انقلاب مشروطیت و نقش رضاشاه و آتاتورک
بسیاری از دلباختگان انقلاب شکوهمند هنگام سخن گفتن از مشروطه، دست به همسنجی دو کشور ترکیه و ایران میزنند و از اینکه از دل خلافت عثمانی ترکیه سکولار بیرون آمد و سرنوشت مشروطه ما به انقلاب اسلامی انجامید، نتیجه میگیرند که ریشه درد را در رهبران باید جُست:
آنها مصطفا کمال آتاترک را داشتند، و ما رضا شاه پهلوی را و اگر رضاشاه «نهال نورس دموکراسی را در زیر چکمههای قزاقی خود نابود نکرده بود، . . .»
گذشته از اینکه انداختن گناه ناکامی ایرانیان در رسیدن به دموکراسی پارلمانی بر گردن رضاشاه نشان از باوری ژرف به “رهائیبخش / تباهیبخش” (بزبان شیعیان: منجی / دجال) دارد، همسنجی ایران و عثمانی نیز از بیخوبُن کاری نابخردانه است، زیرا تاریخ هنگامی که در آمار و شمار بازگو میشود، دیگر جایی برای بگومگو نمیگذارد. پس در این 14 مرداد به دو نمونه از این آمارها بپردازیم:
شمار همه سربازان (ذخیره و زیر پرچم) در سال 1904 در سرتاسر امپراتوری عثمانی “بیش از یک میلیون و هفتسدو پنجاه هزار” تن برآورد میشود، که بیشتر از 230هزار تن از آنان در آمادهباش بودهاند. شمار باسوادان این کشور هم کمابیش بیست درسد بوده است.
آیا میدانید روزگار ایرانیان در همین دو مورد به چه سان بوده است؟ یرواند آبرامیان شمار “همه” سربازان ایرانی را هفتهزار تن، و شمار باسوادان را نیمدرسد آورده است. یعنی امپراتوری عثمانی 32برابر ایران سرباز آماده، و 40برابر ملت ما باسواد داشت!
آیا هنوز هم برآنید که اگر رضاشاه نبود، ما در همان سال 1300 به دموکراسی میرسیدیم؟
برگرفته از فیس بوک مزدک بامدادان
بنیاد میراث پاسارگاد