
تاریخ انتشار: August 9, 2025
در پیوند با پروژه شکوفائی
من فکر نمی کنم در هیچ کجای دنیا پادشاهی خواهان یا حتی جمهوری خواهانی را ببینید که مدعی علاقمند بودن به پادشاهشان یا رئیس جمهور انتخابی شان باشند، اما نه گفته های او را قبول داشته باشند و نه انتخاب های او را. و در کنار «زنده باد»ها و حمایت کردن های زبانی، به هر بهانه ای اعمال و گفته های شاه یا رییس جمهور خود را مستقیم یا غیر مستقیم«بی ربط و مضر» بدانند و به افراد مورد اعتماد او حمله کرده و آنها را خائن بنامند.
پهلوی ها از رضاشا گرفته، تا شاهزاده حتی کسانی را که آگاهانه یا ناآگاهانه با آنها درافتاده بودند، اگر پشیمانی و به ویژه ایران دوستی در آنها می دیدند آنها را می بخشیدند از رضاشاه گرفته که پس از رسیدن به سلطنت مخالفین خود و حتی کسی را که بر صورتش زخمی همیشگی نشانده بود بخشید تا محمدرضاشاه که برخی از کسانی را که حتی نسبت به ایشان سوقصد جانی کرده بودند بخشید و حتی به برخی از آنها همچون آقایان جعفریان و نیکخواه شغل و مقام هم داد و آنها بودند که اتقاقا تا آخر عمر به او و ایران وفادار ماندند (و نه «فردوست»هایی که خودشان را نوکر و کشته و مرده او نشان می دادند)
و اکنون می بینیم که پهلوی سوم با کسانی کار می کند که گفته می شود برخی شان پادشاهی خواه نبودند، یا اصلاح طلب بودند، و یا هنوز هم از جمهوری خواهان هستند اما هر چه هست سال هاست که رهبری گذار یا حتی پادشاهی او را پذیرفته اند و شب و روز در کنار او برای آزادی ایران تلاش می کنند. با این حال عده ای «قربان گو» سعی دارند آنها را دشمن شاهزاده نشان دهند.
از روسای جمهور واپسگرا، و مسئولین جنایتکار و ایران برباد دوران حکومت اسلامی فعلی بگذریم، تاریخ صد و اندی سال گذشته به ما نشان می دهد پهلوی ها (با هر عیب و ایرادی به آنها وارد باشد) تلاش کرده و می کنند انسان هایی ایراندوست، و متمدنی باشند که صدها سال از شاهان دوران قاجار و شاهانی که کارشان فقط زدن و کشتن و کور کردن و بیرون راندن بود، فاصله بگیرند. اما همیشه اندک کسانی که اهل زدن و کشتن و بیرون راندن بوده اند از تونل زمان بیرون آمده و زیر نام «طرفدار شاه و اکنون شاهزاده» یا «سلطنت طلب» به قلع و قمع (در حال حاضر زبانی) طرفداران واقعی پهلوی ها مشغول شده اند.
این جماعت هرگز به این پرسش پاسخ نمی دهند که اگر شما شاهزاده را آنقدر عاقل و بالغ می دانید که او را از هم اکنون شاه ایران می نامید چگونه است که حرف ها و کارهای او و همراهان انتخابی او را به شکلی اهانت آمیز بیهوده و مضر به حال ایران می دانید؟ حتی اگر یکی دو تن از افراد انتخابی او در گذشته ناباب از آب در آمده باشند.
من البته از کسانی نمی گویم که بدون ناسزا و تهمت و تهدید، نسبت به برخی از مفاد «پروژه شکوفایی» و یا شاهزاده انتقاد دارند و درباره آن بحث های اصولی یا حتی غیراصولی می کنند. و یا حتی از کسانی نمی گویم که «خیرخواهانه» چنان پای بند قانون اساسی مشروطه هستند که نمی خواهند قبول کنند حتی رضاشاه و محمدرضا شاه که قانون مشروطه را دربست پذیرفتند ناچار شدند بخش هایی از آن را چون آزادی زنان و آزادی مذهب و ..و (عملا) دور بیندازند. و همان دورانداختن ها بودکه عده ای به آنها انگ «قانون شکن» زده و می زنند.
و اکنون این پرسش برای من (و دیده ام خیلی ها) هست که چرا اکنون که دستمان برای آینده باز است، باید قانونی را از گذشته در بست بپذیریم که تجربه به ما می گوید نه تنها بخش هایی از آن به زیان مردمان است بلکه متمدنانه و امروزین هم نیستند. علاوه بر آن آیا ضمانتی ست که اگر امروز قانون مشروطه را دربست بپذیریم و شاهزاده هم آن را قبول کنند، و پس از فروپاشی شاه ایران هم بشوند آیا این اجازه و امکان را دارند که بخش هایی از قانونی را که رسما پذیرفته حذف کنند؟ و یا باید چون پدر و پدر بزرگشان «غیرقانونی» به جنگ قوانین ارتجاعی بروند و ایشان نیز برای نجات ایران تن به «غیرقانونی» عمل کردن بدهند. و یا دوباره ایران باشد و مذهب رسمی تشیع و چهار ملایی که هر اقدامی باید زیر نظر آنها انجام گیرد.
شکوه میرزادگی
نهم آگوست ۲۰۲۵
بنیاد میراث پاسارگاد