برخی نوشته و گفته ها درباره نیلوفر بیانی2

خانم نیلوفر بیانی
برنده جایزه نوروز بنیاد میراث پاسارگاد
به عنوان بهترین شخصیت سال 1402 (2023)

  در رشته ی میراث طبیعی و محیط زیست 

نیلوفر بیانی؛ روایت ‘1200 ساعت اعتراف‌گیری سپاه با شکنجه و تهدید جنسی

از حسین باستانی

نیلوفر بیانی در نامه ای به آیت الله خامنه ای در22 بهمن 1397، به توضیح رفتار بازجویان سپاه پرداخته و در بخشی از آن نوشته که وی “به همراه ۷ مرد مسلح به ویلایی خصوصی در لواسان منتقل شده تا با وجود امتناع، مجبور به نظاره رفتار غیراخلاقی و غیراسلامی آنها در استخر خصوصی بشود”

نیلوفر بیانی، متهم ردیف دوم پرونده زندانیان محیط زیستی، در شرح حالی از وضعیت خود که بی بی سی به آن دسترسی پیدا کرده نوشته که بازجویان اطلاعات سپاه، برای گرفتن اعترافات ساختگی، او را طی “دستکم 1200ساعت بازجویی” در معرض “شدیدترین شکنجه های روحی و روانی، تهدید به شکنجه فیزیکی و تهدیدهای جنسی” قرار داده اند.

این کارشناس محیط زیست، در شرح حال خود، که در اواسط بهمن ماه جاری تنظیم شده، آورده که ماموران در جریان بازجویی، ازجمله وی را تحت فشار به “تقلید صدای حیوانات وحشی” وادار ساخته و به “تزریق آمپول فلج کننده و آمپول هوا” تهدید کرده اند. او تاکید کرده که بازجویان، با نشان دادن عکس جسد کاووس سیدامامی هشدار داده اند: “عاقبت خودت و تمام همکاران و اعضای خانواده ات نیز همین است مگر آنکه هر آنچه ما می‌خواهیم بنویسی.” کاووس سیدامامی، مدیرعامل مؤسسه حیات وحش میراث پارسیان و از فعالان شناخته شده محیط زیست در ایران بود که در ۴ بهمن ۱۳۹۶، از سوی سازمان اطلاعات سپاه دستگیر و متهم به جاسوسی شد. به گفته قوه قضاییه آقای سیدامامی در ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ در زندان اوین “خودکشی” کرد، ولی نهادهای حقوق بشری در این ادعا تردید دارند.

خانم بیانی همچنین در نامه ای به آیت الله خامنه ای در ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، به توضیح رفتار بازجویان سپاه پرداخته و در بخشی از آن نوشته که وی “به همراه ۷ مرد مسلح به ویلایی خصوصی در لواسان منتقل شده تا با وجود امتناع، مجبور به نظاره رفتار غیراخلاقی و غیراسلامی آنها در استخر خصوصی بشود.” این نامه، بخشی از مجموعه مکاتبات بی حاصل متهم بامسئولان مختلف در مورد وضعیت خود است که برای نخستین بار منتشر می‌شود.

او در نامه ای جداگانه به “حسینی” رئیس بند ۲-الف بازداشتگاه سپاه در اوین به تاریخ ۲۶ دی ۱۳۹۷، بخشی دیگر از رفتارهای ماموران را چنین توصیف کرده است: “تکرار مکرر کثیف‌ترین توهین های جنسی که در بازجویی های طولانی با حضور تیم بزرگی از بازجو ها با جزییات چندش آور تخیلی مطرح می‌کردند، و درخواست (مجبور کردن) از من که تصورات جنسی آنها را تکمیل کنم.” در همین نامه، همچنین با اشاره به بی اثر ماندن تظلم هایِ صورت گرفته به مقامات گوناگون تاکید شده: “در کمال ناباوری هر بار پس از افشاگری و درخواست کمک از مسئولین مربوطه با مضاعف شدن فشارها روبه‌رو شده و تهدیدها و شکنجه ها فزونی یافت و مکررا به من یادآور می‌شدند… کاری نکن که لج سیستم را درآوری.”

زندانی، در متن “آخرین دفاع” خود در شهریور ۱۳۹۸ نیز، که پیشتر منتشر نشده، از هراس دائمی از امکان عملی شدن تهدیدهای جنسی سربازجوی پرونده خبر داده: “ویدیوها گواهند که بازجوی اصلی با اسم مستعار حمید رضایی، که هنوز نام او رعشه بر تن من می‌آورد، چه رفتاری با من داشته است. به دلیل رفتارهای بی شرمانه اش هربار که بازجویی‌ها به درازا می‌کشید و تا بعد از تاریکی ادامه داشت وحشت از تعرض جدی وجودم را می‌لرزاند.” نویسنده ادامه داده: “ترس من در مورد اینکه اگر هرآنچه می‌خواست ننویسم دست به تعرض و خشونت جنسی بزند را تشدید می‌کرد. حضور توجیه‌‌ نشده و غیرمنتظره او در مکان‌هایی مثل راهرو تاریک و حیاط بازداشتگاه و رفتار چندش‌آورش باعث می‌شد در هیچ جا احساس امنیت نکنم و اضطراب غیرقابل تحمل من به این دلیل هیچ وقت قطع نمی شد.”

