در آستانه آغاز سال میلادی 2024 نگاهی کوتاه دارم به جنبش انقلابی و یا به عبارت دیگر انقلاب”زن، زندگی، آزادی” که یکسال و اندی از آن می گذرد. این انقلاب که مهمترین هدفش رفع تبعیض جنسیتی است، نقطه عطفی است در مبارزات زنان ایران برای رسیدن به رفع تبعیض در ایران.
دقت به اهداف و ویژگیهای این انقلاب به ما می نمایاند که این انقلاب، انقلابی زنانه است که هنوز جامعه مردسالار و سنتی آن را برنمیتابد و بیشتر نوجوانان و جوانان از تمام جنسیت ها هستند که همراه این انقلابند و با وجود سرکوب ها، شگردها و ترفند های جوراجور رژیم، همچنان بااستفاده از روش های گوناگون مبارزه می کنند.
این انقلاب که از شهریور ۱۴۰۱ آغاز شده ، در پروسه خود تاکنون توانسته در جامعه ایران دگرگونیهایی به وجود بیاورد که همچنان ادامه دارد.
.این انقلاب ویژگی ها و اهداف نوینی دارد:
1- بیشترین نوجوانان، جوانان ار تمامی جنسیت ها همراهش هستند، بنابراین از سنت های واپس گرا بدور است
2- مبارزه را با حجاب که سمبل انقیاد زنان و هویت رژیم واپس گرای اسلامی است، آغاز کرده است.
3-در مقابل جامعه مردسالار و سنت های واپسگرا ایستاده است و مبارزه با مردسالاری و بسیاری از سنت های کلیشەای و تابوهای زن ستیز جامعه را سرلوحه اهداف خود قرارداده و نخستین انقلابی است کە تبعیض جنسی- جنسیتی و بطور کل تبعیض در کلیه قشر های اجتماعی را نفی می کند و به دنبال جامعه انسانی بدون تبعیض است.
4-انقلابی ایدئولوژیک نیست و به گروه و دسته ای تعلق ندارد و با سه واژه ” زن ، زندگی ، آزادی” در پیشانی خود خواهان زندگی عادی ورفاه برای تمامی مردمان ایران است.
5- به دلیل هدف رفع تبعیض در جامعه،توانسته و می تواند همبستگی را بین تمام اقشار جامعه بوجود بیاورد. دیده ایم که در پی قتل ژینا/مهسا امینی، اعتراضات نه تنها در زادگاهش بلکه در تمامی استان ها، شهر ها و حتی روستاها بسرعت گسترش یافت و نشان داد که این جنبش انقلابی توانایی ایجاد همبستگی بین تمامی اقشار گوناگون مردمان ایران که از نسل ها، باورها و اتنیک های گوناگون تشکیل شده اند را دارد.
6- این انقلاب نگاهی زنانه دارد که می توان آنرا “انقلاب زنانه” نامید. نگاه زنانه، تبعیض را بیشتر در می یابد، زیرا زنان بیش از تمامی قشرهای جامعه زیر فشار نابرابری قرار دارند. و به همین دلیل است که این انقلاب، جنسیت های گوناگون را به بطور برابر در کنار هم قرار میدهد و بین هویت های جنسی، قومی، اتنیکی، فرقی قائل نیست. و چون “تبعیض” یک مشکل جهانی است، برای رفع آن، زنان و مردان برابری خواه را نه تنها در ایران بلکه در سراسر منطقه و جهان در کنار هم و هم بسته میداند، تا آپارتاید جنسی و زن ستیزی از جوامع بشری رفع گردد و مواهب زندگی برای همه فراهم گردد.
با نگرشی زنانه به اصلاح جامعه مردسالار و سنتی میرود، زیرا سالیان دراز است که جامعه تحت نگرش مردانه مدیریت و اداره شده است. و اکنون زمان آن فرا رسیده که زنان و مردان همپای هم با نگاه متفاوت به جهان هستی، راهکارهای رهبری و مدیریتی جامعه را ارائه دهند تا یک جامعه سالم ومدرن فراهم گردد.
