمیز» برای «رسیدن به راهکار صلحآمیز برای حل مساله سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، از راه مذاکرات دوجانبه بر مبنای قوانین بینالمللی حمایت خواهند کرد.»!
19تیرماه 1402 برابر با 10 جولای 2023، وزیران خارجه کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس در پی نشستی در مسکو خواهان دستیابی به راهحلی مسالمتآمیز برای موضوع جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی از طریق «مذاکرات دوجانبه» یا «دیوان بینالمللی دادگستری» بر اساس مقررات حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل متحد برای حل و فصل این مساله شدند.
حال آنکه حکومت اسلامی در ایران عضو دیوان کیفری بین المللی نیست. هر کشوری میتواند عضو این دیوان شود، اما عضو شدن در این دیوان به موافقت آن کشور و تصویب توسط مجلس آن کشور بستگی دارد. در حال حاضر، ایران عضو این دیوان نمیباشد. دلایل عدم عضویت ایران در این دیوان، شامل عدم تصویب توسط مجلس و یا عدم تمایل به پذیرش قوانین و مقررات آن باشد.
که این امر به معنای دخالت روسیه در امر «تمامیت ارضی» ایران تلقی میگردد.
با توجه به اینکه از یک سو صرفا طرح ادعای مالکیت کشورهای منطقه برای جزایر سهگانه تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی مسبوق به سابقه است، از دیگر فراز به استناد اسناد گوناگونِ تاریخی، حقوقی و بین المللی موجود،این سه جزیره جزو ملکِ مشاع [سرزمین ایران] بوده و تعلق به مردم ایران دارد.
استعمار فرانو
قراردادهای منعقده فی مابین دولتها، یکی از عمده ترین راه های نفوذ بیگانگان در یک کشور است. در این مورد می توان تاریخ کشورمان را که بیش از دو قرن در معرض تاخت و تاز بیگانگان از راه انعقاد و تنظیم قراردادهای استعماری، توسل به زور و یا به دعوت حاکمان خودکامە، خودباخته بوده است را مورد توجه و امعان نظر قرار داد.
برای نمونه، دخالت های برخی کشورها به ویژه انگلیس و روسیه در تاریخ ایران به وفور مشاهده می شود.
– در استعمار نوین قوانین و مقررات بین المللی و تدوین خط مش ها و سیاست های کلان جهانی، ایجاد کنوانسیون ها و الزامی ساختن اجرای این همه و پروتکل های الحاقی توسط کشور های جهان سوم، از یک سو و نفوذ در سازمان های بین المللی و رهبری این سازمان ها، از سوی دیگر، در محور اساسی استراتژی های استعمار نوین قرار دارد.
– استعمار نو شیوه سیاسی است که استعمارگر به طور مستقیم بر کشور های تحت استعمار حکومت نمی کند، بل، حکومت ها در ظاهر استقلال سیاسی دارند، ولی در باطن وابستگی سیاسی و اقتصادی آن ها را حفظ می کنند. استعمار نو یا پنهان از شیوه های، تفرقه اندازانه و تحریکِ انگیزه های قبیله ای و ایجاد نزاع و مشاجرات ناحیه ای را به کار می برند. این دوره در اواخر قرن بیستم به دلایل ظلم و ستم، فساد، استبداد و پر هزینه بودن نگهداری استبداد و تغییر شرایط و مراحل اقتصاد جهانی رو به زوال نهاد و جای خود را بشکل دیگر از استعمار (استعمار فرانوین استعمار نوین) سپرد.
«استعمار فرانو» و سلطه گری نوین بر اساس تغییر در جهان بینی، فرهنگ، باورها، بینش های سیاسی پایه گذاری شده است. محور اساسی و مهم استعمار فرانو سست کردن پایه های وحدت ملی، تشدید اختلافات داخلی و بی تفاوت ساختن مردم، شناخته شده است. استراتژى های نظامی و طراحان سیاست های استعماری، با استفاده موثر از تكنولوژى پیشرفته اطلاعاتی و ارتباطی ـ روی افکار عمومی مردم کار میکنند. این امکان در دوران استعمار کهن و استعمار نو کاملاْ کمتر بود!
سخن پایانی
حقوق و منافع ملی ما از جغرافیای سیاسی و سرزمینیمان نشات میگیرد، براین اساس رعایت وفاداری به این سرزمین تنها شرط برخورداری از حقوق همگان است…
سرزمین ایران، ملک مشاع همه است و تک تک ساکنان آن حق مالکیت دارند با حقوق کاملا مساوی و فارغ از تفاوتهای قومیتی و جنسیتی و زبانی و اعتقادی.
چنین اصلی بنیان نظری ملت-دولتهای مدرن و مبنای همبستگی و انسجام ملی و قوام و دوام در عصر حاضر است. هر دولت و ملتی به این اصل وفادار باشد ثبات و همبستگی خود را تضمین مینماید و به هر میزان که از آن فاصله بگیرد همه امور خود را به مخاطره میاندازد. فراتر از مسئولیت حفظ «تمامیت ارضی» برعهده رژیم اسلامی بوده و در برابر هرگونه تعرضی توسط دولت یا دولتهای دیگر به آن، به موجب قانون اساسی و دیگر قوانین عادی داخلی و نیز قوانین بین المللی باید پاسخگو باشد.
استعمار نوین و بازسازی شده مصادیقی دارد. یکی از مصادیقش همین است که میتواند به «تمامیت ارضی»، «نارسمیت» دهد و در ضمن یک کنش سیاسی امر حقوقی حد و گسترانه گی سرزمینی را قابل خدشه مفروض داشته باشد است. همدلانه گی روسیه و عدم بیطرفی با گفتمان یک سمت موجب برهم خوردن احترام به حقوق بین الملل بوده و به نوعی بی احترامی به «ملک مشاع همه ی مردم ایران» است و این نوع رفتارها در حافظه ی تاریخی مردم ایران باقی خواهد ماند.
نیره انصاری، حقوق دان، متخصص حقوق بین الملل و مدافع حقوق بشر
13،7،2023
بنیاد میراث پاسارگاد