ببینید:

نیلوفر بیانی، در نامه جداگانه ای به تاریخ ۴ بهمن ۱۳۹۷ به رئیس وقت قوه قضاییه صادق آملی لاریجانی آورده ماموران اطلاعات سپاه به صراحت به او می گفته اند: “بر دهان قاضی‌ای خواهند کوبید که حکمی غیر از حکم از پیش نوشته شده سپاه را در دادگاه قوه قضاییه قرائت کند.” به گفته یک مقام مطلع، نیلوفر بیانی در ملاقاتی در اواسط شهریور ۱۳۹۷ با دادستان وقت تهران، عباس جعفری دولت آبادی نیز به او گفته بود که اعترافاتش زیر فشار شکنجه و تهدید بوده و کلا دروغ است، ولی آقای دولت آبادی تاکید کرده اجازه پس گرفتن اعترافاتش را ندارد.

مراد طاهباز، نیلوفر بیانی، هومن جوکار، طاهر قدیریان، حمیده کاشانی، امیرحسین خالقی، سام رجبی و عبدالرضا کوهپایه، متهمان پرونده فعالان محیط زیستی هستند که سازمان اطلاعات سپاه، در بهمن و اسفند ۱۳۹۶ آنها را به اتهام جاسوسی دستگیر کرد. وزارت اطلاعات دیگر دستگاه اطلاعاتی ایران، که خود را تنها مرجع تشخیص جرم جاسوسی می داند، اتهام جاسوسی علیه متهمان این پرونده را بی‌مبنا دانسته بود.

احکام دادگاه تجدیدنظر این هشت نفر، امروز سه شنبه ۲۹ بهمن اعلام شد و در عمل، چیزی جز تایید حکم ۸ آبان ۱۳۹۸ دادگاه بدوی آمده نبود. به گفته غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه، مراد طاهباز و نیلوفر بیانی به خاطر “همکاری با آمریکا به عنوان دولت مخاصم به ۱۰ سال حبس و رد وجوه ماخوذه “، هومن جوکارو طاهر قدیریان به خاطر “همکاری با دولت مخاصم آمریکا” به ۸ سال حبس، سام رجبی و سپیده (حمیده) کاشانی به خاطر “همکاری با دولت مخاصم آمریکا” به ۶ سال حبس، امیرحسین خالقی برای “جاسوسی” به ۶ سال حبس و عبدالرضا کوهپایه برای “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت” به ۴ سال حبس محکوم شده اند.

در تیرماه گذشته، خانواده‌های این هشت نفر در نامه‌ای به ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه، به قرار گرفتن این زندانیان تحت “ارعاب و فشار و شکنجه برای گرفتن اعتراف” و ارائه نشدن “هیچ سند و مدرکی از سوی دادسرا و اطلاعات سپاه” برای اثبات اتهامات وارده اعتراض کرده بودند.

توضیح تصویر،خانم بیانی با اشاره به بی اثر ماندن تظلم های خود نوشته: “در کمال ناباوری هر بار پس از افشاگری و درخواست کمک از مسئولین مربوطه با مضاعف شدن فشارها روبه‌رو شده و تهدیدها و شکنجه ها فزونی یافت و مکررا به من یادآور می‌شدند… کاری نکن که لج سیستم را درآوری”

‘توصیف جزییات زجر و درد شکنجه‌ها و لحظه اعدام’

نیلوفر بیانی در نامه ای که در اواسط بهمن ماه نوشته، به توصیف شکنجه هایی پرداخته که “طی ۲۲ ماه بازداشت موقت غیرقانونی” در بند ۲ -الف سپاه پاسداران متحمل شده است.

خانم بیانی با تاکید بر اینکه “هرگونه اعتراف مبنی بر جاسوسی یا فعل مجرمانه دیگر تحت شدیدترین شکنجه های روحی و روانی و تهدید به شکنجه فیزیکی و تهدیدهای جنسی طی دستکم ۱۲۰۰ ساعت بازجویی به من دیکته و القا شده”، از دادگاه خواسته “ویدیوها و فایل‌های صوتی بازجویی ها و همچنین پرونده پزشکی” او را در زمان بازداشت بررسی کند تا صحت گفته هایش تایید شود.

این زندانی گفته اتهامات مطرح علیه او “بدون ارائه حتی یک دلیل و سند قانونی” و صرفا بر مبنای اعترافات اجباری و نیز گزارشات محرمانه نیروهای مسلح صادر شده، “که به گفته قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران آن‌قدر محرمانه هستند که نه متهم، نه وکیل، و نه حتی خود قاضی نیز اجازه رویت آنها را ندارند”.

