کسی نوشت به هابر ماس
وراست گفت
روشن تر از همیشه گفت
و درست تراز هابرماس
دامن گیر تراز فلسفه
گفت که فلسفه بشنود، هابرماس بشنود
دروغ رو کم کرده
در خود بلکه مچاله شود
شجاعت اخلاقی، شجاعت و اخلاق دارد توامان
ما به اخلاقیات شجاع رو می آوریم
تا لبانی را که قرقره میکنند واقعیت را یک سویه
و میریزند چون دست دسته ماهیان زنده زنده
به لجنزارهای پیش بینی ناشده
که کج و کوله می گویند
و تلف میکنند
بلکه جایگزین کنیم با سخن گوئی با لبان مصّمم
که شایان حمل سنگینی حقیقتند
و صندوقچه های ماهی و مروارید می گیرند از آب
باز میکنند
در سواحل کف آلود پیش بینی شونده
یکنفر از هابر ماس
و از بقیه ی ماس ها خواست
انگشت معوج هشدارشان را فرود بیآورند
بیش ازین شلیک نکنند عقرب های هوائی دستشان را
که رحم و عاطفه جا می زنندشان
بگذارند آرام گیرد اندکی بشریت
بر بستری ازالطاف فلس های زبانزد
بنیاد میراث پاسارگاد