سرگذشت یک زنبور معمولی که ژیلیتش را گم کرد ـ الهه نوشاد رهرونیا
از کتاب« منظومه ناپیوند والگی داستانواره و دکلمه از الهه نوشاد رهرونیا نوازنده و آهنگساز: کیوان ساکت https://youtu.be/VLlJ5mKe4g0 ریش گذاشته بود. در که زد، من عازمِ رختخواب بودم. توی چشمی ِ در، یک تپه