نیلوفر بیانی در تشریح رفتارهایی که با او صورت گرفته، به مواردی همچون “تهدید همه روزه به اعدام”، “تحمل ۸ ماه سلول انفرادی و در انزوای کامل و بازجویی های طولانی به مدت ۹ تا ۱۲ ساعت در روز و شب”، “بازجویی‌های ایستاده یا در حال چرخیدن با چشم‌بند یا در حال بشین‌و پاشو”، “توهین به خود و خانواده” و”تحقیر از جمله اجبار به تقلید صدای حیوانات وحشی” اشاره کرده است.

“تهدید به بازداشت و شکنجه پدرو و مادر ۷۰ ساله “، “تهدید به حبس در سلول یک متری”، “تهدید به شکنجه فیزیکی با نشان دادن عکس و توصیف وسایل شکنجه”، “ساعت‌ها توصیف جزییات زجر و درد شکنجه‌ها و انتقال جزییات حس لحظه اعدام” و تحت فشار گذاشتن زندانی با ادعای اعدام همکاران، از دیگر رفتارهای مورد اشاره در دفاعیات خانم بیانی هستند.

این زندانی همچنین نوشته بازجویان “با بالازدن آستین او را به تزریق آمپول فلج کننده و آمپول هوا تهدید کرده‌اند”، یکی از ماموران “هفته ها آن‌قدر به صندلی او در اتاق بازجویی لگد زده که دچار کمردردهای شدید شده”، و یک “بازجوی به ظاهر روحانی” از او خواسته “بین ۷۰ ضربه شلاق در ۲ روز و ۵۰ ضربه در یک روز” انتخاب کند”. خانم بیانی در نامه ای که در ۲۶ دی به ۱۳۹۷ به رئیس بند ۲-الف نوشته بود، آورده که این روحانی خود را دارای مجوز مخصوص از جانب حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه می‌دانسته. به نوشته زندانی، آن فرد “ادعا می کرد دارای مجوز مخصوص از مقامات بالا (طائب…) جهت شکنجه بنده با صدور حکم تعزیر (شلاق) می‌باشد”.

نیلوفر بیانی در نامه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ خود به آیت الله خامنه ای نیز، در گلایه ای جداگانه از شخص فوق نوشته این “فرد معمم” در جلسه ای به او گفته به علت مشغله قاضی پرونده بخشی از دادگاه را در اتاق بازجویی اطلاعات سپاه برگزار می‌کند، و افزوده: “[او] در پاسخ به تعجب من عصبانی شد و صندلی را به سوی من پرتاب کرد که باعث ضرب دیدگی زانویم شد”.

نحوه اعتراف گیری از خانم بیانی در پرونده فعالان محیط زیستی از اهمیت زیادی برخوردار است؛ به این علت مشخص که اعترافات او به عنوان متهم ردیف دوم و مراد طاهباز به عنوان متهم ردیف اول پرونده، از “مستندات” اصلی سازمان اطلاعات سپاه در کل این پرونده محسوب می شوند.

مرور پرونده هشت فعال محیط زیستی نشان می دهد که سازمان اطلاعات سپاه برای متهم کردن این افراد، “اعترافات” متهمان ردیف اول و دوم را مورد استناد قرار داده، در حالی که هر دوی آنها در دادگاه تاکید کرده اند اعترافات‌شان تحت شکنجه بوده است.

طبق قوانین ایران، اقرار یک فرد فقط در مورد خود او معتبر است و اقرار در مورد خود نیز، تنها در صورتی قابل استناد خواهد بود که در حضور قاضی دادگاه -و نه بازجو- صورت گرفته باشد.

توضیح تصویر،نیلوفر بیانی در نامه ای به تاریخ ۴ بهمن ۱۳۹۷ به رئیس وقت قوه قضاییه صادق آملی لاریجانی آورده ماموران اطلاعات سپاه به صراحت به او می گفته‌اند “بر دهان قاضی‌ای خواهند کوبید که حکمی غیر از حکم از پیش نوشته شده سپاه را در دادگاه قوه قضاییه قرائت کند”

نشان دادن بی مقدمه تصویر جسد کاووس سیدامامی

نیلوفر بیانی در قسمتی از دفاعیات خود، از استفاده بازجویان اطلاعات سپاه از مرگ کاووس سیدامامی برای وادار کردن خود به اعتراف حکایت کرده است.

وی با ذکر اینکه فشارهای بازجویان” در شرایط سلول انفرادی و انزوای کامل” باعث “تزلزل روحی و روانی” او شده بوده، افزوده:” آنچه فروپاشی روانیم را کامل کرد، نشان دادن بی مقدمه تصویری از جسد دکتر سیدامامی در سردخانه بود، در حالی که خانواده اش کنارش ایستاده بودند. به من گفتند: عاقبت خودت و تمام همکاران و اعضای خانوادهات نیز همین است مگر آنکه هر آنچه ما می خواهیم بنویسی.”

خانم بیانی افزوده: “در حالی که قدرت مقاومت در برابر فشار بازجوها را کاملا از دست داده بودم مطالبی را به من دیکته کردند که بعدها از همان ها به عنوان اهرم فشار استفاده کردند. آنها می‌گفتند: خودت با دستان خودت حکم اعدامت را نوشتی. دیگر نمی‌توانی از قطار پیاده شوی.”

