قبله عالم ـ حسن شیخانی

قبله عالم بود .سلطان صاحبقران بود .شاهنشاه اسلام پناه بود . خاقان بن خاقان بود .ظل الله هم بود 

نوشته اند ۸۵ زن عقدی و صیغه ای داشت .ابوابحمعی حرمسرای همایونی بیش از دو هزار نفر بودند که شامل خواجه ها و نوکر ها و پیشکارها و دلالان و دلاکان  و دلاله ها و روضه خوان ها و جن گیران و فال گیران می‌شد  . چهل و دوتا شازده هم پس انداخته بود .
سه بار به فرنگستان رفته بود . آنطور که خودش در خاطراتش نوشته در یکی از سفرهایش به اروپا میخواسته است شاهزاده خانم مونته نگرو را به تور بزند .نوشته است « با او حرف های نزدیک به کار زدیم !»
این آقای سلطان بن سلطان و خاقان بن خاقان با داشتن هشتاد و پنج زن عقدی و صیغه ای هنوز چشمش دنبال شازده ها و پرنسس ها بود . از خواهر زنش هم نمیگذشت . میخواست خواهر زنش را به زنی بگیرد که با فتوای مجتهدان و ملایان گرفت.
ایضا ملیجک را هم دوست داشت.
گربه ناز پرورده ای هم داشت بنام ببری خان که صدر اعظم و درباریان باید به او تعظیم میکردند. دادخواهان نیز دادنامه ها و رنجنامه های خود را به گردن ببری خان می آویختند بلکه مورد مرحمت و عنایت ظل اللهی قرار گیرند .
این قبله عالم که در روز دوازدهم اردیبهشت ۱۲۷۵ خورشیدی – یعنی ده سال پیش از انقلاب مشروطیت- به ضرب گلوله میرزا رضا کرمانی از پا در آمد پنجاه سال سلطنت کرد .
امیر کبیر را کشت. علیمحمد باب را تیرباران کرد . هزاران تن دیگر را به جرم بابیگری شمع آجین کرد و به دیار عدم فرستاد .
اگر سلطان محمود غزنوی انگشت در جهان کرده بود و قرمطی میجست و بر دار میکشید این آقای سلطان صاحبقران هم در کشتن و دریدن و بر دار کردن آدمیان لحظه ای درنگ نمیکرد .
با همه اینها ، این آقای ظل الله نقاش بود . عکاس بود . شاعر هم بود .نخستین پادشاه ایران بود که سفرنامه و دفتر خاطرات نوشت.
وقتی از سفر اروپا بر گشت از دیدن دستاوردهای علمی و صنعتی آن سامان چنان به وجد آمد که میخواست ایران غرقه در خرافات و یاوه های دینی را  چهار نعل بسوی مدنیت بتازاند .
سنگ بنای دارالفنون را گذاشت ،نخستین چاپخانه را وارد ایران کرد . دانشجو به اروپا فرستاد ، به تاسیس روزنامه وقایع اتفاقیه دست زد ، بمنظور کوتاه کردن دست ملایان از دستگاه قضا ، دارالشورا و عدلیه اعظم بر پا کرد .قند سازی و راه آهن و چراغ گاز و ضرابخانه و پست و تلگراف ساخت.
زمانی که دانشجویان دارالفنون برای نخستین بار نقشه تهران را کشیدند و به ناصر الدین شاه عرضه کردند چنان خوشحال شد که سه هزار تومان به آنان جایزه داد .
با همه اینها ، تاریخ از او به نیکنامی یاد نمیکند.
او با پنجاه سال پادشاهی پس از شاپور دوم پادشاه ساسانی و شاه تهماسب صفوی ، طولانی ترین دوران پادشاهی در میان همه شاهان ایران را داراست .
هنگامیکه محمد شاه قاجار – که سال ها با بیماری نقرس دست به گریبان بود – در سال ۱۲۲۷ خورشیدی در چهل و یکسالگی از دنیا رفت ، تمامی کشور گرفتار نابسامانی و شورش  و تنها بخش آرام ایران آذربایجان بود .
در این زمان ناصرالدین میرزای ولیعهد که آنزمان هفده ساله بود در تبریز بسر میبرد و مدعیان پادشاهی از هر سو سر بر آورده بودند .
حاجی میرزا آقاسی صدر اعظم محمد شاه که توان آرام نگاهداشتن تهران را نداشت به حرم شاه عبدالعظیم پناهنده شد  و در آنجا بست نشست و مادر قدرتمند ناصر الدین شاه – مهد علیا -به تنهایی به اداره کشور پرداخت و همه شورشیان و  ‌‌مدعیان را سرکوب کرد .
در این زمان ناصر الدین میرزا با پشتیبانی میرزا تقی خان امیر نظام – که بعد ها امیر کبیر لقب گرفت – راهی تهران شد و پیش از رسیدن به تهران به میرزا تقی خان لقب اتابک اعظم داد و او را صدر اعظم خویش کرد .
میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیر کبیر که برای به تخت نشاندن ناصر الدین شاه زحمات بسیاری کشیده بود سرانجام بسال ۱۲۶۷ هجری قمری براثر دسیسه های مادر شاه از مقام خود عزل و در حمام فین کاشان بدستور شاه رگش را زدند .
پس از مرگ امیر کبیر میرزا آقاخان نوری که مورد پشتیبانی دولت انگلستان بود روی کار آمد .
