جنگ افروزی خامنه ای و فروپاشی نظام اسلامی : دکتر جلال ایجادی

 

پس از ترور اسماعیل هنیه و ترور حسن نصرالله و متلاشی شد سازمان حماس و ساختار سازمانی حزب الله زیر ضربه های نیروی جنگی و بمباران های اسرائیل، رژیم مستبد شیعه خامنه ای در ترس و گیجی فرو رفت. خامنه ای به وحشت افتاد و متوجه شد که حاصل چندین دهه از سرمایه گذاری برای تولید و رشد حزب الله و استراتژی هلال شیعه، همه چیز در حال فروریختن است. هیات حاکمه به رهبری آخوند تبهکار خامنه ای، ثروت ملت را چاپید و در حلقوم حزب الله ریخت تا به عنوان عامل بازدارنده به دفاع از جمهوری اسلامی دست زند و در شرایط قیام مردمی چنانچه لازم باشد مبارزان را سرکوب کرده و بکشد.

 

بدنبال قتل تروریست های اسلامگرا، در ابتدا خامنه ای خاموش باقی ماند ولی سه عامل اساسی او را مجبور نمود تا به حمله دوم تروریستی خود علیه اسرائیل در تاریخ اکتبر 2024 دست بزند:

 

عامل اول، پایگاه اجتماعی رژیم که اصولگرایان و خانواده های آخوندها و بسیجی ها و تبلیغات چی های رسانه ای و خانواده های سپاهیان را دربرمی گیرد، و آنها خواهان انتقام و جهاد هستند. نظام اعتقادی این افراد خرافاتی و امامزمانی هستند و خود را سربازان جانثار مهدی می دانند. رویای نابودی اسرائیل، رفتار این افراد را برای کشتن و خشونت و انتقام آماده کرده است.

 

عامل دوم، سران سپاه و نظامیان ایدئولوژیک پیوسته جنگ طلب بوده و آنها فقط راه نظامی را راه حل امور کشور می دانند. با توجه به روحیه ضدیهودی و روحیه تروریستی و وفاداری چاکرمنشانه آنها نسبت به خامنه ای، این افراد بطرز متعصبانه موافق جنگ هستند. آنها فقط قدرت جنگی و خرابکارانه خود را می بینند و از تناسب قوا و زور حریف درک هوشمندانه ندارند. اینان مرتب در حال رجزخوانی در رسانه ها هستند و طرفدار واکنش نظامی برای انتقام هستند.

 

عامل سوم، نیروهای نیابتی تروریستی مانند حماس و حزب الله ضربات مهلکی خوردند و انتظار داشتند که سرپرست آنها، جمهوری اسلامی، وارد میدان شده و قدرقدرتی خود را نشان دهد. حماس نابود شد و جمهوری اسلامی واکنش نظامی نشان نداد و سپس اسماعیل هانیه و حسن نصرالله و فرماندهان آنها به هلاکت رسیدند و باز در دفاع از آنها، رژیم خامنه ای اقدام نظامی ننمود. بخش های زیربنایی نظامی حزب الله توسط اسرائیل بیش از پیش نابود شد و رژیم اقدام نظامی نکرد. این وضع تردیدها و خصومت های علیه خامنه ای را بشدت افزایش داد. این نیروها از خامنه ای خواستند تا به کمک آنها بشتابد.

 

در چنین شرایطی بیت خامنه ای و شخص او به این نتیجه رسیدند که علیرغم خطرهایی که حمله موشکی دوم دارد، باید عمل نظامی کرد. یک سیاستمدار توتالیتر بر پایه میل شخصی خود عمل می کند ولی فشارها را نمی تواند نادیده بگیرد. برای خامنه ای حیثیت و آبروی نظام و نجات هلال شیعه یا بازوی مسلح جمهوری اسلام در منطقه مطرح بوده و تصمیم می گیرد تا موج دوم موشکی انجام پذیرد. با سرعت خامنه ای به مخفی گاه انتقال داده می شود و 200 موشک بالیستیک بسوی اسرائیل پرتاب می شود. ویژگی این موشک ها در سرعت و دقت هدف زنی آنهاست. اکثر این موشک ها توسط گنبد دفاعی اسرائیل و شبکه هوایی متحدین مانند آمریکا و فرانسه و انگلستان و اردن خنثی گردید. قدرت بازدارنده تکنولوژیکی نظامی اسرائیل و قدرت ائتلاف سیاسی کشورها علیه جمهوری اسلامی در زمان حمله نظامی، یک امتیاز بزرگ برای اسرائیل بشمار می آید. حال آنکه جمهوری خامنه ای فقط از حمایت عملی گروه های نیابتی اسلامگرا برخوردار است. حمله موشکی دوم جمهوری اسلامی یک دختر فلسطینی را کشت و برخی خسارت های مادی برای اسرائیل بوجود آورد.