او از بازجویانش نقل کرده: “تنها راه نجات خود و همکارانت نوشتن کامل آنچه می‌خواهیم است؛ یعنی سناریوی تخیلی و باورنکردنی جاسوسی تحت پوشش حفاظت محیط زیست.”

به دنبال مرگ مشکوک آقای سیدامامی در زندان، بخشی از گزارش معاینه اولیه پزشکی قانونی به رسانه ها راه یافت که از “کبودی‌ها در نقاط مختلف بدن، جای تزریق پوستی روی جسد” و “آثار کبودی ناشی از فشار جسم دور گردن” حکایت داشت، ولی تلاش خانواده مقتول برای تحقیق بیشتر در مورد علت مرگ به جایی نرسید. همچنین، شکایت خانواده سیدامامی از صدا و سیما به خاطر پخش فیلمی تحت عنوان “منطقه ممنوعه” در بخش خبری ٢٠:٣٠ تلویزیون نیز بی نتیجه ماند.

این فیلم، با طرح اتهام “جاسوسی” اقای سیدامامی برای “دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل”، بر ادعای خودکشی او و نیز اتهام اعترافش به جاسوسی قبل از مرگ پافشاری می کرد.

استناد به سفر حج مادر به عنوان مستند ‘ارتباط با عربستان

در بخشی از جلسه اول محاکمه نیلوفر بیانی در ۱۰ بهمن ۱۳۹۷، که بی بی سی به متن گفتگوهای آن دسترسی یافته، قاضی دادگاه ابوالقاسم صلواتی برای متهم کردن خانم بیانی به جاسوسی، به متن ایمیل های او استناد کرده که در اختیار بازجویان سپاه قرار داشته است.

قاضی صلواتی از جمله، با اشاره به ایمیل انگیسی خانم بیانی به مراد طاهباز که در آن کلمه burn out به کار رفته گفته است: “چرا به مراد گفتی من burn out شدم؟ این اصطلاح جاسوسی است.” خانم بیانی پاسخ داده: “این یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است به معنی خسته بودن از کار زیاد. اشتباه ترجمه کردید.” وی در ادامه کوشیده توضیح دهد این شیوه رجوع به اصطلاحات مانند آن است که یک انگیسی زبان، استفاده از اصطلاح “قربان شما” در یک نامه فارسی را به معنی آمادگی برای انجام عملیات انتحاری تلقی کند.

در همین جلسه، به عنوان یکی از مستندات ارتباط با اسرائیل، جمله زیر از شوخی ایمیلی نیلوفر بیانی با یکی از دوستانش مورد استناد قرار گرفته است که “امشب یک پاسپورت اسراییلی می‌گیرم و مذهبم را عوض می کنم.” خانم بیانی در پاسخ به این اتهام گفته: “فقط شوخی بوده و متاسفم برای کشورم که در دادگاه امنیتی چنین شوخی‌ای به عنوان مدرک استفاده می‌شود.”

باز در همین جلسه، قاضی با استناد به فرم های درخواست تابعیت کانادایی متهم که از ایمیل شخصیش استخراج شده، او را به ارتباط با عربستان سعودی متهم کرده. آقای صلواتی به طور مشخص گفته که خانم بیانی در فرم خود نوشته به عربستان رفته است.

در مقابل، نیلوفر بیانی توضیح داده که او در فرم درخواست تابعیت خود (که به دریافت تابعیت هم منجر نشده) هرگز ننوشته که به عربستان رفته و دادگاه این موضوع را اشتباه متوجه شده. متهم افزوده آنچه مورد استناد دادگاه قرار گرفته این بوده که خانم بیانی در پرسشنامه درخواست تابعیت مادر خود (و در پاسخ به پرسش مربوط به سفرهای قبلی متقاضی) اعلام کرده که مادرش به عربستان سعودی سفر کرده. سفری که برای حج بوده و اساسا هم سفر به عربستان جرم محسوب نمی‌شود.

در پایان همین جلسه دادگاه، خانم بیانی در حضور قاضی اعلام کرده که تحت شکنجه مجبور به اعتراف علیه خودش شده، اما ابوالقاسم صلواتی دستور اخراجش از دادگاه را داده است. نیلوفر بیانی بعدها، در جریان جلسه دوم دادگاه خود نیز تکرار کرده که تحت شکنجه وادار به اعتراف شده و نتیجتا از حضور او در جلسات سوم، چهارم و پنجم محاکمه ممانعت به عمل آمده.

به گفته یک منبع مطلع، جلسه ابلاغ حکم دادگاه در آبان ۱۳۹۸، نهایتا بدون حضور وکیل متهم برگزار شده و آقای صلواتی از نشان دادن متن حکم به خانم بیانی یا قبول درخواست او برای حضور وکیلش در جلسه خودداری کرده است.

