قتل مهسا امینی توسط جمهوری اسلامی تمام ایران به درد آورده است. مرگ مهسا (ژینا) یکی از عوامل اساسی شتاب دهنده سقوط رژیم است. تمام حکومت خامنه ای و تمام مهندسان اسلامی و تکنوکراتهای رانتخوار و روزنامه نگاران سرسپرده، متحد شده اند تا «اثبات» کنند که قتل دختر دیار سقز ما، جنایت نیست. ولی مردم، با خشم خود، با اعتراض خود، از کردستان تا تهران و سراسر ایران، دروغ رژیم را باور ندارند. پرونده حکومت ولایت فقیهی برهمگان آشکار است. چپاول، فساد، بحران اتمی، سرکوب زنان، ویرانگری زیست محیطی، تحمیل دین اسلام شیعه و کشتار آزادیخواهان و شهروندان، جنبه هایی از کارنامه نظام حاکم هستند. مشخصات اساسی جامعه کدامند و چالش امروز چیست؟
یکم، ساختار قدرت سیاسی توتالیتر و اسلامی است. ولایت فقیه فردی، تمام سیاست ها را تعین می کند و عملکرد تمام نهادهای این نظام مانند خبرگان و شورای نگهبان و مجلس و نظام قضایی و سلسله مراتب نظامی، سیاست خارجی و نیز کنترل بر ثروت و منابع مالی، به اراده او وابسته است. اجزای تشکیلاتی و ایدئولوژیک این نظام در پیوست ارگانیک با یکدیگر هستند و هیچ تغییر اصلاح طلبانه در این ساختار امکان پذیر نیست.
دوم، از دیدگاه جامعه شناختی جامعه ایران بشدت دوقطبی شده است. تمرکز ثروت در بخشی محدودی از اجتماع و تمرکز روزافزون فقر در لایه های تهیدست کارگری و کشاورز و گروهبندی های حاشیه نشین و همچنین در لایه های کارمندی و متوسط، کل ایران را در شرایط هولناک و غیر متعادل اجتماعی و حتا جنگ طبقاتی قرار داده است. در همین جامعه جوانان بشدت مورد ضرب قرار گرفته، استرس روزمره و بیمناکی برای آینده، بسیاری از آنان را به ترک میهن و یا یاس و ناامیدی کشانده است. این امر، مهاجرت منابع انسانی و فرار مغزها را بشدت دامن زده و آینده کشور را کاملن نگران کننده نموده است. زنان مورد هدف سرکوب دولتی و اسلامی است. آنها از تمامی مسئولیت های مهم حذف شده و براساس قرآن فقط باید در خدمت بازتولید و در خدمت نیاز سکسی مردان قرار گیرند. نیروهای انسانی بیشماری در این نظام نابود شده و یا حذف می شوند.
سوم، از دیدگاه روانشناختی جامعه زیر فشار یک دکترین اسلامی مزاحم و انحصارگر، پروپاگاند ایدئولوژیک شیعه و قران، خرافه های مذهبی زیارت قبور و مراسم اربعین و عاشورا و مهدویت امام زمانی، بشدت آسیب دیده است. خرافه پرستی در بخشی از جامعه رشد یافته و یک فرهنگ اخلاقی پست و رفتارهای دینی سالوسانه و دروغپردازانه همه جامعه را فراگرفته است. از سوی دیگربا رشد خردگرایی انتقادی دین و نفوذ شبکه های اجتماعی و رسانه ای و با گشایش ارتباطی با جهان، در بخشی فزاینده از جامعه، دین ناباوری رشد نموده و کفرگوئی نسبت به الله و مسخره نمودن امامان و مضحکه مقدسات دینی بطور گسترده توسعه یافته است. خرافه پرستی و خردگرایی بطرز آشکار در برابر هم قرارگرفته اند. خردانتقادی بر ضد مذهب و مبارزه علیه استبداد به هم پیوند یافته و یک گرایش نیرومند را تشکیل می دهد.
چهارم، در زیر حاکمیت دینی و وضعیت ذهنی موجود، روحیه فسادگرایی جامعه را فراگرفته است. تمام فساد کلان دولتی ها و رانت خواران و اعضای بیت امام و آخوندها و مسئولان سیاسی و نظامی، به الگوی نیرومندی برای عادی سازی فساد و رشوه خواری و تخریب ارزش های انسانی تبدیل شده است. این وضعیت منحط تا حدی از توان واکنشی عدالت خواهانه جامعه کاسته و روحیه عافیت طلبی و مصلحت طلبی بیمار را رایج ساخته است. در بسیاری موارد روحیه جامعه از رویداد تراژیک به درد هیجانی دچار می شود، ولی سنت و عادت رفتاری بسرعت عادی سازی می کند. البته این رفتار با آگاهی های دمکراتیک و با سیاست مترقیانه نخبگان روشنگر و سالم و در تجربه درگیری با یک حکومت تبهکار و طبقه فاسد و چپاولگران زورگو می تواند تغییر کند. امری که سرمایه اجتماعی بزرگ و فرهنگ دمکراتیک قانون مدار می طلبد.