 

این حمله موشکی برای دولت نتانیاهو یک فرصت مناسب فراهم ساخت. نخست وزیر اسرائیل که ادامه جنگ محدود را برای خود نعمتی میداند، حمله نظامی علیه منافع حکومت در ایران را توجیه شده نشان می دهد و می گوید رژیم با دویست موشک هستی اسرائیل را نشانه گرفته و باید به رژیم تهران ضربه جانانه وارد ساخت. روشن است که جنگ کنونی را رژیم جنایتکار خامنه ای بوجود آورده و ملت ایران مخالف جنگ خامنه ای و رژیم توتالیتر موجود است.

 

حمله دوم جمهوری اسلامی اسرائیل را در برابر هدف های پنجگانه قرار می دهد. حکومت خامنه ای گام به گام کشور ما را به ورطه جنگ کشانده و این وضع ادامه دارد. رژیم مستبد خامنه ای به دنبال قتل دو تروریست اسلامی مانند اسماعیل هنیه و حسن نصرالله و ترور برخی سران پاسدار، امروز و آینده ایران را به خطر می اندازد و جاه طلبی های شوم خود را موتور تصمیم گیری خود می سازد. خامنه ای فاسد علیه ایران جنگ به پا کرده است. کشور ما با کشور اسرائیل هیچ اختلافی ندارد ولی باند تبهکار خامنه ای با ایدئولوژی منحط قرآنی و شیعه گری و برای حفظ نظام مافیایی خود ایران را در معرض فاجعه قرارداده است.

 

دولت اسرائیل خود را برای انتخاب های نظامی زیرین آماده کرده است:

یکم، حمله علیه مرکزهای اتمی در ایران: فردو، اراک، نطنز، ساقند، اردکان، اصفهان، قشم، بوشهر، دارخوین، کرج، بناب، یزد، لشکرآباد، پارچین، و غیره.

دوم، حمله علیه مرکزهای انبار و ذخیره نفتی و یا بندرهای صادرات نفتی مانند: بندر خارگ، بندر ماهشهر، بندر عباس و غیره.

سوم، حمله علیه مراکز نظامی و موشکی ایران مانند مرکز اصفهان و خرم آباد. ایجاد انفجارهای نظامی متعدد در ایران در مکانهایی مانند پایانه بندری رجایی، سازمان برق شیراز، مخازن گاز در تهران، مرکز اتمی نطنز.

چهارم، حمله سایبری علیه مراکز اتمی و اقتصادی و نظامی. در گذشته نیز خرابکاری سایبری اتمی صورت گرفته است. اسرائیل برای مقابله با حملات اطلاعاتی سعی کرده تا یک گنبد سایبری بسازد همچون گنبد آهنینی که برای مقابله با موشک ها در اختیار دارد. در ژوئن 2010 تاسیسات هسته ای ایران در نطنز توسط یک بدافزار به نام «استاکس نت» مورد حمله سایبری قرار گرفت و نزدیک 1000 گریزانه تاسیسات اتمی ایران را نابود کرد. این حمله توسط آمریکا و اسرائیل تهیه شده بود. در چهارم آبان 1400 یک حمله سایبری منجر به قطع توزیع بنزین در سراسر ایران شد.

پنجم، ترور شخصیت های نظامی و سیاسی و هسته ای مانند ترور اردشیر حسین پور، مجیدشهریاری، مصطفی احمدی روشن، مسعود علیمحمدی، داریوش رضایی نژاد و محسن فخری زاده.

 

نتایج حمله نظامی در ایران بویژه در حالتی که درگیری نظامی ادامه دار باشد کدامند:

خسارت های اقتصادی کلان برای کشور ایران

خطر آلودگی اتمی و نفتی برای شهروندان ایران و همسایگان و طبیعت

فروپاشی نظام حکومتی و احتمال کودتا و بلبشوئی

خیزش اعتراضی مردم علیه حکومت تبهکار خامنه ای و تشدید سرکوب

تشدید هیاهو و پروپاگاند جنگی و تخریب بیشتر روان مردم و میلیتاریزه کردن کل کشور

 

مسئولیت اپوزیسیون مترقی و دمکرات و لائیک ایران چه خواهد بود؟ این اپوزیسیون چه تدارکی برای شرایط بالا در نظر گرفته است؟ سیاست ائتلاقی مورد نظر کدام است؟ دمکراسی، حکومت لائیک، تمامیت ارضی، برابری زن و مرد، برابری همه شهروندان ایرانی، آشتی با طبیعت، منشور حقوق بشر، آزادی انسان و اندیشه، محورهای مطلوب و پسندیده ملت ایران می باشند. دمکرات های لائیک و درستکار و آزادیخواه می توانند بر این پایه سیاسی همکاری داشته باشند و در سقوط نظام ستمگرانه شیعه نقش فعال بازی نمایند.

جلال ایجادی

جامعه شناس، دانشگاه فرانسه

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

بازگشت ایران به سال ۱۳۵۷ – گفتگویی با دکتر محسن بنائی

Read Next

پرنده بی سرزمین – خاطرات سروان خلبان علی سرشار، در گفتگو با بهمن امیرحسینی