این منبع می افزاید قاضی صلواتی سپس، با ذکر اینکه عاقبت جاسوسی همین است (نقل به مضمون) دستور داده نیلوفر بیانی را از دادگاه خارج کنند و ماموران، او را با بدرفتاری و “به صورت چهار دست و پا” از جلسه بیرون برده اند.

توضیح تصویر،به گفته یک منبع مطلع، قاضی صلواتی پس از صدور حکم خانم بیانی با ذکر اینکه عاقبت جاسوسی همین است (نقل به مضمون) دستور داده متهم را از دادگاه خارج کنند و ماموران، او را با بدرفتاری و “به صورت چهار دست و پا” از جلسه بیرون برده‌اند

مجازات به خاطر دریافت حقوق از سازمان ملل در سوئیس

تاکید بر اتهام ارتباط امنیتی با دشمنان خارجی، در شرایطی صورت گرفته که در جلسات دادگاه، قاضی نتوانسته مشخص کند که از نظر او، متهم مشخصا چه اطلاعاتی را به خارج از کشور منتقل کرده و از این کار، چه نفع مالی برده است. ظاهرا برای رفع همین خلا در پرونده بوده که دادگاه های بدوی و تجدیدنظر، سابقه همکاری خانم بیانی با سازمان ملل متحد در زمان اقامت در خارج از ایران و دریافت حقوق از این نهاد را، به عنوان مستند دریافت پول از خارج مورد تاکید قرار داده اند.

در بخشی از رای دادگاه، حقوقی که خانم بیانی به ازای ۵ سال کار برای برنامه محیط زیست سازمان ملل در سوئیس دریافت کرده (به گفته دادگاه: ۳۶۵ هزار دلار) به عنوان “مال ناشی از جرم” مورد اشاره قرار گرفته و او ملزم به “مسترد” کردن آن به حکومت ایران شده است. همکاری نیلوفر بیانی با سازمان ملل، پس از گرفتن مدرک کارشناسی زیست شناسی از دانشگاه مک گیل کانادا و کارشناسی ارشد حفاظت حیات وحش از دانشگاه کلمبیای آمریکا، و پیش از بازگشت به ایران در تابستان ۱۳۹۶ صورت گرفته بود.

در حکم دادگاه، توضیح بیشتری داده نشده که چرا در حالی که ایران عضو سازمان ملل متحد است، باید کار کردن فردی برای سازمان ملل، آن هم در خارج از ایران، جرم تلقی شود.

در حکم دادگاه، استدلالی حتی عجیب تر، برای متهم کردن مراد طاهباز متهم ردیف اول پرونده و عضو هیأت مدیره موسسه حیات وحش میراث پارسیان به تحصیل “مال ناشی از جرم” به کار رفته است.

به گفته یک منبع مطلع، بازجویان سازمان اطلاعات سپاه در جریان بازجویی از این متهم او را تحت فشار گذاشته اند تا مجموع هزینه های مالی موسسه در طول ۱۰ سال فعالیت آن را بگوید و آقای طاهباز به طور تخمینی، عددی را اعلام کرده که حدود ۹۰ درصد آن، حاصل “کمک های ریالی” به موسسه حیات وحش میراث پارسیان بوده است.

با این حال، بازجویان از زندانی خواسته اند عدد فوق را به دلار تبدیل کند که حاصل این محاسبه، رقم ۶۰۰ هزار دلار را تولید کرده است.

همین رقم، به عنوان درآمد شخصی مراد طاهباز از ارتکاب جرم تعریف شده و او ملزم به “استرداد” ۶۰۰ هزار دلار “مال ناشی از جرم” به صندوق حکومت شده است.

برگرفته ازبی‌بی‌سی

خشی از مطالبی با عنوان «پرونده ای برای تمام فصول» مربوط به زندانیان محیط زیست درباره نیلوفر بیانی« 

از شاهد علوی

«بازجویان، خانم نیلوفر بیانی را به ویلای شیشه‌ای لوکسی در لواسان بردند. بازجویان در این ویلا لخت شده و وارد استخر شده و شنا می‌کردند و خانم بیانی را با بیان شوخی‌های جنسی، آزار جنسی می‌دادند.»

«آن‌ها به او اصرار می‌کردند که با آن‌ها شنا کند و وقتی با مقاومت خانم بیانی مواجه می‌شوند، یکی از بازجویان با تمسخر می‌گوید “نیلوفر پریود است برای همین شنا نمی‌کند.”»

در بخش چهارم و پایانی گزارش سرکوب موسسه حیات‌وحش پارسیان، بخشی از آزار و شکنجه‌های تحمیل شده به نیلوفر بیانی، فشارهای وارد شده به خانواده بازداشتی‌ها و باج‌خواهی سپاه در این پرونده را با هم مرور می‌کنیم.

پس از برگزاری دادگاه تجدیدنظر، نامه‌ای از نیلوفر بیانی درباره آن‌چه بر سر او و همکارانش آمده است در برخی رسانه‌ها منتشر شد. نامه‌ای که بازتاب بسیاری در فضای مجازی و در رسانه‌های خارج از ایران داشت و منجر به گشودن پرونده جدیدی برای خانم بیانی در دادگاه شد. دادگاه عمومی به خاطر همین نامه‌ها او را به اتهام نشر اکاذیب جهت تشویش اذهان عمومی به چهار ماه زندان محکوم کرد.

