به خواب های رنگی ام می مانی
وقتی که عاشق می شوم و سرخوش
وقتی که از تک تک ستاره ها می گذرم
برانوار خورشید می ایستم
و رقص کنان و آواز خوانان
به تو می رسم
لم می دهم بر سبزها و سفیدها وسرخ هایت
آی رنگین کمان تمام نشدنی من؛
چرا این زادگان تباهی و نیرنگ
رنگ هایت را می دزدند
چرا بر چهره ی معصوم باستانی ات خط می کشند
و چرا تنگ نظرانه بلندی هایت را می شکنند
در برابرت زانو می زنم ای زیبای با شکوه من
و به یادت می آورم که تو از آنِ سرزمینی هستی
که با هر شکستنی، دوباره روئیده می شود.
یادت باشد از تو آموختم که نشکنم؛
ای کلید آبگیر طلایی جهان!
——————-
ژانویه 2022
*برای جزیزه هرمز و مردمان مهربانش
بنیاد میراث پاسارگاد