نتیجه یک سد ویرانگر دیگر که بخش های وسیعی از میراث های ملی ایرانیان را در خود غرق و در عوض مثل همیشه جیب بخشی از وابستگان به رژیم را پرکرده است.
بیش از بیست سال است که دوستداران میراث ملی و کارشناسان زمین شناسی (در داخل و خارج ایران) و البته کمیسیون جهانی سد، فریاد زده اند این سد سازی های دودهه اخیر نه تنها گزینه مناسبی برای ایران نیستند بلکه به جای سازندگی کارشان نابودی بخش هایی از کشاورزی و بی خانمان کردن روستائیان، از سویی و ویران کردن آثار با ارزش فرهنگی و تاریخی ایران بوده است.*
روز گذشته درپی پایان یافتن چهارمین فصل پژوهش «تپه قشلاق بیجار» استان کردستان، مهناز شریفی سرپرست هیئت باستانشناسی این تپه هفت هزار و پانصد ساله گفت: »متاسفانه دامنههای این تپه مهم به علت آبگیری سد تالوار غرقاب شده و تنها راس تپه در دسترس قرار دارد.»
در مطلب زیر به کشفیات حیرت انگیز این تپه باستانی، و آن چه هایی که به دلیل سد در آب غرق شده است، از زبان این باستانشناس توجه کنید
کشف بقایای ۷۵۰۰ ساله در تپه قشلاق بیجار:
مهناز شریفی با اشاره به اینکه بر اساس کاوشهای باستانشناسی روستای قشلاق، بیش از ۱۴ متر انباشت فرهنگی را داراست، تصریحکرد: آغاز استقرار در این روستا به هزاره پنجم ق.م بازمیگردد، با این حال در این محوطه رگههایی از فرهنگهای دوره حاجی فیروز و اواخر هزاره ششم ق.م مشاهده میشود. آغاز هزاره پنجم ق.م با فرهنگ دالما شناخته میشود که یکی از پیچیدهترین فرهنگهای پیش از تاریخ محسوب میشود که گستره وسیع فرهنگی در نقاط مختلف دارد.
این باستانشناس افزود: در این کاوش بقایای معماری، سفالینههای منقوش و مخطط دالما، مهرههای تزیینی و ابزارهای سنگی به دست آمد. مطالعه مواد فرهنگی این محوطه ارتباط نزدیک ساکنان بیجار را با شرق زاگرس مرکزی در درههای کنگاور از یک سو و ارتباط با فرهنگهای حوضه دریاچه ارومیه و همچنین مناسبات فرهنگی با ساکنان شمال بینالنهرین و شرق آناتولی را از دیگر سو نشان میدهد.
شریفی یکی از مهمترین نکاتی که در کاوش لایههای باستانی این تپه مشاهده شد را شواهد زمین لغزش و یا نشست زمین دانست که در نوع خود جالب توجه بوده و تاکنون از کاوش های باستانشناسی به ندرت به دست آمده است.
او با بیان اینکه تپه قشلاق حدود ۹ متر انباشت عصر مس و سنگ قدیم و ۵ متر انباشت مس و سنگ جدید را داراست گفت: در تپه قشلاق تاثیر مولفههای طبیعی و بومی منطقه بر شاخصههای فرهنگی مشاهده میشود: ۱- استفاده از گچ در الحاقات معماری و اندود کردن کف منازل و انباریها. همچنین از گچ به عنوان مادهای برای تثبیت و استحکام بخشی خمرههای درون بافت معماری استفاده شده است. ۲- با توجه به اینکه منطقه نیمه استپی است، اما انطباق زیستی و وابستگی اقتصادی به سه عنصر همزمان دامداری، شکار، ماهیگیری و کشاورزی مشاهده میشود.۳-استفاده گسترده از منابع زیست محیط منطقه در قشلاق کاملا مشهود است. نه تنها شکار حیوانات درشت جثه انجام میشده است بلکه در کنار آن از خرگوش، روباه، خوک ، لاک پشت و ماهی نیز استفاده شده است.