خانم بیانی در این نامه‌ها از جمله درباره انتقالش به ویلای لواسان و آزارهای جنسی نوشته بود. اعتراف‌گیری از خانم بیانی به خاطر سابقه کارمندی او در سازمان ملل و کار و تحصیل در اروپا، آمریکا و کانادا و ارتباط نزدیکی که با مراد طاهباز داشت برای اطلاعات سپاه بسیار مهم بود و او را به همین خاطر بسیار آزار دادند.

آزارهایی که هر بار به شکلی بروز می‌یافت. تحقیر و تهدید به اعدام و آزار جنسی کلامی تا طراحی نقشه‌هایی برای درهم‌شکستن شخصیت او. نیلوفر بیانی موهای بسیار پرپشت و فری دارد و کوتاه نکردن آن به مدت سیزده ماه او را دچار فشار مضاعفی کرده بود. او در آن زمان درخواست کرده بود به او قیچی بدهند تا موهایش را کوتاه کند یا آرایشگری بیاورند که این کار را برایش انجام دهد.

بعد از تکرار چندباره این درخواست، روزی به او گفته بودند برای ملاقات با خانواده آماده شود. پس از آماده شدن نیلوفر بیانی که به خاطر سرما لباس و پالتوی گرم پوشیده بود، او را با اتومبیلی از زندان خارج کرده و به ساختمانی در جنوب شرق تهران‌برده بودند. آن‌جا بازجویان از او خواسته بودند از اتومبیل پیاده شده تا به کمک آرایشگاهی که به گفته آنان در طبقه دوم آن ساختمان قرار دارد خود را برای ملاقات با خانواده آماده کند.

با گریه و زاری و مقاومت خانم بیانی از رفتن به جایی که معلوم نبود کجاست، بازجویان کوتاه آمده و او را به جایی دیگر در منیریه بردند. آن‌جا هم سربازجو به خانم بیانی می‌گوید پیاده شده و همراهیش کند تا او از فروشگاه همان‌جا، لباسی برای خودش بخرند. نیلوفر بیانی به بازجو پاسخ داده که بهتر است با همسرش برای لباس خریدن برود و در نهایت و پس از تنشی کوتاه، دوباره اورا سوار اتومبیل کرده و این بار او را به رستورانی برده بودند که به گفته خانم بیانی، طبقه دوم آن در قرق سپاه بوده است.

پس از نهار خوردن بازجویان، ، خانم نیلوفر بیانی را به ویلای شیشه‌ای لوکسی در لواسان برده بودند. بازجویان در این ویلا لخت شده و وارد استخر شده و شنا می‌کردند و خانم بیانی را با بیان شوخی‌های جنسی، آزار جنسی می‌دادند. بازجویان به نیلوفر بیانی اصرار می‌کردند که با آن‌ها شنا کند و وقتی با مقاومت او مواجه می‌شوند، یکی از بازجویان با تمسخر می‌گوید “نیلوفر پریود است برای همین شنا نمی‌کند.” خانم بیانی برای فرار از این آزارها، به بهانه رفتن به دستشویی به داخل ساختمان می‌رود.

ویلایی با اتاق‌های شیک تزئین‌شده با مبل‌های دو نفره و کوسن‌های قلبی برای موقعیت‌های رمانتیک که احتمالا برای تهیه فیلم و مستندات به منظور تحت فشار قرار دادن طعمه‌های اطلاعات سپاه از آن استفاده می‌شود. خانم بیانی هنگام دید زدن اتاق‌ها متوجه شد که کسی در حال فیلمبرداری از اوست. فیلمبرداری که از همان لحظه قدم زدن در خیابان، حدفاصل اتومبیل تا رستوران شروع شده و تا رستوران و بعد هم ویلا و استخر ادامه یافته است.

با توجه به روند بازجویی‌ها، هدف تهیه فیلم از خانم بیانی این بوده که ضمن تخریب شخصیت او، به سایر متهمان پرونده نشان داده شده و ادعا شود که او به خاطر همکاری با ظاهری آراسته در حال گردش و خرید و رستوران‌ رفتن و استخر است تا آن‌ها را از این طریق تحت فشار بگذارند و احتمالا بعدها در فیلم احتمالی اعترافات اجباری علیه خانم بیانی هم از آن استفاده شود.

نیلوفر بیانی درباره این آزارها و بردن او به استخر با علی قناعتکار، بازپرس پرونده صحبت کرده و توضیح داده بود این اتفاق در ماه محرم رخ داده است و بازجویان شما حتی برای اعتقادات خودتان ارزشی قائل نیستند. قناعت‌کار در واکنش به این صحبت‌ها به خانم بیانی تشر زده بود که علاقه‌ای به شنیدن این موضوعات ندارد و تنها از او پرسیده بود که بازجوها با لباس تنشان شنا کرده‌اند یا خیر.

