شیرین رضویان – ایرانخدای عشق

 

بیرون شو ای سیه جان این خانه جای عشق است

پایان این سیاهی ، خود ابتدای عشق است

 

آن لاله های خونین بر دامن دماوند

هم خود درفش عشق و هم جای پای عشق است

 

با عشق می ستیزی ، از عشق می گریزی

فریاد پاک جانان ، شور و نوای عشق است

 

اعدام عشق تا کی ؟ ای از خدا بریده

الله تو همانا ایرانخدای عشق است

 

ای شبنهاد شبدل ، خورشید ما به منزل

چون بردمد تو جایت ، در زیر پای عشق است

 

خفاش کور جهلت ، افتد به خاک ظلمت

این سرزمین به زیر بال همای عشق است

 

هرچند ارمغانت ویرانی است و نکبت

پرواز ما ازین دام با بال های عشق است

 

ای نفرت مجسم ، خاک مرا رها کن

جای تو نیست دیگر آنجا که جای عشق است

 

خون ها که ریخت بر خاک، سرها که رفت بر دار

شد واژه ی سرودی، کاو خود صدای عشق است

 

خواهم که جان و سر را بهر خرد گذارم

ناقابل است اما این خونبهای عشق است

 

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

از وضعیت 3680 اثر تاریخی کشف شده هیچ اطلاعی در دست نیست

Read Next

جلوه هایی از فساد سیستماتیک در محیط زیست ایران در 8 قسمت ـ دکتر ناصر کرمی