نام کهن نیتوکّی (نی دوکّی) مربوط به بحرین است:
nītu: silence, ki: place
این معنی مترادف و همخوان با نام منامه پایتخت بحرین به معنی جایگاه خواب و استراحت و آرامش است.
به نظر میرسد نام کهن دیگر بحرین (که به نادرستی به دیلمون باستانی معروف شده است) یعنی اوال در اصل همان نام شهر عوالی بحرین بوده که اکنون نیز موجود است در اصل با خدای اوال (ایزد سزاوار به شکل نخستین گاونر شاخدار) مردم کهن بحرین مطابقت دارد که نام پیش از اسلام بحرین و همچنین نام بت معروفی در شبه جزیرۀ عربستان بوده است.
ولی نامهای دیلمون (تیلوس منابع کهن یونانی) و آواراکتا متعلق به کیش در سر راه دریایی سومر به ملوخا (هند) بوده است:
جزیرۀ دیلمون (تیلمون، به سومری به معنی بازار مرکزی) را -که مکانش در سمت دریای بر آمدن خورشید (شرق بین النهرین) قید شده- با ائا خدای خرد و زمین و آبهای ژرف بابلی ها و پسرش انساگ (بهترین سرور) خدای جزیرهً دیلمون مرتبط می دانسته اند. با توجه به معنی نام قیس (محل بافندگی میل زنی) یا کیش (مقنعه زن) و نام قدیم آن در منابع کهن یونانی یعنی آواراکتا (محل حریر) (آئو/رخته= دارای رختهای خوب) مسلم می نماید که معنی اصلی آن همانا مکان البسه خوب بوده است:
Tilla/Market-place
Maun: Center
در کتیبه های سومری از کشتی های دیلمونی حاوی چوب و کالای دیگر به سومر سخن میرانند که بی شک مراد لنجهای مردم سواحل ایرانی خلیج فارس است که با آنها کالاهای خود از جمله چوب و مس را از نواحی جنگلی جنوبی سرزمین مادر یعنی فلات ایران و همچنین درهٔ سند وارد کرده و از آنجا به سومر صادر می نموده اند. جالب است که اساطیر سومری نام خدای سرزمین دیلمون را به صورت انساگ (بهترین سرور) و الههٔ آن را اوتّو (الههٔ بافندگی) ثبت نموده اند. در اینجا بی شک از دیلمون نه همان جزیرۀ بحرین یعنی سرزمین نیتوکّی (نی دوکّی) کهن بابلی بلکه در اصل جزیره کیش استان هرمزگان در شمال خلیج فارس منظور است. چه انکی خدای دیلمون مطابق امشاسپند اردیبهشت ایرانیان است و در اسطورۀ دیلمون موکّداً از چاههای آب و رستنیهای دیلمون صحبت میشود که لابد با آب چاهها آبیاری می شده اند و این ویژگی ممتاز جزیره کیش در خلیج فارس در جهان از عهد باستان است. در کتاب آثارالبلاد آمده است: «آب آشاميدنی مردم کیش از چاه آب است. ثروتمندان از ساروج ها (آب انبارهاي ساخته شده از ساروج) آب مي خورند». کاريزهايی در جزيرهٔ کيش وجود دارد که جز چهار رشتهٔ اصلی، بقيه از به هم پيوستن چهار تا پنج چاه به وجود آمده اند. درازای کاريزهای اصلی 1000 تا 2300 متر می رسيد. »
مسجد جامع حریره (محل بافندگی، بر گرفته از سریرَ/هریره ایرانی یعنی زیبا) در کیش و مقبره منسوب به محمد حنفیه (ستوده پاک کیش) در جزیره خارک -که یاقوت حموی به درستی انتساب آن مقبره را به محمد حنفیه فرزند خردمند علی ابن ابوطالب رد می کند- یادآور معبد خاص الهه بافندگی اوتّو می باشند. ترجمهٔ عربی نام دیلمون و الهه اوتّو بر روی شهر متروکه قدیمی کیش یعنی حریره (همان قیس = به وسیله میل بافتن) باقی مانده است. بنابراین آواراکتا (محل رخت خوب) در اصل به معنی محل حریر بوده است: در جزیرهٔ کیش روستایی است به نام حریره، این روستا خالی از سکنهاست بومیان جزیره میگویند که حریره نام بانویی بوده که ملکه شهر بود.