با توجه به ویژگی ها و اهداف این انقلاب درمییابیم که مهمترین هدف این انقلاب از بین بردن تبعیض جنسیتی و تبعیض در تمامی قشر های گوناگون اجتماعی است. این انقلاب با توجه به ویژگی هایش، در پروسه اش هدف بر فروریزی حکومت تمامیت گرای اسلامی دارد و خواهان نظامی دموکراتیک -سکولار – لائیک بر اصول منشور حقوق بشر که دین هیچ قدرتی در حکومت و سیاست ندارد، می باشد.
نگاهی به تجربیات سال جاری در عملکرد اپوزیسیون و مخالفین رژیم اسلامی در همراهی با انقلاب “زن، زندگی، آزادی” نشان میدهد که توجه لازم به مهم ترین اهداف این انقلاب نشده است که اگر میشد، شاید پراکندگی موجود به ویژه در خارج از کشور در میان اپوزیسیون به وجود نمی آمد و یا به این حد نبود . مهمترین این کم کاری ها را می توان این چنین خلاصه کرد:
1- کم کاری در بالا بردن آگاهی مبارزات زنان برای دستیابی به برابری جنسیتی
به دلیل عدم آگاهی وکم بها دادن به جنبش زنان، مردان به رفع تبعیض جنسیتی کم بها داده و علاقه ای به فعالیت های زنان و مشارکت در ان نشان نمی دهند و بسیارانی هستند که حتی مبارزات زنان را سیاسی و پایه ای نمی دانند. اینان به عناوین مختلف، خواسته و یا ناخواسته ویژگی های مهم این انقلاب را نادیده گرفته و انقلاب را از هدف اصلی اش که رفع تبعیض جنسیتی است منحرف میکنند.
2- کمکاری در بالا بردن آگاهی از مبارزات فمینیستی در ایران و جهان
به دلیل عدم آگاهی بسیارانی از مردان و حتی بخشی از زنان، مفهوم “فمینیسم”به درستی دریافت نشده، آنان فمینیسم را معادل با زن سالاری و مردستیزی می دانند و برابری جنسیتی که معادل با فمینیسم هست را درنمی یابند. این نگاه مردان، ریشه در تبلیغات رژیم مردسالار ایران نیز دارد که فمنیسم را برایشان اینطور تعریف کرده است. همچنین در جامعه اسلامی ایران که مدام به مردان القا شده که قدرت مردانگی مرد در کنترل زنان است، دریافت مفهوم برابری جنسیتی که معادل با فمینیسم است،مشکل است. زیرا آنان به این باور رسیده اند که اگر مردان قدرت کنترل زنان را از دست بدهند دیگر مرد نیستند. در جامعه ای که برای سالیان متمادی، زنان انسان درجه دو و مرد بودن نشانه برتر بودن بوده است، تصور برابری جنسیتی( فمینیسم) برای مردان نشانه از دست دادن قدرت است. مبارزه با برداشت غلط مشکل تر از عدم آگاهی مردان در مورد برابری جنسیتی/فمینیسم است. البته باید در نظر داشت که در نتیجه مبارزات مداوم زنان در جنبش زنان و آسان شدن ارتباطات اجتماعی از طریق اینترنت، آگاهی های برابری جنسیتی و فمینیستی در دختران و پسران نوجوان و جوان و مردمان غیر سنتی بالا رفته و تبلیغات رژیم را کم اثر تر ساخته است. اما هنوز هستند مردان و حتی زنانی که رهایی خصیصه های زن ستیز برایشان بسیار مشکل ست و به برابری باور ندارند و فکر میکنند که اگر قدرت کنترل زنان را از دست دهند تحت کنترل زنان قرار می گیرند.
3- کم کاری در مقابله با فرهنگ پدر-مردسالاری
این فرهنگ درجامعه مردان به ویژه در قشر سنتی بسیار ریشه دار و جان سخت است.در بسیاری از مردان و بخشی از زنان، این فرهنگ حتی در ضمیر ناخود آگاه آنان جای گرفته که اگر با آگاهی به آنها برخورد نشود رهایی از آن آسان نیست. به ویژه اینکه وقتی رژیم اسلامی که یک رژیم پدر- مردسالار است در قدرت است و مدام این فرهنگ را تبلیغ می کند، کار مشکل تر است و توجه ویژه ای را احتیاح دارد.
