اسلامیسازی علوم؛ از آکادمی منیرالدین حسینی و مغازه مصباح تا دانشگاه هاروارد
مجید محمدی
مطالعات حقوق اسلامی، یا تبلیغات ایدئولوژیک
دانشگاه هاروارد در دانشکده حقوق خود یک برنامه حقوق اسلامی دارد که در آن احتمالا سالانه میلیونها دلار صرف بازخوانی و تلاش برای امروزین کردن شریعت میشود. در چارچوب همین طرح است که افرادی مثل زهرا تخشید در آن استخدام میشوند تا نه اینکه چرخ را دوباره اختراع کنند (این کار میتوانست چیزهایی به آنها یاد بدهد) بلکه بهجای چرخ چیزی را اختراع کنند که مثل چرخ کار کند، اما چرخ نباشد (علم اسلامی)، و اهل ایدئولوژی مخترع آن باشند، تا با آن به قدرت و ثروت تمامیتخواهانه خود مشرعیت بخشند و دیگران را ساکت کنند. اصولا طرح اسلامی کردن علوم از ابتدا یک طرح سیاسی و برای کسب قدرت (با حذف دانشمندان تجربهگرا و عقلگرا) بوده است.
برنامه حقوق اسلامی دانشکده حقوق هاروارد، در طول کار خود حتی یک گزارش در مورد تناقض شریعت یا تفسیرهای موجود از آن و حقوق بشر، قساوتمندی محفوف در احکام قضایی شریعت اسلامی و کارنامه طالبان، داعش و جمهوری اسلامی ایران در این زمینه، یا نتایج اجرای احکام شریعت و مجازاتهای اسلامی عرضه نکرده است؛ گویی این واقعیات در حوزه حقوق اسلامی وجود خارجی ندارند. علیرغم ادعای رهیافت انتقادی چپ نو (آدورنو، فوکو و گرامشی)، این رهیافت انتقادی در فعالیتهای علوم انسانی و اجتماعی چپگرایان کاملا حذف شده است، چون هرگونه انتقادی بالاخره گروهی را میرنجاند و ائتلاف سیاسی هویتگرایان بههم میخورد. چینی نازک اسلامگرایان حاکم در ایران نیز نباید ترک بردارد. کارنامه اینگونه مراکز که براساس ایدئولوژی هویتگرایی کار میکنند، نشان میدهد که ایدئولوژی چه کارنامه شکستخوردهای در حوزه تحقیقات و معرفت عرضه کرده است.
«… در اسلام»
ایده تخشید برای طرح «اینترنت کوانتومی» (عنوانهای دهانپرکن) صرفا بر تزریق آموزههای اسلامی در این طرح تمرکز دارد. در آگهی جلب دانشجو برای این طرح هورقلیایی، از «علوم انسانی دیجیتال اسلامی» سخن گفته میشود که تنها در عالم خیال وجود دارد، مگر آنکه فیلترینگ و سانسور و هکینگ اسلامگرایان را در این مقوله مورد مطالعه قرار دهیم. نویسنده عینا همانند طلاب حوزههای علمیه، اسم «استفاده از ابزارهای دیجیتال برای جستوجو در متون حقوقی اسلامی [فقها و کتب دینی]» و فهرستنویسی برای آنها را «علوم انسانی دیجیتال اسلامی» گذاشته است. این نامگذاری، پس از خرید هزاران کامپیوتر برای حوزههای علمیه در ایران رخ داد.
بحث دیگر این طرح آموزشی، «اصول هوش مصنوعی در اسلام» است که لابد در آثار ائمه شیعه باید در باب آنها با سوراخ کردن اوراق، نکاتی را پیدا کرد. از دهههای سی و چهل شمسی، اسلامگرایان بهدنبال یافتن همه دستاوردهای تمدن امروز در اسلام بودهاند («… در اسلام»، عنوان هزاران کتاب و مقاله در نشریات اسلامی بوده است) و این تلاش نهتنها دین و معرفت را قدمی به جلو نرانده است، بلکه موجب موجی از تمامیتخواهی دینی در دنیا شده است. در چهل سال گذشته در ایران، اسلامگرایان همه اصول عالم امکان و معرفت را از اسلام استخراج کردهاند و بر قدرت و ثروت خویش افزودهاند. وقتی باور داشته باشید که در یک کتاب همه معارف عالم وجود دارد، شروع میکنید به کندن و کندن تا همه چیز از آن استخراج شود و منابع وقفکنندههای هاروارد یا پول نفت مردم ایران نیز صرف آن خواهد شد.