بهشت سومری یا سرزمین جاودانی دیلمون از نگاه سومری :
سرزمین دیلمون مقدس است
سرزمین دیلمون پاک است
سرزمین دیلمون پاکیزه است
سرزمین دیلمون روشن است
در دیلمون کلاغ سیاه نمی نالد
مرغ وحشی ناله سر نمی دهد
شیر کسی را نمی درد
گرگ بره را نمی درد
سگ وحشی کودکان را نمی برد
پرنده دست رنج بیوه زنان را نمی رباید
هیچکس از درد نمی نالد
هیچکس نوحه نمی خواند
هیچکس سوگواری نمی کند
کتیبۀ سومری ـ پیدا شده در شهر باستانی نیپور
(کریمرـص۱۶۸ـ۱۸۱:هوکــ ص ۱۵۶)
اما افسانۀ سومری که با خواندن آن به شباهت های فراوانی حتی با باورهای امروزی پی می بریم افسانهً انکی(Enki) خدای آب و نینهورساگ (Ninhursag) خدا-بانوی زمین است.
سومریان معتقد به سرزمینی پاک و مقدس به نام دیلمون (Dilmun) بودند که مظهر روشنایی و پاکی و سلامتی بود. باغ مقدس که خدایان در آن زندگی می کردند. آنچه برای زنده ماندن این باغ لازم بود آب تازه بود که اوتو (Utu) خدای خورشید باید از زمین به آن باغ مقدس بیاورد. اوتو آب تازه را از زمین به باغ می آورد و همه ی باغ پر از میوه و سبزه و طراوت می شود.
همین موضوع آوردن آب از زمین برای تازگی و طراوت باغ مقدس در افسانه ی آفرینش در تورات (۱۰-۲) به این صورت آمده است: “اما آب از زمین بیرون می آمد و خشکیها را سیراب می کرد.”
در این باغ بارور شده و پر طراوت نینهورساگ از سه نسل بانو-خدایان، ۸ گیاه مقدس پدید می آورد و می رویاند. اما انکی می خواهد که این ۸ گیاه مقدس را بخورد و فرمانبر او ایسیمود دو چهرۀ آن ۸ گیاه مقدس را به پیش انکی می آورد و انکی یکی یکی آنها را می خورد:
“انکی در سبزه زار به اطراف می نگرد، به اطراف می نگرد”
انکی به فرمانبرش ایسیمود می گوید:
“من فرمان می دهم، من می خواهم درون آنها را دریابم،
این چه گیاهی ست؟ این چه گیاهی ست؟”
و فرمانبرش پاسخ می دهد:
“پادشاه من، این گیاه درختی است،
او گیاه را می بُرد. انکی گیاه را می خورد.
پادشاه من، گیاه عسل،
گیاه را می چیند. انکی گیاه را می خورد.
پادشاه من، گیاه وحشی کنار راهها،
گیاه را می بُرد، انکی گیاه را می خورد ….”
این اسطوره در جایی مفصّل تر ذکر گردیده است که ما آن را نیز قید می کنیم:
انکی و نین خورسَگ:
بر اساس منظومه اسطوره ای آسمانی دیلمون محلی است مطهر، پاکیزه و درخشان. آنجا سرزمینی است که در آنجا به احتمال بیماری و مرگ وجود ندارد. آنجا شهری است که به فرمان انکی، خدای آبها آنجا مملّو از آبهای شیرین و مزارع سرشار از غله شده، و بنابراین به “خانۀ اسکله های ساحلی سرزمین” شهرت یافته است. الهه نین خورسَگ، “مادر سرزمین بیابانی” از انکی باردار می شود، و پس از نه روز بارداری بدون تحمل درد و تقلا الهه نین مو را به دنیا می آورد. سپس انکی دختر خویش، نین مو، را باردار می کند، و او به همان شیوۀ مادر نین خورسَگ، الهه ای به نام نین کورَّ (الهه بیگانه جهان زیرین) را به دنیا می آورد. آنگاه انکی نوۀ خویش نین کوَّر را باردار می کند، و او الهه اوتّو utto (یعنی بافنده) را به دنیا می آورد. الهۀ دیگری نام نین سیگ را باید به عنوان چهارمین تولد به جمع سه الهۀ بالا افزود. نین مو و نین سیگ با قضاوت از روی نامی که دارند (بانویی که به ثمر می آورد) یا (بانویی که سبز می کند)، به نظر می رسد الهه هایی باشند که فعالیت های آنها در اصل با گیاهان ارتباط داشته است. الهه نین کور “بانوی کوهستان” یا شاید “بانوی جهان زیرین” الهه ای است که فعالیتهای او ظاهراً به کار با سنگ منحصر بوده است و الهه اوتّو به احتمال الهه ای است که فعالیتهای او با لباس و به طور کلی پوشش و همچنین گیاه اساطیری زندگی (Ti یا Rib) ارتباط داشته است. انکی اکنون آشکارا خود را آمادۀ باردار کردن نتیجۀ خویش اوتّو کرده است که خورسَگ، مادر بزرگ، دخالت کرده و نصایحی را به اوتّو می دهد. اوتوّ به احتمال طبق دستور نین خورسَگ بر آن می شود که با انکی ازدواج نکند مگر آنکه وی برای او هدیه ای شامل خیار و سیب و انگور بیاورد. اگر این برداشت درست بوده باشد می بینیم که انکی از باغبانی خیار و سیب و انگور دریافت می دارد. باغبان به احتمال میوه ها را در برابر آبیاری به کمک سدها، کانالها، و محلهای کشت نشده در اختیار انکی قرار می دهد. انکی آنها را به عنوان هدیه برای اوتّو می آورد، و اوتّو با شادمانی او را پذیرا شده و با وی ازدواج می کند. به روایتی اوتّو را با شراب مست کرده و به کامجویی می پردازد.