سرپرست هیئت باستانشناسی افزود: سنگهای ابسیدین کشف شده، بیانگر ارتباطات تجاری با حوضه دریاچه وان ترکیه است که این ابزارها از آن منطقه وارد تپه قشلاق بیجار شدهاند. در قشلاق چند نمونه سفال گونه عبید هم به دست آمده که آزمایشات پتروگرافی،XRF و XRD بیانگر تعلق آنها به بین النهرین است و این موارد نشان دهنده مراودات تجاری قشلاق به دنیای پیرامون بودهدو این امر نشان دهنده این است که قشلاق علاوه بر اینکه مرکز تجاری محسوب میشده، یک مرکز ارتباطی با دیگر نقاط نیز بوده است و با مناطق بسیار دور از جمله آناتولی و بین النهرین مناسباتی داشته است که این جایگاه باعث پایداری، استمرار و استقرار این سکونتگاه شده است.
او خاطرنشان ساخت که در کاوشهای فصل سوم قشلاق مهرهای مسطح و نخستین مهر استوانه ای به دست آمده که نشان دهنده نظام مالکیت و شبکه محلی نظام مبادلاتی است، مهرهای قشلاق نشانگر نوعی رتبه بندی اجتماعی (مالکیتهای فردی و ظهور طبقه اشرافی) است و ظهور اولیه پیچیدگیهای اجتماعی و اقتصادی را نشان میدهد.
شریفی اظهارکرد: یکی از دلایل فروپاشی روستای قشلاق بیجار را شاید بتوان در بحثهای زیست محیطی جستجو کرد؛ به نظر میرسد وجود کانسارهای گچ و مس در بافت زمین منطقه و به تبع وجود فلزات سنگین و سمی در زیست بوم منطقه، در بلند مدت مانعی عمده در تشکیل جوامع مترقی و پرجمعیت و در نهایت فروپاشی زیستگاهی در پیش از تاریخ در منطقه بوده است. میزان آلودگی برخی چشمههای آب منطقه به فلزات سنگین مانند سرب، آرسنیک و کادمیوم که بقایای آن در استخوانهای حیوانات ۷۰۰۰ سال پیش و استخوانهای حال حاضر منطقه شناخته شده است، میتواند به عنوان عاملی در جهت عدم شکوفائی فرهنگی و فرو پاشی جمعیتی در این منطقه در بیشتر دوره ها مطرح باشد.
او در پایان گفت: با توجه به اینکه دره تالوار نیز از لحاظ زمین شناسی دارای شرایط خاصی است که به صورت طبیعی زمینه آلودگی توسط برخی فلزات سنگین را فراهم کرده است، بنابراین این آلودگی از طریق زنجیره غذایی به جانوران و انسانها نفوذ کرده و مانع از رشد جمعیت در این دره شده است. از این رو از اصلی ترین عوامل فروپاشی زیستگاهی در این دره، می تواند همین عامل قلمداد شود.
===========================
*مطالب اندکی از انبوه مطالب منتشر شده در سایت «بنیاد میراث پاسارگاد» در ارتباط با عملیات سدسازی های ویرانگر در دو دهه اخیر.
بيژن فرهنگ دره شوری، کارشناس محيط زيست:
بايد کسانی که بدون ارزيابی و طراحی درست سد ها را می سازند محاکمه علنی شوند
https://archive.savepasargad.com/New-050508/04.Environment-News/Env.Pages/tangeh_haygher.htm
آبگیری سد کارون ۴ و قربانی کردن ۲۰۰ هزار درخت کهنسال
https://archive.savepasargad.com/2009-september/sad-e-karoon.htm
ایران به دلیل داشتن ذخایر آبرفتهای درشت دانه كه موجب ذخیره آب در زیر زمین میشود
نیازی به سدسازی ندارد
https://archive.savepasargad.com/New-050508/04.Environment-News/Env.Pages/iran%20niyazi%20be%20sad-sazi%20nadarad.htm
فاجعه ی سد گتوند: روستاها و آثارباستانی که زیر آب میروند
https://archive.savepasargad.com/2012-July/gatvand-ijadi.htm
https://archive.savepasargad.com/2009-April/bayaniyeh-saalgasht-abgiri-sad.htm
برای آن که فراموش نکنیم
https://archive.savepasargad.com/2011-April/saalgasht-sad-sivans-2011/mataleb-bolaghi.htm
بنیاد میراث پاسارگاد