نویسنده متن این آگهی، ادعا میکند که میخواهد اصول اخلاقی و قانونی هوش مصنوعی را از اسلام استخراج کند؛ همان کاری که منیرالدین حسینی در آکادمی علوم اسلامی و مصباح یزدی در باقرالعلوم میکرد. تصور پیشینی اسلامگرایان این است که اسلام یک مکتب اخلاقی است (با فرضِ یکی گرفتن دین و اخلاق) و عقل و تجربه انسانی قادر به تعیین مقررات برای این حوزهها نیست. اگر این امر جدی گرفته شود، در نهایت تخشید و رفقای هویتگرا یک شورای افتا و شورای نگهبان در هاروارد راه میاندازند تا این اصول را استخراج کنند، چون «غیر فقیه» صلاحیت کار در این حوزهها را ندارد و نمیتواند قید اسلام و اسلامی را به تعابیری دیگر بچسباند.
اسلامگرایان در شش دهه اخیر هچ برنامه آموزشی و پژوهشی بدون برنامه «اسلامی کردن» مطرح نکردهاند. آنها تصور میکنند که این یک طرح بدیل است که جوامع غربی و محیطهای آموزشی اهمیت و پرباری آن را درک نکردهاند. طرح پژوهشیای که در ایران مایه اتلاف منابع در دانشگاهها و تصفیه استادان سکولار شده است، امروز به دانشگاههای غربی ارمغان آورده شده و تحت ایدئولوژی هویتگرایی، جایی برای عرضه پیدا کرده است. نسل امروز در این دانشگاهها غافلند از اینکه این طرح از برنامه استالینیستی-مائوئیستی «ایدئولوژیک کردن علم» که خود یکصد سال رسوایی بهبار آورده، نسخهبرداری شده است.
بستهبندی شیک
اسلامگرایان در بستهبندی و تبلیغ «روغن مار» خود بسیار موفق بودهاند. منیرالدین حسینی که میخواست الکترونیک و شیمی را نیز علاوهبر جامعهشناسی و روانشناسی اسلامی کند، نام موسسهاش را گذاشته بود آکادمی. این نام چندان با روش اسلامگرایان در غربستیزی و دوری کردن از مفاهم غربی نمیخواند، اما برای موسسه او در منظر عوام مشروعیت میآورد. مصباح نام فعالیت اسلامی کردن علوم تحت نظرش را گذاشته بود «همکاری حوزه و دانشگاه» که کسی با اصل آن مشکلی ندارد، اما نوع فعالیت هچ مشروعیتی نداشت. زهرا تخشید در هاروارد نیز نام فعالیت خود را گذاشته است «آزمایشگاه حقوق اسلامی» (Islamic Law Lab). در واقع، آزمایشگاه وجود ندارد، بلکه اسم کلاس درس «آزمایشگاه» گذاشته شده، تا توجه بیشتری کسب کند و وجه تجربی بدان داده شود.
اتلاف منابع
قبل از غالب شدن ایدئولوژی و گفتمان هویتگرایی در فضاهای آکادمیک، مسلمانان نیز همانند دیگر دانشمندان باورمند، از روشهای علمی پیروی میکردند و دستاوردهای مثبتی نیز داشتهاند (مثل عبدالسلام پاکستانی در حوزه فیزیک). ایدئولوژی هویتگرایی موجب تخریب جدی، هم در دانشگاههای غربی و هم در مشارکت مسلمانان در فضاهای آموزشی و پژوهشی دنیا شده است.
چهل و دو سال است که مردم ایران هزینه اسلامی کردن همه امور را، از سیاست و هنر و علم و دانشگاه تا معماری و خانواده و میدان و کوه، با سرکوب هرروزه حقوقشان و اتلاف منابع مالی و نهادیشان میپردازند و مدیران هاروارد هنوز متوجه این امر نشدهاند که علم را نمیتوان ایدئولوژیزه و دینی یا هویتی کرد. همه داستان، اسلامیسازی مغازهای بزرگ برای کسب درآمد و منزلت در میان مردم مسلمان منطقه خاورمیانه بوده است. متاسفانه امروز تامینکنندگان مالی و مدیران هاروارد به سطح پیروان و مقلدان روحانیت شیعه در ایران که خریدار اسلامی کردن امور بودند، تنزل یافتهاند.
برگرفته از ایندیپندنت فارسی
بنیاد میراث پاسارگاد