اما از این ازدواج به احتمال هیچ الهه ای متولد نمی شود. به جای آن به نظر می رسد ازدواج اینها منجر به رویش هشت گیاه متفاوت می شود که عبارت از: گیاه “درخت”، گیاه “عسل”، گیاه “علف هرز جاده”، گیاه ” اَپسَر”، گیاه “خار”، گیاه “چسب”، گیاهی که نام آن نا مفهوم است، و گیاه “درخت فلوس”. و اکنون انکی مرتکب عمل گناه آلود می شود. او همانگونه که در سرزمین مردابی به پیرامون خویش می نگریست، متوجه هشت گیاه می شود و به احتمال مصمم می شود تا سرنوشت آنها را تعیین کند. امّا به نظر می رسد که نخست می بایست قلب آنها را بشناسد، یعنی اینکه به احتمال می بایست آنها را مزه کند. بنا براین، پیک او ایسیمود، خدای دو صورتی، هر هشت گیاه را می چیند و برای انکی می آورد، و او آنها را یکی پس از دیگری می خورد. الهه نین خورسَگ که در واقع مسئول به وجود آمدن گیاهان بالا بود، از کار انکی خشمگین می شود، و او را نفرین کرده می گوید: تا زمانی که زنده است با ” چشم زندگی” به او نگاه خواهد کرد، و با بیان این جمله بی درنگ ناپدید می شود. در نتیجۀ نفرین او چاهها و رودخانه ها خشک میشوند و آب در اعماق زمین پنهان میگردد. بی تردید در نتیجه نفرین او انکی به تدریج لاغر و نحیف می شود، و اَنونَّکی ها، خدایان “بزرگ” امّا بی نام سومری، خاک می نشینند. در این مرحله روباه برای نجات می آید. وی از انلیل، فرمانروای مجمع خدایان سومری می پرسد اگر نین خورسَگ را به مجمع خدایان باز گرداند چه چیزی را به عنوان پاداش به وی خواهد داد. انلیل پاداش او را تعیین می کند، و روباه با اطمینان خاطر به نحوی موفق می شود نین خورسَگ را به مجمع خدایان در دیلمون باز گرداند.
آنگاه نین خورسگ انکی در حال مرگ را بر فرج خویش نشانده از او می پرسد که در کدام عضو از بدن خویش احساس درد می کند. انکی عضوی از بدن را نام می برد که او را می آزارد، و نین خورسَگ وی را آگاه می سازد که وی موجبات تولد خدایی را برای او فراهم آورده است. مفهوم این گفته آن است که تولد آن خدا موجب بهبود عضو بیمار خواهد شد. به همین ترتیب، نین خورسَگ پرسش خویش را هشت بار تکرار می کند. هر بار انکی یکی از اعضای دردناک بدن را نام می برد، و نین خورسَگ تولد خدایی در رابطۀ با آن را اعلام می دارد. سرانجام، به احتمال به در خواست نین خورسَگ انکی سرنوشت خدایان تازه متولد را رقم زده و آخرین آنها به نام اِنساگ (انساگیل، بهترین سرور، اهورامزدا) را به مقام “خدای حامی دیلمون” منصوب می کند.”
منابع عمده:
١- فرهنگ اساطیر شرق باستان، گوندولین لیک، ترجمهٔ رقیه بهزادی.
٢- بین النهرین باستان، ژرژ رو، ترجمهٔ عبدالرضا هوشنگ مهدوی.
٣- فرهنگ لغات سومری و اکدی به انگلیسی.
۴- فرهنگ لغات اوستایی، احسان بهرامی.
بنیاد میراث پاسارگاد