زمانی هم در نتیجه نامه‌نگاری‌های نیلوفر بیانی، در یکی از دوره بازجویی در دو‌الف، او را به دادسرای مقدس بردند و آن‌جا با جعغری دولت‌آبادی، دادستان وقت تهران، ملاقات کرد. او در این دیدار شرح کاملی از شکنجه‌ها و آزارها به دادستان داد و به خواست ایشان، همه را همان‌جا مکتوب کرده و تحویل دولت‌آبادی داده بود.

بازجوها بعد از این دیدار، به خانم بیانی گفته بودند کاری که او کرده مصداق آدم فروشی است و در ادامه هشدار داده بودند که در نتیجه صحبت‌های او با دادستان، آن‌ها از دولت‌آبادی کارت سفید گرفته‌اند که هر بلایی بخواهند سر او بیاورند. بازجویان این بار به وعده خود عمل کرده و فشارها بر نیلوفر بیانی پس از آن شدت بیشتری گرفت.

 

خانواده‌های میراث پارسیان

فشار به خانواده‌های بازداشتی‌های میراث ‌پارسیان، همزمان با آزار و شکنجه فرزندان آنان در سطوح مختلفی ادامه داشت. خانواده‌ها در این مدت آزار بسیاری دیدند و تهدیدها علیه آن‌ها مدت‌ها ادامه داشت. همزمان مسئولان قضایی و ضابطان در سطوح مختلفی از خانواده طلب رشوه می‌کردند. رشوه‌های کلانی از یک میلیارد تا ۵۰۰ میلیون تومان برای آزادی هر نفر که در نهایت با خودداری خانواده‌ها از پرداخت‌ آن‌ها، به حایی نرسید.

اما فشارها فقط برای دریافت رشوه نبود. آزار بازجوها در ادامه، دامن خانواده بازداشتی‌ها را هم گرفته و برخی خانواده‌ها هم بازجویی شدند. در یک مورد، خواهر سپیده کاشانی را که به بیماری ام‌اس مبتلا است به زندان اوین برده و پس از پوشاندن لباس بازداشتگاه به او، از ایشان عکس و فیلم گرفتند و به خانم بیانی نشان دادند و گفته‌ بودند که خواهرش هم بازداشت شده و زیربازجویی است و برای نجات خواهرش هم که شده او باید همکاری کند.

در نمونه‌ای دیگر، زمانی که لیلی هوشمندافشار، مادر سام رجبی فوت کرد، خانمی از بستگان طاهر قدیریان، در صفحه خودش در اینستاگرام، پست‌هایی زیادی درباره مرگ در تنهایی خانم لیلی منتشر می‌کرد. به خاطر نوشتن همین پُست‌های همدردی، با شکایت اطلاعات سپاه، برای این خانم پرونده تبلیغ علیه نظام تشکیل دادند و با دادن حکم تعلیقی زندان، او را ناچار کردند سکوت کند، در واقع صدایش را بریدند.

در همان روزهای منتهی به جلسه آخر دادگاه، بازجویان برای چندمین بار سراغ مریم ممبینی، همسر کاووس سیدامامی رفته تا ساخت به اصطلاح مستندی را به انجام برسانند که نشان می‌داد در خانه سیدامامی دستگاه جاسوسی تعبیه شده است. اما با بد شدن حال خانم ممبینی و آمدن آمبولانس برای بردن او، ادامه فیلم کذایی در آن روز متوقف شده بود.

خانم ممبینی با تمام این‌ها، نزدیک به دو سال ممنوع‌الخروج بود. همسر مراد طاهباز هم در حالی‌که محل اصلی زندگی‌اش خارج از ایران است، همزمان با مراد طاهباز ممنوع‌الخروج شد و هنوز هم نتوانسته از ایران خارج شود.

همزمان خانواده‌ها بارها به معاونت حقوق بشر قوه قضائیه، رئیس سازمان زندان‌های تهران، روسای زندان، نمایندگان دادستان و حتی دفتر علی خامنه‌ای رجوع کرده‌اند و تظلم‌خواهی کرده‌اند. تلاش‌هایی که بی‌نتیجه مانده است و تنها پاسخی که خانواده‌ها گرفته‌اند این بوده که پرونده خیلی حساس است و آن‌ها نمی‌توانند کاری انجام دهند.

در نهایت این‌که، در مقطعی که نامه‌نگاری، شکایت و پیگیری خانواده‌ها شدت گرفته بود، حفاظت اطلاعات سپاه وارد پرونده شد و هرکدام از بازداشتی‌ها را به مدت یک شبانه‌روز به بازداشتگاه حفاظت اطلاعات سپاه منتقل کردند. آن‌جا گفته شد وظیفه آنان رسیدگی به احتمال تخلف بازجویان است. تحقیقات کذایی که تمام شد، حفاظت گزارشی روی پرونده گذاشت، اما در این گزارش نه فشار نامتعارف و نه شکنجه روحی و جسمی بازداشتی‌ها تائید نشد.