پنجم، در شرایط کنونی روند فروپاشی حکومتی در جریان است و نزدیکی مرگ مستبد همه مافیای قدرت را به جدال درونی حاد سوق داده است. ماشین سرکوب در حالت آماده باش است تا اعتراض های مردمی را سرکوب کند. حکومت تمام ابزار ایدئولوژیک اسلامی مانند حجاب علیه زنان و عزاداری شیعه گری علیه کل جامعه را بسیج نموده است. اسلام هم بعنوان ایدئولوژی حکومت و طبقه حاکم و هم بعنوان ابزار مانیپولاسیون روانی، بشدت بکار گرفته شده است تا مکمل سرکوب فیزیکی باشد. همیشه رژیم مخالفان را شکنجه و کشتار نموده است و همیشه با بودجه های کلان، نهادهای دینی را تقویت نموده زیرا اسلام قرآنی و حاکمیت نیازمند پروپاگاند اسلامیستی و تکرار آدمکشی می باشد.
ششم، اپوزیسیون ایران متنوع و وسیع است و امروز دارای شناخت مناسبی از حکومت و مناسبات جهانی است. مفاهیم مهمی مانند حقوق بشر و سکولاریسم و لائیسیته و دمکراسی در فرهنگ سیاسی اپوزیسیون رایج شده است. ولی این اپوزیسیون دارای نارسایی است، اپوزیسیون توان بهره برداری از شرایط موجود برای تغییر رژیم را ندارد. گرایش های سیاسی باید فصل جدیدی بیافرینند. ابتکار برای نزدیکی و همکاری و آغاز روند برای اقدام های مشترک ضد حکومت یک ضرورت است. البته در ایران، پویایی جنبش های اجتماعی و افزایش درگیری ضدحکومتی حتمن نخبگان و سیاستمداران تازه نفس جدیدی را به میدان می آورد. ولی اپوزیسیون کنونی هم باید از تنگ نظری و خرده کاری بپرهیزد و نقش خلاق خود را بازی کند. دمکراسی و پلورالیسم پس از سقوط جمهوری اسلامی به همین روند کنونی همکاری و ائتلاف بستگی دارد. اپوزیسیون با برتری بخشیدن به مصالح ملی می تواند انرژی مثبت درون اپوزیسیونی و کل جنبش مردمی را افزایش دهد. اپوزیسیونی مستعد برای همکاری بطور قطع برای رژیم، بسیار ترسناک است.
هفتیم، مهسا، کلید رمز شد. کشتن او تجلی اجرای یک دیکتاتوری اسلامی و اعمال احکام ضد زن در این نظام است. مرگ او بیان اجرای یک سیاست توتالیتر است که آزادی را برای زنان و همه شهروندان حذف می کند. مرگ او یادآور قتل نداسلطانی و زهرا کاظمی و فرزاد کمانگیر و ستار بهشتی و کاووس امامی و نویدافکاری و ترانه موسوی و ریحانه جباری است که آزادی و دانش و طبیعت را دوست داشتند و رژیم دینی آنها را کشت. ژینا یعنی زندگی و مهسا کلید رمز برای نفی کل حکومت، برای نفی دین در قدرت سیاسی و برای دمکراسی خواهی است. گروهی از نواندیشان دینی و اصلاح طلبان و طرفداران رژیم می گویند «گشت ارشاد را کنترل کنید و یا حذف کنید». آنها برای انحراف ذهن ها عمل می کنند. ما می گوئیم آنچه که باید حذف شود حکومت جمهوری اسلامی و طبقه انگل موجود و اسلام از عرصه حکومت و آموزش و سیاست کشورداری است. برای این پروژه بزرگ، ما به توسعه فرهنگ دمکراسی و حقوق بشر نیازمندیم و ما به اپوزیسیون رنگین کمان قدرتمند و همسو و همکار نیازمندیم. مهسا را کشتند، شما اپوزیسیون ایران، به یکدیگر بطوری جدی نزدیک شوید، مسئولیت شما در همکاری شماست!
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه
————————————–
جلال ایجادی آخرین اثر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود. از این نویسنده تا کنون کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزیها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است
بنیاد میراث پاسارگاد