در سال ۱۲۷۲ هجری قمری ، حسام السلطنه هرات را که در دست محمد یوسف میرزا بود محاصره کرد . انگلیسی ها که هرات برای شان اهمیت خاصی داشت به آقا خان نوری فشار آوردند تا به محاصره هرات پایان دهد اما لشکریان ایران به محاصره هرات ادامه دادند و آنرا در سال ۱۲۷۳ قمری تصرف کردند .  در پی تصرف هرات بدست ایرانیان انگلیسی ها در سال ۱۲۷۳ به جنوب ایران حمله کردندو شهر های خرمشهر و اهواز و بوشهر و جزیره کیش را اشغال کردند .
در سال ۱۳۰۸ هجری قمری در زمان صدر اعظمی امین السلطان، ناصر الدین شاه امتیاز انحصار توتون و تنباکو را به شخصی انگلیسی بنام تالبوت داد .
واگذاری این امتیاز به زیان کشاورزان و تجار داخلی بود که  به اعتراضات وسیعی در سراسر ایران منجر شد که به واقعه رژی معروف است.
سر انجام با فتوای میرزای شیرازی استفاده از قلیان و تنباکو حرام اعلام شد و حتی زنان حرمسرای شاهی قلیان های خود را شکستند و دامنه اعتراضات چنان گسترش یافت که ناصر الدین  شاه بناچار این امتیاز را لغو کرد و با گرفتن وامی به مبلغ  پانصد هزار لیره از بانک شاهنشاهی خسارت کمپانی رژی را پرداخت کرد .
این وام نخستین قرضی بود که دولت ایران از بیگانگان گرفت و پس از آن با گرو گذاشتن منابع ثروتی ایران مانند گمرک و شیلات و جنگل ها و رودخانه ها وام های دیگری دریافت شد که به مصرف سفرهای اروپایی ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه رسید.
در سال ۱۲۹۹ هجری قمری میان میرزا سعید خان موتمن الملک نماینده ناصر الدین شاه و زینوویف نماینده روسیه تزاری معاهده ای به امضا رسید که به معاهده آخال معروف است .
در واقع این معاهده دستکمی از دو معاهده ننگین گلستان و ترکمنچای نداشت و ناصرالدین شاه که در چنبر دو سنگ آسیای روس و انگلیس گرفتار شده بود بناچار این معاهده را پذیرفت.
عهد نامه آخال ضربه هولناک دیگری به تمامیت ارضی ایران بود و کار بجایی رسید که انگلیسی ها به سفیر ایران در لندن طعنه میزدند و میگفتند : خوب شد ما هرات را از شما گرفتیم و گرنه آنرا هم به روس ها میدادید !
پیمان آخال معاهده ای بود که برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمن نشین شرق دریای خزر بسته شد و براساس آن مناطق بسیار وسیعی از خراسان بزرگ و ترکستان از پیکر ایران جدا شد و به خاک روسیه پیوست .
بموجب این معاهده رود اترک بعنوان مرز بین ایران و روسیه شناخته شد و ایران از دعاوی خود نسبت به ترکستان و ماورا النهر صرفنظر کرد و سرزمین های شرقی دریای خزر از قلمروی ایران جدا شدند
در زمان ناصر الدین شاه امتیاز بهره برداری انحصاری از شیلات ایران و حوزه های صید ماهی دریای خزر به شخصی روسی بنام لیانازوف داده شد .
مرزهای جنوب شرقی ایران و افغانستان در زمان ناصر الدین شاه بین نماینده کمپانی هند شرقی انگلستان و نماینده ایران مشخص شد و قسمتی از خاک بلوچستان از دست رفت .
بسال ۱۲۸۹ هجری قمری ، حاج میرزا حسین خان سپهسالار امتیاز کل منابع ثروت ملی ایران را بمدت هفتاد سال به شخصی انگلیسی بنام بارون ژولیوس  رویتر واگذار کرد اما دولت روسیه تزاری با واگذاری این امتیاز مخالفت کرد و ناصر الدین شاه بناچار امتیاز را لغو کرد ولی بسال۱۳۰۷ قمری امتیاز تاسیس بانک شاهنشاهی را به رویتر داد که بیش از چهل سال چاپ اسکناس در ایران را بعهده داشت و در مورد حجم اسکناس های منتشر شده زیر بار هیچگونه نظارت دولتی نمیرفت .
در زمان ناصر الدین شاه حکومت نواحی بندر عباس و هرمز به مدت بیست سال به سید صعید خان امام مسقط فروخته شد . خط راه آهن تهران به شهر ری کشیده شد .
برای نخستین بار تمبر پستی در ایران چاپ شد .
بحرین رسما تحت الحمایه انگلستان قرار گرفت .
نخستین خط تلگرافی ایجاد شد که از بوشهر و بندر عباس و بندر جاسک میگذشت و هندوستان را به انگلستان وصل میکرد .
تاسیس مدارس جدید به سبک مدارس اروپایی در زمان همین پادشاه آغاز شد اما ملایان به مخالفت با آن برخاستند .
بسال ۱۳۰۵ هجری قمری اولین دبستان به سبک و شیوه اروپایی  بنام مدرسه ثریا توسط میرزا حسن رشدیه در تبریز تاسیس شد اما ملایان داد و فغان وا اسلاما و وا شریعتا راه انداختند و گفتند بابی ها این مدرسه ها را ایجاد کرده اند تا فرزندان ما را از مسلمانی باز دارند .لاجرم اوباش و طلاب به این مدرسه یورش بردند و نگذاشتند پا بگیرد.
اولین حفاری چاه نفت نیز بسال ۱۳۰۲هجری قمری در زمان ناصر الدین شاه در حوضه دالکی خلیج فارس صورت گرفت اما به نفت نرسید و شرکتی که حفاری را بعهده داشت از ادامه کار منصرف شد.

« روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه »  وزیر انطباعات ناصر الدین شاهی یکی از منابع مهم تاریخی برای بازشناسی زوایای تاریک دوران سلطنت پنجاه ساله قبله عالم است است .
صفحاتی از این کتاب را ورق میزنیم تا نقش ملایان و مجتهدان را در تباهی سرزمین ما بهتر بشناسیم :
• جمعه ۸ ذی الحجه ۱۳۰۲ قمری. صبح
• در خانه رفتم ( یعنی به دربار رفتم )شاه با نایب السلطنه و ظل السلطان خلوت فرموده بود .اصفهان مغشوش است . ملای نجفی مجتهد چند نفر را به تهمت بابیگری به میل خود بدون اجازه سر بریده است . ظاهرا ایلچی انگلیس شکایت کرده بود . یوز باشی مامور شد برود ملای نجفی را بیاورد »
و این ملای نجفی – یعنی همان آقا نجفی معروف- که در اصفهان دستگاه فرمانروایی جدا گانه ای داشت  همان کسی است که وقتی با ظل السلطان حاکم مقتدر و خونخوار اصفهان اختلاف پیدا کرد ظل السلطان به او گفت :
میتوانی به« شاه بابام » بنویسی تا مرا از حکومت اصفهان معزول کند .
آقا نجفی در جواب گفته بود : چرا بنویسم به « شاه بابات » که  ترا معزول کند ؟می نویسم به امپراتور روس که شاه بابات را معزول کند !
و در چنین هنگامه ای بود که نخستین جرقه های انقلاب مشروطیت درخشیدن گرفت تا سرانجام بسال ۱۲۸۵ خورشیدی به ثمر نشست اما متاسفانه دولت مشروطه دولت مستعجلی بود که فرجامش به دیکتاتوری دیگری انجامید و راه را برای برقراری حکومت مشروعه خواهان هموار کرد

همایش سالگرد پیروزی مشروطیت ـ بنیاد میراث پاسارگاد

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

از مشروطه اول تا مشروطه نوین ـ داریوش بی نیاز

Read Next

آیا قانون اساسی مشروطه قانونی مدرن بود؟ـ دکتر نیره انصاری