جان سختی این فرهنگ تا بدانجا است که حتی پس از رهایی از این رژیم و از بین رفتن قوانین زن ستیز، از اذهان افراد جامعه پاک نخواهد شد. جامعه ما سال ها ی بی شماری را تحت نظام های پدر-مردسالار بوده و به ویژه در طول عمر چهل و چند ساله نظام تمامیت گرای اسلامی، این فرهنگ بسیار ریشه دار تر شده است. رژیم اسلامی با قوانین و تبلیغاتش مالکیت بدن زن به پدر،همسر، برادر و جد پدری را آنچنان جا انداخته و مستحکم کرده که ریشه های مردسالاری حتی پس از گذر از این نظام برای نسل ها باقی میماند.
4- کم کاری در از بین بردن خشونت جنسی-جنسیتی
خشونت جنسیتی مشکل دیگری است که رهایی از آن تلاش ویژه ای را می طلبد. جمهوری اسلامی از همان ابتدای به قدرت رسیدنش تاکنون همیشه تلاش کرده مردان سلطهگر وسالار بر زن را تربیت کند، و تمامی قوانینش خشونت زا است. احکام اسلامی بطور مداوم به مردان یادآوری می کند که زنان مایملک و ناموس آنان اند و برای نگهبانی و مراقبت از ناموس می توانند هرگونه خشونتی را بر آنان اعمال کنند. به قانون تمکین، در قوانین ازدواج توجه کنیم که مرد حتی میتواند بدون خواست زن با او رابطه جنسی داشته باشد که در قوانین کشورهای مدرن ودموکراتیک به منزله تجاوز به زن است. برطبق این قانون زن باید مطیع امیال مرد باشد و اگر تمکین نکند ، مرد می تواند او رامجازات کند و نهایتا او را طلاق دهد. مردان جامعه به ویژه در قشر سنتی دارای خصوصیاتی مانند غیرت و تعصب می باشند و همین خصیصه ها است که خشونت را تولید و باز تولید می کند و نسل به نسل نیز منتقل می گردد. تضعیف و از بین بردن خشونت مستلزم آموزش است که از هم اکنون باید آغاز گردد تا در پس انقلاب با قوانین مناسب و ارگان های اجرایی قانونی و آموزش مستمر به نتیجه برسد.
5- کم کاری در ایجاد فرصت های برابر در احزاب،سازمان ها و رسانه ها
احزاب، گروهها ، سازمان ها ی سیاسی و بسیاری از رسانه ها مردانه هستند. توجه کافی برای ایجاد فرصت های برابر در این ارگان ها نمیشود واین خود مشکل بزرگی است که تلاش زیاد و مداوم مردان و زنان را برای تغییر لازم دارد. درحال حاضر اکثریت مردانی که در این نهاد های مردانه فعالند هر چند که به حرف موافق با برابری جنسیتی اند اما در عمل توجه و راه کاری برای برقراری برابری جنسیتی ندارند و در نتیجه همچنان مردانه باقی ماندهاند. در این نهادها اکثرا از زنان بعنوان مجری برنامه استفاده می شود، در مصاحبه ها و تحلیل های سیاسی به ندرت به زنان فرصت داده میشود و بعبارت دیگر از آنان دعوت نمیشود. از نقش های رهبری و مدیریت زنان در این نهاد ها نشانه ای نیست. به باور من این هم مشکل بسیار اساسی است که مردان و حتی زنان در مواردی به آن کم بها میدهند.
برای پیروزی “انقلاب زن، زندگی، آزادی ” توجه کافی به موارد ذکر شده الزامی است و تلاش ، ابتکار عمل و هوشیاری تمامی زنان و مردان برابری خواه را طلب می کند تا انقلاب زنانه ایران به اهدافش نائل آید. امید در سال 2024 که در آستانه اش هستیم، کم کاری ها به تلاش های مستمر بدل گردد
پیروز باد انقلاب “زن، زندگی،آزادی
شهلا عبقری
۱۰ دی ۱۴۰۲ | 31-12-2023 |
بنیاد میراث پاسارگاد