 

باج‌‌خواهی سپاه

مدتی پیش و همزمان با جدی‌شدن بحث احتمال تبادل زندانیان با آمریکا، سپاه نگران از دست رفتن مبلغی شده بود که مراد طاهباز باید به عنوان جریمه پرداخت می‌کرد. در این شرایط، اطلاعات سپاه فرصت را برای باج‌خواهی از مراد طاهباز و دیگر زندانی محکوم به جریمه این پرونده، نیلوفر بیانی مناسب دیده و از آن‌ها خواست جریمه‌ای را که به پرداخت آن محکوم شده‌اند، پرداخت کنند.

مرداد طاهباز به پرداخت ۶۸۳ هزار دلار جریمه محکوم شده است. این مجموع مبلغی است که بر اساس اسناد حسابداری، آقای طاهباز برای فعالیت موسسه میراث پارسیان هزینه کرده است. مقامات می‌گویند این پول نه از ثروت شخصی و خانوادگی مراد طاهباز که دریافتی از کشورهای خارجی است و باید به نفع دولت، ضبط شود.

برابر قانون، تا پایان دوره زندان، آقای طاهباز فرصت دارد این مبلغ را به حسابی دولتی واریز کند که مخصوص درآمدهای حاصل از این احکام است. اما در کمال تعجب، پیش از آزادی نازنین زاغری، مراد طاهباز به شعبه اول اجرای احکام دادسرای اوین احضار شده و همان‌جا، بازجویان اطلاعات سپاه کتبا به او ابلاغ کرده‌اند باید جریمه‌اش را ظرف ۵ روز، نه به حساب دولتی خاص این پرداخت‌ها، که به حسابی متعلق به سپاه پرداخت کند.

خانم بیانی هم به بازپرداخت ۳۵۶ هزار و ۶۰۰ دلار محکوم شده که به ادعای اطلاعات سپاه مجموع حقوقی است که او طی چند سال کار در دفتر سازمان ملل در ژنو، از این سازمان دریافت کرده است. البته این عدد درست نیست و اطلاعات سپاه مجموع حقوق او را بر اساس بالاترین حقوق‌ دریافتی او در سال پایانی خدمتش در سازمان ملل محاسبه کرده است. اطلاعات سپاه همزمان با آقای طاهباز از خانم بیانی هم خواسته بود فورا مبلغ جریمه را به حساب آن‌ها واریز کند.

در جریان برخورد با اعضا موسسه پارسیان، هم دارایی‌های موسسه همچون دوربین‌های تله‌ای، جی‌پی‌اس‌ها، آنتن‌های ریموت سنسینگ و یا تلسکوپ رصد از راه دور حیات وحش موسسه ضبط و به غارت رفت و هم اموال شخصی اعضا بازداشتی موسسه همچون اتومبیل‌های شخصی، لپ‌تاپ‌ها و گوشی‌های همراه آن‌ها و حتی اعضا خانواده‌هایشان. اما همچنان و در حالی‌که بیش از ۴ سال از بازداشت متهمان این پرونده می‌گذرد، اطلاعات سپاه هنوز دنبال ضبط دارایی‌های این افراد است.

در تازه‌ترین مورد، سپاه یکی از اتومبیل‌های مرحوم کاووس سید‌امامی را که در شمال کشور نگهداری می‌شد، ضبط کرده است. اطلاعات سپاه همچنین اقدامات قضایی برای ضبط اتومبیلی متعلق به فردی خارج از پرونده را هم شروع کرده است. به ادعای اطلاعات سپاه، در زمان بازداشت یکی از متهمان این پرونده، اتومبیل در اختیار او بوده و به همین علت، این اتومبیل هم یکی از متعلقاتی است که بنا بر حکم دادگاه باید به نفع دولت (سپاه) ضبط شود. برادران اشتهایی سیری‌ناپذیر دارند.

 

پرونده‌ای برای تمام فصول؛ می‌گیریم، می‌کشیم، شکنجه می‌دهیم و باج می‌خواهیم (۱)

پرونده‌ای برای تمام فصول؛ می‌گیریم، می‌کشیم، آزار می‌دهیم و باج می‌خواهیم (۲)

پرونده‌ای برای تمام فصول؛ می‌گیریم، می‌کشیم، آزار می‌دهیم و باج می‌خواهیم (۳)

صفحه اصلی برندگان جایزه نوروز بنیاد میراث پاسارگاد

بخش ويژه نیلوفر بیانی

برخی گفته ها و نوشته های نیلوفر بیانی

برخی گفتگوها، گفته ها و نوشته هایی درباره نیلوفر بیانی

برخی عکس های نیلوفر بیانی

خبرها و مطالب مربوط به جایزه بنیاد میراث پاسارگاد به زبان انگلیسی 

بنیاد میراث پاسارگاد

Read Previous

نیلوفر بیانی، برنده جایزه بهترین شخصیت سال 1402-2023 در رشته میراث طبیعی و محیط زیست

Read Next

برخی عکس های آرمین لنگرودی