زردی برگ های پاییزی
رقص محزون قاصدک در باد
کوچ اندوهگین لک لک ها
چاوش فصل دیگری در یاد
باز آن حقیقت ملموس
آنچه حق است و بخشی از بودن
دیر یا زود می رسد از راه
خط پایان ، زمان آسودن
گرچه از خامشی هراسم نیست
حرف های نگفته بسیارند
قصه ی رنج ها و شادی ها
واژه ها در قلم گرفتارند
مثل پژمردن طراوت گل
مثل خشکیدن زلالی آب
مثل مرگ لطیف پروانه
می رود زندگی به شور و شتاب
گرچه اکسیر جاودانه شدن
بوده دیرینه آرزوی بشر
چرخه ی زندگی ست بودن و مرگ
بودن و مرگ باز بار دگر
Kind Regards
بنیاد میراث پاسارگاد